وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

پیوندها

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اهل سنت» ثبت شده است

زیارت قبر مطهر سید الشهدا علیه السلام در طول تاریخ از شعائری بوده که مسلمانان و به ویژه شیعیان اهتمام زیادی بر انجام آن داشته اند. این اهتمام به جهت سفارشات متعددی بوده که از سوی اهل بیت علیهم السلام درباره زیارت قبر امام حسین علیه السلام انجام گرفته است.

اسناد متعددی بر وجود فرهنگ زیارت در میان شیعیان از قرون میانی اسلامی وجود دارد اما به جهت فضای خفقان موجود در قرون اولیه، اسناد تاریخی کمتر به این مسئله اشاره کرده اند.

در این میان برخی فتاوا و اعترافات موجود از عالمان اهل سنت درباره زیارت کربلا توسط شیعیان که به منظور انتقاد و بیان حکم شرعی مطرح شده است، سند متقنی بر شیوع این فرهنگ در قرون اولیه می باشد.

 

یکی از اسناد قابل توجه، فتوایی است که از احمد بن حنبل (م 241ق) درباره مسائل مربوط به زیارت قبور است. ابن تیمیه (م 728ق) به نقل از ابوبکر خَلّال (م 311ق) از احمد بن حنبل اینگونه نقل می کند:

«ورخص فیه، ثم قال: ولکن قد ‌أفرط ‌الناس جدا، وأکثروا فی هذا المعنى، فذکر ‌قبر ‌الحسین وما یفعل الناس عنده. رواهما الخَلّال فی کتاب الأدب.»

احمد بن حنبل برای زیارت قبور رخصت داده است و گفته است: ولی مردم در این مسئله خیلی افراط و زیاده‌روی کرده اند. پس قبر حسین [علیه السلام] را نام برده و کارهایی که مردم آنجا انجام می دهند. خلال این سخن را در کتاب «الادب» نقل کرده است.

ابن تیمیه حرانی، اقتضاء الصراط المستقیم، ج 2 ص 272.

 

اگرچه در این متن توضیحات کافی درباره کیفیت زیارت قبر امام حسین علیه السلام توسط شیعیان وجود ندارد و در آثار موجود از ابوبکر خلال نیز افزوده ای بر این سخن یافت نمی شود، اما از سخن احمد بن حنبل می توان به گستردگی حضور شیعیان پی برد به گونه ای که احمد بن حنبل آن را به عنوان یکی از شواهد زیاده‌روی در زیارت قبور یاد کرده است.

با توجه به اینکه احمد بن حنبل در سال 241 قمری وفات کرده است، این سخن او را می توان ناظر به نیمه نخست قرن سوم هجری دانست. این سخن مطابق گزارشات دیگری است که بیانگر ممنوعیت زیارت قبر امام حسین علیه السلام در زمان متوکل عباسی (حک: 232-247ق) و تخریب بارگاه مطهر سید الشهدا علیه السلام توسط متوکل ملعون است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۰۳ ، ۰۹:۳۹
رسول چگینی

 

 

یکی از سنت های پسندیده مسلمانان در طول تاریخ، گریه و عزاداری برای شهادت امام حسین علیه السلام بوده است. با نگاهی به منابع تاریخی و حدیثی، می توان به وجود چنین سنتی در میان اهل سنت نیز پی برد. در این نوشتار، ابتدا روایاتی که بر فضیلت گریه بر امام حسین علیه السلام وجود دارد، بیان می گردد و در ادامه، سیره پیامبر صلی الله علیه وآله، صحابه و تابعان در گریه برای سید الشهدا علیه السلام ذکر می شود.

 

فضیلت گریه برای امام حسین علیه السلام در احادیث اهل سنت

در روایات معتبر اهل سنت برای گریه، عزاداری، و حتی صرف حزن‌ و اندوه، در عزای اهل‌بیت علیهم السلام پاداش بیان شده است. از جمله در کتاب «فضائل الصحابه»، احمد بن حنبل (م 241ق) رئیس مذهب حنبلی‌ها روایتی را از امام حسین علیه السلام نقل کرده که آن حضرت پاداش یک قطره اشک ریختن در عزای اهل‌بیت علیهم السلام را داخل شدن در بهشت می‌داند.

حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ اِسْرَائِیلَ، قَالَ: رَاَیْتُ فِی کِتَابِ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ یَدِهِ، نا اَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ اَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قثنا الرَّبِیعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ اَبِیهِ، قَالَ: کَانَ حُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ، یَقُولُ: مَنْ دَمَعَتَا عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَةً، اَوْ قَطَرَتْ عَیْنَاهُ فِینَا قَطْرَةً، اَثْوَاهُ اللَّهُ (عزّوجلّ) الْجَنَّةَ.[1]

احمد بن اسرائیل می‌گوید: در کتاب احمد بن محمد بن حنبل با دست خط خودش دیدم که اسود بن عامر (ابوعبدالرحمن) از ربیع بن منذر نقل کرد که پدرش گفته: حسین بن علی همیشه می‌فرمود: هر کس چشمانش برای ما پراشک شود و یا یک قطره اشک برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد.

منابع دیگری نیز این حدیث را منعکس کرده اند از قبیل: محب الدین طبری (م 694ق)،[2] سخاوی شافعی (م 902ق)،[3] ملاعلی قاری (م 1014ق)،[4] و قندوزی حنفی (م 1294ق).[5]

بر اساس این روایت، گریه در عزای اهل‌بیت علیهم السلام و به ویژه امام حسین علیه السلام نه تنها جایز و مشروع است، بلکه مطلوب و پسندیده بوده و از ثواب فوق‌العاده‌ای برخوردار است، به گونه ای که هر کسی در عزای ائمه و امام حسین علیه السلام بگرید، حق‌تعالی او را در بهشت جای خواهد داد.

گریه بر امام حسین علیه السلام در سیره پیامبر (ص) و صحابه

در این بخش، روایات و گزارشات تاریخی اهل سنت درباره گریه و عزاداری در سیره پیامبر (ص)، اهل بیت (ص)، صحابه و تابعان بر امام حسین علیه السلام گردآوری شده است.

احمد بن حنبل (م۲۴۱ ق) به اسنادش از عبدالله بن نجی از پدرش نقل نموده که: من همراه علی رضی الله عنه به سوی صفین در حرکت بویدم که به نینویَ رسیدیم، پس علی رضی الله عنه صدا کرد: صبر کن ای اباعبدالله، در نزد رودخانه ی فرات صبر کن، سوال کردم: برای چه؟ فرمود: روزی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل گردیدم در حالی که از چشمانش اشک جاری بود، گفتم: ای فرستاده ی خدا آیا کسی شما را ناراحت کرد؛ که از چشمانتان اشک جاریست؟ رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: لحظاتی قبل جبرئیل نزد من بود و به من خبر داد که حسین نزدیک رودخانه ای فرات کشته خواهد شد، پس به من فرمود آیا می خواهی تربتی را که او در آنجا کشته خواهد شد را به تو بدهم تا او را بو کنی، گفتم: آری، پس جبرئیل مقداری از خاک او را به من داد و منتوانستم جلوی اشکهای چشم را بگیرم.[6]

هیثمی (م۸۰۷ ق) رجال این حدیث را توثیق کرده است.[7]

بلاذری (م۲۷۹ ق) نقل می کند: هنگامی که خبر شهادت حسین به اهالی مدینه رسید، بسیار به نوحه سرای و فریاد زدن بر او پرداختند که بیشترین این نوحه سرایی از خانه های بنی هاشم بود.[8]

و یا به اسنادش از ابوبکر هذلی از حسن بصری نقل می کند: هنگامی که حسین کشته شد و خبرش را به حسن بصری دادند، به گونه ای گریه نمود که دو کتفش تکان خورد (کنایه از شدت گریه است) و گفت: پسر پست‌ترین کنیزان، پسر پیامبرش را کشت![9]

