مقدمه
دُعا، طلب و درخواست بندگان از خدا یا آنچه معبود میپندارند، برای رسیدن به خواستههاست. در متون دینی، دعا به عنوان یکی از راههای ارتباط با خدا و برترین عبادتها تأکید و با تعابیری مانند سلاح مؤمن و نور آسمان و زمین توصیف شده است.
وهابیان با تعریفی که از دعا ارائه کرده اند، هرگونه خواندن غیر خدا را به عنوان دعا و عبادت من دون الله محسوب کرده اند و این برداشت، زمینه تکفیر مسلمانان را فراهم کرده است. با نگاهی به روایات اهل بیت (ع)، به خوبی نادرستی دیدگاه وهابیت در مفهوم دعا آشکار می شود.
در این نوشتار، پس از بیان دیدگاه وهابیت درباره دعا، با استناد به روایات اهل بیت (ع)، مفهوم دعا را از منظر ایشان مورد واکاوی قرار می دهیم.
دیدگاه وهابیت درباره دعا
مهمترین موضوعی که وهابیت در بحث دعا مطرح کرده است، تقسیم دعا است. محمد بن عبدالوهاب (م 1206ق) بنیانگذار فرقه وهابیت دعا را بر دو قسم دعای عبادت و دعای مسألت تقسیم کرده است و مدعی است دعایی که در قرآن به آن اشاره شده است، شامل هر دو قسم دعا می شود.[1] او با تکیه بر این تقسیم، به بررسی این موضوع پرداخته که آیا دعا عبادت است یا خیر؟ و دیدگاه کسانی که دعا را عبادت نمی دانند نقد کرده و با ذکر این جمله که «الدعاء مخ العباده» دعا را همان عبادت معرفی می کند. پیامد این سخن این است که می گوید: «وقتی حاجتی از پیامبری و غیر او می خواهی، در عبادت خدا شریک قرار داده ای».[2]
ابن عبدالوهاب در جایی دیگر اینگونه نتیجه گرفته که «از موارد شرک، استغاثه به غیر خداوند و یا درخواست از غیر خدا است».[3] او در اثبات این سخن به آیاتی از قبیل «وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ ینفَعُک وَلاَ یضُرُّک فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّک إِذًا مِّنَ الظَّالِمِینَ»[4] استناد کرده و حدیثی را از طبرانی نقل می کند: «در زمان پیامبر(ص) شخص منافقی، مؤمنین را اذیت می کرد، بعضی گفتند، برخیزید در مقابل این منافق، از رسول الله(ص) طلب کمک کنیم، پیامبر(ص) فرمودند: «إنه لا یستغاث بی، وإنما یستغاث بالله عز وجل؛ از من طلب کمک نمی شود، و فقط از خدا طلب کمک می شود». محمد بن عبدالوهاب، ذیل این روایت، در مسئله سوم می گوید: «این (طلب کمک از پیامبر و درخواست از او) شرک اکبر است».[5]
از این مطالب استفاده می شود که محمد بن عبدالوهاب، درخواست و طلب از پیامبر(ص) و دیگران را حتی در حال حیات ایشان شرک می داند. حتی در خصوص کارهایی که از ایشان برمی آید، مثل دفع اذیت یک منافق از مؤمنان. این برداشت حاصل تقسیمی است که برای دعا ارائه کرده است.