ترمذی (م۲۹۷ ق) به اسنادش از سلمی نقل می کند: برای سلمه همسر رسول خدا صلی الله علیه و اله وارد شدم در حالی که گریان بود، گفتم: چه چیز تو را گریان کرده است؟ گفت: رسول خدا را در خواب دیدم در حالی که سر و محاسنش خاک آلود بود، گفتم: ای رسول خدا تو را چه شده است؟ فرمود: الان من شاهد کشته شدن حسین بودم.[10]

طبری (م۳10 ق) از قرة بن قیس تمیمی نقل می کند: زنان را دیدم، وقتی که بر حسین و یاران و فرزندان وی گذتشه، فغان می کردند و به صورتهای خویش می زدند. هر چه را فراموش کنم گفته ی زینب دختر فاطمه را فراموش نمی کنم که وقتی بر برادر مقتول خویش گذشت می گفت: ای محمدم، ای محمدم، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گونید، این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون اعضای بریده! ای محمدم، دخترانت اسیرند، باقیماندگانت کشتگانند که باد بر آنها می وزد؛ گوید: به خدا همه ی دشمن و دوست را به گریه انداخت.[11]

طبرانی (م۳۶۰ ق) به اسنادش از عمار بن ابی عمار نقل می کند که از ام سلمه شنیدم که می گفت: شنیدم که جنیان بر حسین گریه می کردند و بر او نوحه می خوانند.[12] هیثمی رجال سند این حدیث را صحیح دانسته است.[13]

ابن جوزی (م ۶۵۴ ق) به اسنادش از حسن بن کثیر نقل می کند: هنگمی که علی علیه السلام به کربلا رسید، توقف نمود و گریه کرد و گفت: در اینجا کشته می شوند، اینجا محل اقامت چهارپایانشان است و اینجا محل بارهایشان و اینجا محل شهادت مردانشان، پس بسیار گریه نمود.[14]

ذهبی (م ۷۴۸ ق) به اسنادش از شهر بن حَوثَب نقل می کند هنامی که خبر کشته شدن حسین را آوردند، من نزد ام سلمه همسر رسول خدا صلی الله علیه و اله بودم، پس گفت: آیا به تحقیق چنین کردند؟! خداوند خانه هایشان و قبرهایشان را زا آتش پرکند، پس بیهوش افتاد.[15]

هیثمی (م ۸۰۷ ق) به اسنادش از عایشه نقل کرده که: حسین در حالی که بر رسول خدا وحی می شود، بر او وارد گردید و نزد رسول خدا رفت و بر پشت وی سوار شد، جبرئیل به رسول خدا گفت: آیا او را دوست داری ای محمد؟! رسول خدا فرمودند: ای جبرئیل چرا نباید فرزندم را دوست نداشته باشم؟ جبرئیل گفت: امتت بعد از تو او را خواهند کشت، پس دستش را دراز نمود و مقداری تربت سفید به او داد و گفت: این سرزمینی است که فرزندت در آن کشته خواهد و اسمش طف است؛ هنگامی که جبرئیل از نزد رسول خدا خارج گردید، رسول خدا از اتاق خارج شد در حالی که تربت را در دست داشت و گریه می نمود و گفت: ای عایشه همانا جبرئیل به من خبر داده که فرزندم حسین در زمین طف (سوزناک) کشته خواهد شد و امت من بعد از من دچار فتنه خواهند شد، پس در حالی که گریان بود نزد یارانش علی، ابوبکر، عمر، حذیفه، عمار و ابوذر رفت و آنان گفتند: چه چیز تو را گریان کرده است ای رسول خدا؟ گفت: جبرئیل مرا خبر داده است که فرزندم حسین بعد از من در سرزمین طف کشته خواهد شد و برای من این خاک را آورده و از مکان قبرش مرا آگاه کرده است.[16]

ابن حجر عسقلانی (م ۸۵۲ ق): هنگامی که کاروان بازماندگان کربلا وارد مدینه شدند، زنی از دختران عبدالمطلب در حالی که موهایش را پریشان نموده بود و دستش را بر سرش گذاشته بود با گریه می گفت: چه می گویید به رسولتان اگر بگویید؛ چه کردید با عترت و خانواده ی من بعد از فقدانم در حالی که آخرین امت بودید! گروهی از آنها اسیر و گروهی در خون خود آغشته شدند، این پاداشن من نبود که مشا را نصیحت کردم شما بعد از من بدترین رفتار را با صاحبان رحمم نمودید.[17]

وجود این سیره در میان مسلمانان باعث شده بود که برخی علمای اهل سنت نیز به گریه و عزاداری برای امام حسین علیه السلام بپردازند. برای نمونه ابن کثیر (م 774ق) در تاریخ خود چنین می نویسد:

در روز عاشورا از سبط ابن جوزی خواسته شد که بر فراز منبر رفته و از مقتل و چگونگی شهادت امام حسین علیه السلام برای مردم سخن گوید. سبط ابن جوزی این خواسته را پذیرفت و بر بالای منبر تکیه زد، او پس از یک سکوت طولانی، دستمال خویش بر صورت نهاد و گریه شدیدی سرداد و آن گاه در حالی که می گریست این دو بیت شعر را سرود:

ویل لمن شفعاؤه خصماؤه

و الصور فی نشرالخلایق ینفخ

لابد أن ترد القیامه فاطم

و قمیصها بدم الحسین ملطخ

وای به حال کسی که شفیع اش دشمن او باشد! در هنگامه قیامت، که برای بیرون آمدن مردم از زمین در صور دمیده می شود.

سرانجام در قیامت فاطمه زهرا وارد محشر می شود، در حالی که پیراهن او به خون حسین علیه السلام آغشته است.

سپس سبط ابن جوزی از منبر پایین آمد و اشک ریزان به خانه خویش رفت.[18]

بنابراین فهمیده می شود در منابع اهل سنت روایات متعددی وجود دارد که بر فضیلت گریه بر اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام حسین علیه السلام و سیره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و صحابه در عزاداری برای ایشان دلالت دارد.

 

[1] . فضائل الصحابه، ج 2 ص 675.

[2] . ذخائر العقبی، ج ۱ ص ۱۹.

[3] . استجلاب ارتقاء الغرف بحب اقرباء الرسول ذوی الشرف، ج ۱ ص ۴۳۱-۴۳۲ ح ۱۶۰.

[4] . البته او این حدیث را به نقل از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل کرده است. مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج ۹ ص ۳۹۸۰.

[5] . ینابیع المودة لذوی القربی، ج ۲ ص ۱۱۷.

[6] . مسند احمد حنبل ج 1 ح 649 ص 137 / تهذیب التهذیب ج 2 ش 1391 ص 319 / تذکره الخواص ص 319/ مسند ابویعلی ش 363/ مسند بزار ش 2641/ معجم الکبیر ش 2811/ سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 407.

[7] . مجمع الزوائد ج 9 باب 16 ح 15112 ص 301.

[8] . انساب الاشراف ج 3 ص 417.

[9] . انساب الاشراف ج 3 ص 425 / تذکره الخواص ص 338.

[10] . سنن ترمذی کتاب المناقب باب 31 ح 3780 / تهذیب التهذیب ج 2 ش 1391 ص 325 / تاریخ الخلفا ص 208/ سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 428.

[11] . تاریخ طبری ج 7 ص 3065 / تذکره الخواص ص 326.

[12] . معجم الکبیر ح 2862 – 2867 / سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 428.

[13] . مجمع الزوائد ج 9 ش 15179.

[14] . تذکره الخواص ص 319.

[15] . سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 429 / تذکره الخواص ص 338/ البدایه و النهایه ج 5 ص 501.