این سخن محمد بن عبدالوهاب مورد استقبال پیروانش قرار گرفت.[6] آنان پس از تقسیم دعا به دو قسم عبادت و مسألت، استفاده از هر کدام از آنها برای غیر خداوند را شرک می دانند[7] که شخص داعی باید توبه داده شود و اگر توبه نکند باید کشته شود.[8] مهمترین استدلال آنان برای سخن خود، استناد به آیاتی از قبیل «فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»[9] و «وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُکَ وَلَا یَضُرُّکَ»[10] است.[11]
سلیمان (م 1233ق) نوه محمد بن عبدالوهاب می نویسد: «دعا عبادتی است از برترین عبادات، بلکه دعا، گرامی ترین عبادت نزد خداست. اگر شرک ورزیدن در دعا شرک نباشد، پس دیگر در روی زمین، شرکی نخواهد بود. بنابراین، شرک در دعا نسبت به شرک در دیگر انواع عبادت، سزاوارتر به شرک بودن است، بلکه شرک در دعا، بزرگ ترین شرک مشرکانی بوده که رسول خدا(ص) به سوی آنها مبعوث شده است.»[12]
دعا از منظر روایات اهل بیت (ع)
در بخش قبل بیان کردیم که وهابیت با یکسان انگاری دعا را به دو قسم مسألت و عبادت تقسیم کرده است و با یکسان انگاری دعا با عبادت، هرگونه درخواست و طلب حاجت از غیر خدا را شرک قلمداد کرده اند. با نگاهی به روایات اهل بیت (ع)، می توان به نادرستی سخن وهابیت در نتیجه ای که از تقسیم دعا مطرح کرده اند، پی برد.
در روایات اهل بیت (ع) دعا به عنوان سلاح مؤمن در برابر بلاها[13] و تغییر دهنده قضا و قدر[14] معرفی شده است. روایات فراوانی پیرامون موضوع دعا از اهل بیت (ع) وجود دارد به گونه ای که شیخ کلینی (م 329ق) در کتاب «الکافی»، بعد از کتاب «الایمان و الکفر»، کتاب «الدعاء» را قرار داده و آن را به 60 باب تقسیم نموده و نزدیک به 300 حدیث را در آن ذکر کرده است.[15]
عبادت بودن دعا یکی از مفاهیمی است که از سوی اهل بیت (ع) مورد تأیید قرار گرفته است. در این روایات، با استناد به آیه «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِین»،[16] دعا به عنوان یکی از مصادیق برجسته عبادت معرفی شده است. امام سجاد (ع) پس از ذکر آیه فوق فرمودند: «خدایا تو دعایت را به عنوان عبادت و ترک دعا را استکبار نامیده ای و وعده داده ای که ترک دعا موجب دخول در آتش می شود.»[17]
امام باقر (ع) پس از قرائت آیه فرمودند: مراد از عبادت در این آیه، دعا است و برترین عبادت دعا است.[18] مانند این سخن از امام صادق (ع) نیز نقل شده است و حضرت با کنار هم قرار دادن فقره «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» با فقره «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی»، این مفهوم را تبیین کرده اند که دعا همان عبادت است.[19] حضرت در کلام دیگری با تأکیدات فراوان سوگند یاد کردند که دعا برترین نوع عبادت است.[20]
البته روایت «الدعا مخ العباده» نیز در برخی منابع شیعه ذکر شده است که به نظر می رسد حدیث شیعی اصیل نیست و از طریق منابع اهل سنت به مجامع حدیثی شیعه راه یافته است؛ زیرا در منابع معتبر و متقدم شیعه هیچ اثری از این حدیث نیست و قدیمی ترین منبعی که آن را ذکر کرده، «الدعوات» قطب الدین راوندی (م 573ق) است که بدون ذکر سند آن را از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است.[21] پس از او نیز ابن فهد حلی (م 841ق) این حدیث را بازتاب داده است.[22]