[16] . مجمع الزوائد ج 9 ش 15114.

[17] . تهذیب التهذیب ج 2 ش 1391 ص 323.

[18] . البدایه و النهایه، ج ۱۳، ص ۲۰۷ (حوادث ۶۵۴ هجری قمری).

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۳ ، ۱۲:۰۱
رسول چگینی

سیستان که در گذشته با نام «سجستان» شناخته می شد، یکی از مناطقی است که تاریخ درخشانی در حمایت از اهل بیت علیهم السلام داشته است.
فتح این منطقه در دوران خلافت عمر بن خطاب بود اما با خروج اعراب از این منطقه، آنان به کیش گذشته خود بازگشتند و همین اقدام باعث شد که در زمان عثمان، دوباره به آن منطقه هجوم ببرند. البته پس از جنگ پرتلفاتی که کشته های اعراب بیش از مردم سیستان بود، شاه سیستان به نام «ایران پسر رستم پسر آزادخو پسر بختیار» پس از مشورت با موبد موبدان، شخصی را نزد فرمانده لشکر اعراب فرستاد و اعلام کرد: «ما از نبرد عاجز نیستیم؛ زیرا شهر مـا، شـهر مردان و پهلوانان است؛ اما با خدای بلندمرتبه نمی‌توان جنگید؛ چه ما در کتابها خوانده‌ایـم که شما سپاهیان خدایید و به سوی ما خواهید آمد و محمد فرستاده خداست. بنابراین صلح کردن از جنگ و خونریزی بهتر است». به دنبال این پیشنهاد، فرمانده اعراب دستور داد مسلمانان سلاح خود را بر زمین بگذارند، و سرانجام کار آنان به صلح انجامید (بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۸۱).

 

پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام
مردمان این منطقه از دوستداران اهل بیت علیهم السلام بودند به گونه ای که در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام پس از اینکه والی ایشان برای کمک به امام در جنگ صفین، آن منطقه را ترک کرد و  معاویه با سوء استفاده از فرصت، شخصی را به عنوان والی منطقه به آنجا اعزام کرد، مردم سیستان از پذیرش او امتناع کردند و بزرگان و علمای شهر گفتند ما پیشوایی می‌خواهیم که پیرو سنت محمد مصطفی و علی بن ابی طالب باشد. به دنبال آن امیر مؤمنان علیه السلام به نوبت، والیـانی بـه سیستان فرستاد تا بر آنجا حکم برانند (موالی، محمد، تاریخ سیستان، ص٨٥-٨٤).

 

عدم سب امیرالمؤمنین علیه السلام
از دیگر رویدادهایی که نام مردم سیستان را بر تارک دوستداران اهل بیت علیهم السلام قرار می دهد، عدم سب امیرالمؤمنین علیه السلام است. یاقوت حموی (م 626ق) در وصف مردم سیستان می‌نویسد: 
«و بالاتر از همه اینها اینکه در زمانی‌ که علی بن ابیطالب (رضی‌الله‌عنه)، بر روی منابر شرق و غرب (مناطق اسلامی) مورد لعن واقع می‌شد، بر منابر منطقه سیستان بجز یک‌بار هرگز مورد لعن واقع نشد. اهالی سیستان از این فرمان بنی‌امیه سرپیچی کردند و اجازه ندادند که بر منبرهایشان احدی لعن شود... و کدام شرفی بزرگتر از این که اهالی سیستان از لعن برادر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) (علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام)) بر منبرهایشان جلوگیری کردند در حالی‌که حضرت علی (علیه‌السّلام) بر منابر شهرهای (مهمی چون) مکه و مدینه مورد لعن قرار می‌گرفت.» (حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۱۹۱).