بنابراین، از منظر روایات اهل بیت (ع) دعا از برترین مصادیق عبادت به شمار می رود. اما تفاوت این سخن با دیدگاه وهابیت در این است که وهابیان اموری از قبیل استغاثه و استشفاع را به عنوان دعای من دون الله توصیف نموده و حکم شرک را بر آن بار کرده اند. در حالی که در روایات اهل بیت (ع) موارد فراوانی وجود دارد که استغاثه و استشفاع به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) را جایز و حتی برای برآورده شدن حاجات و خواسته ها توصیه کرده اند. برای نمونه شیخ کلینی روایتی از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت سفارش کردند هنگانی که امر نگران کننده ای بر انسان عارض شد، دو رکعت نماز بخواند و در سجده آخر نماز این ذکر را بگوید:
«ای جبرئیل ای محمد، ای جبرئیل ای محمد، مرا در این امر کفایت کنید، همانا شما کفایت کنندگان هستید و مرا به اذن خدا حفظ کنید همانا شما حفظ کنندگان هستید.»[23]
در برخی دیگر از روایات، اهل بیت (ع) با عنوان «باب الغوث» معرفی شده اند که هنگام قرار گرفتن در تنگنا، فریادرس انسان خواهند بود.[24] در این میان، امام زمان (ع) به عنوان «غوث» و «غیاث» این امت معرفی شده اند[25] که بیانگر مسئولیت ویژه ای است که به ایشان سپرده شده است. در زیارت معروف آل یاسین، وصف «غوث و رحمت واسعه» برای امام زمان (ع) به کار برده شده است.[26]
علت متفاوت شدن نتیجه وهابیت آن است که وهابیان بدون توجه به نیت و قصد دعا کننده، صرف خواندن را به عنوان دعا و عبادت او محسوب می کنند در حالی که از روایات اهل بیت (ع) فهمیده می شود، هرگونه دعا کردن و خواندن عبادت نیست، بلکه اگر با قصد و نیت عبادت انجام گیرد، آن عمل عبادی است و اگر بدون قصد و نیت عبادت باشد، نمی توان آن عمل را عبادت من دون الله دانست.
عبارات مختلف ولی همگونی در روایات اهل بیت (ع) بر اهمیت قصد و نیت برای پذیرش عبادات قابل دستیابی است. در این زمینه می توان به روایت مشهور نبوی «انما الاعمال بالنیات و لکل امرء ما نوی: همه اعمال وابسته به نیات آن است و برای هر کسی آن چیزی است که نیت کرده است» اشاره کرد. امام رضا (ع) با ذکر سلسله سند به نقل از اجداد طاهرینشان این حدیث را از رسول خدا (ص) نقل کرده اند.[27] بر این اساس، معیار پذیرش هر عملی، نیت آن است.
چنین مفهومی در دیگر سخنان اهل بیت (ع) نیز منعکس شده است. امام علی (ع) نیت را اساس عمل دانسته اند،[28] که فقدان آن، موجب از بین رفتن عمل می شود.[29] در این نگاه، عمل در حقیقت ثمره نیت شناخته شده است.[30] امام سجاد (ع) نیز اظهار داشته اند که هیچ عملی بدون نیت، پذیرفته نیست.[31]
بهترین حدیثی که بر نقش نیت در عبادت تصریح دارد، عبارتی است که امام صادق (ع) در تعریف عبادت بیان فرموده اند. حضرت این عبارت را در سه موضع گوناگون ابراز کرده اند. در این احادیث، عبادت با جمله «حُسن النیة بالطاعة:[32] نیت نیکو با پیروی کردن» تعریف شده است. بر اساس این تعریف، عبادت جز با نیت و اطاعت محقق نمی شود. در این عبارت، بر دو عنصر عبادت تأکید کرده است. اول نیت و دوم اطاعت. به نظر می رسد می توان این تعریف را جامع میان عمل عبادی و عبادتگزار دانست. عمل عبادی آن چیزی است که اطاعت به شمار آید و بر اساس مطالبی که در عنوان پیشین بیان شد، اطاعت در صورتی محقق می شود که مطابق با شریعت باشد. در سوی دیگر، فاعل یک عمل در صورتی به عنوان عبادتگزار شناخته می شود که نیت پیروی کردن داشته باشد.
بنابراین، نتیجه ای که وهابیت از موضوع تقسیم دعا برداشت کرده اند، مخالف آموزه های اسلام و دیدگاه اهل بیت (ع) است و نمی توان مطلق دعا را بدون توجه به قصد و نیت دعا کننده، عبادت به شمار آورد.
[1] . «لفظ الدعاء والدعوة فی القرآن یتناول دعاء العبادة ودعاء المسألة». ابن عبدالوهاب، محمد، مسائل لخصها الشیخ محمد بن عبد الوهاب من کلام بن تیمیة، ص 112.
[2] . ابن عبد الوهاب، محمد، کشف الشبهات، ص 20.
[3] . «من الشرک أن یستغیث بغیر الله أو یدعو غیره». ابن عبد الوهاب، محمد، کتاب التوحید، ص 42.
[4] . یونس: 106.
[5] . ابن عبد الوهاب، محمد، کتاب التوحید، ص 42.
[6] . برای نمونه: ابن محمد بن عبد الوهاب، سلیمان، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید الذى هو حق الله على العبید، ص 176؛ النجدی، حمد بن ناصر، مجموعة الرسائل والمسائل والفتاوى، ص 138؛ ابن باز، عبدالعزیز، فتاوى نور على الدرب، ص 184.
[7] . التویجری، حمود بن عبدالله، القول البلیغ فی التحذیر من جماعة التبلیغ، ص 89.
[8] . بعض علماء النجد، مجموعة الرسائل والمسائل النجدیة، ص 596.
[9] . جن: 18.
[10] . یونس: 106.
[11] . ابن باز، عبدالعزیز، فتاوى نور على الدرب، ص 184.
[12] . ابن محمد بن عبد الوهاب، سلیمان، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید، ص 179.
[13] . «عن أبی عبدالله علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: الدعاء سلاح المؤمن.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 468.
[14] . «عن أبی عبدالله علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: الدعاء سلاح المؤمن.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 469.
[15] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 466-595.
[16] . غافر: 60.
[17] . «فسمیت دعائک عبادة وترکه استکبارا، وتوعدت على ترکه دخول جهنم داخرین.» امام سجاد (ع)، صحیفه سجادیه، صفحه 196، دعای 45.
[18] . «عن أبی جعفر علیه السلام قال: إن الله عزوجل یقول: إن الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین قال: هو الدعاء وأفضل العبادة الدعاء.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 466.
[19] . «عن أبی عبدالله علیه السلام قال: سمعته یقول: ادع ولا تقل: قد فرغ من الامر فإن الدعاء هو العبادة إن الله عزوجل یقول: إن الذین یستکبرون عن عبادتی سید خلون جهنم داخرین وقال: ادعونی أستجب لکم.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 467.
[20] . «هی والله أفضل هی والله أفضل هی والله أفضل أ لیست هی العبادة هی والله العبادة هی والله العبادة هی والله العبادة أ لیست هی أشد هی والله أشد هی والله أشد هی والله أشد.» ابن حیون، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج 1 ص 166؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج 2 ص 104.
[21] . راوندی، سعید بن هبةالله، الدعوات، ص 18.
[22] . ابن فهد حلی، احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 29.
[23] . «إذا أحزنک أمر فقل فی آخر سجودک: یا جبرئیل یا محمد، یا جبرئیل یا محمد تکرر ذلک اکفیانی ما أنا فیه فإنکما کافیان واحفظانی بإذن الله فإنکما حافظان.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 558.
[24] . «ونحن باب الغوث إذا اتقوا وضاقت علیهم المذاهب.» ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج 2 ص 626.
[25] . «فقال له أبی: وما هی؟ - بأبی أنت وامی - قال علیه السلام: یخرج الله عزوجل منه غوث هذه الامة وغیاثها وعلمها ونورها وفضلها وحکمتها، خیر مولد وخیر ناشئ... .» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 314.
[26] . طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج 2 ص 493؛ ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 568.
[27] . عریضى، على بن جعفر، مسائل علیّ بن جعفر و مستدرکاتها، ص 346؛ طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص 618.
[28] . «النیة اساس العمل.» اللیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص 29.
[29] . «لا عمل لمن لا نیة له» اللیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص 539.
[30] . امام علی (ع): «الاعمال ثمار النیات.» اللیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص 19.
[31] . «لا عمل الا بنیة.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 84.
[32] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 83 و 85؛ ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص 240.