 

اولین قیام مردمی برای خونخواهی امام حسین علیه السلام
سال 61 و همزمان با وقوع حادثه کربلا، والی سیستان «عباد بن زیاد» برادر عبیدالله بن زیاد بود. چند ماه پس از واقعه خونین عاشورا، وقتی خبر این جنایت به مردم سرزمین های اسلامی رسید، مـردم سیستان بـا شـنیدن‌ ایـن خبـر بـه خـونخـواهی اباعبـدالله الحسین علیه السلام، بر ضد یزید بن معاویه و حکمران او در سیستان، عباد بن زیاد قیام کردند. 
با وجود قدرت نظامی زیادی که حاکم سیستان داشت، اما از مواجهه با مردم خشمگین ناتوان بود و عباد بن زیاد با برداشتن بیست میلیون درهم موجودی بیت المال، از سیستان فرار کرد و تا ماه ها سیستان بدون والی ماند. بعد از چند ماه، عبیدالله بن زیاد به جـای والی سابق، دو برادر دیگرش، یزید بن زیاد و ابوعبیدة بن زیاد را باهم به سیستان فرستاد (موالی، محمد، تاریخ سیستان، ص۱۰۰-۱۰۱).

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۳ ، ۱۰:۵۱
رسول چگینی
دوشنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۲۷ ق.ظ

حدیث دوازده خلیفه در کتب آسمانی

ابن تیمیة حرانی معترف است: [ کثیری از یهودیان بخاطر وجود خبر "دوازده رئیس و خلیفه" در کتاب مقدس (تورات) به مذهب تشیع داخل میشوند ]

وکثیر من الیهود إذا أسلم یتشیع لانه رای فی التوراة ذکر الاثنی عشر

بسیاری از یهودیان هنگامی که اسلام می آورند شیعه می شوند چرا که در تورات اشاره به «اثنی عشر» (دوازده رئیس و امیر) را دیده اند.

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی ابوالعباس منهاج السنة النبویة ج۸ ص۲۴۲.

 

امّا نقل تورات

اما در خصوص ‌اسماعیل‌ تو را اجابت‌ فرمودم‌. اینک‌ او را برکت‌ داده‌ بارور گردانم‌ و او را بسیار کثیر گردانم‌ دوازده‌ رئیس‌ از وی‌ پدید آیند و امتی‌ عظیم‌ از وی‌ بوجود آورم‌

عهد عتیق سفر پیدایش فصل ۱۷ فقره ۲۰

توضیح: در منابع شیعه و مخالفین حدیثی معتبر تحت عنوان حدیث «خلفائی اثنی عشر» (خلفای دوازده گانه) وجود دارد که مخالفین علی رغم تلاش های بسیار نتوانسته اند مصادیق معینی از سوی خود در مورد این حدیث ارائه کنند و در این میان تنها مذهب شیعه است که به صورت اجماعی ائمه دوازده گانه را مصادیق این حدیث شریف می داند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۳ ، ۱۰:۲۷
رسول چگینی

یکی از فضائلی که برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده است، مقام عین الله ایشان است. در زیارت ششم از زیارتهایی که در کنار قبر مطهر ایشان خوانده میشود این عبارت آمده است:

السلام‏ عَلَیْکَ یا عَیْنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ، وَ یَدَهُ الباسِطَةَ وَ اُذُنَهُ الْواعِیَةَ

سلام بر تو ای درب خداوند،‌ سلام بر تو ای چشم نگارنده خداوند و دست گسترده او، و گوش شنوای او.

نکته قابل توجه اینکه این فضیلت در منابع اهل سنت نیز نقل شده است، آنهم توسط عمر بن خطاب!

در کتاب (الریاض النضره فی مناقب العشره) تألیف محب الدین طبری متوفای ۶۹۴ هجری، از محدثان حجاز و شیخ شافعیان در مکه که به نقل فضائل عشره مبشره (بر مبنای عقیده اهل سنت) پرداخته، به این اعتراف عمر بن خطاب اشاره می کند.

در این نقل تاریخی آمده است:
کان عمر حاجا، فجاءه رجل قد لطمت عینه، فقال: من لطم عینک؟ قال: علی بن ابی طالب. فقال: لقد وقعت علیک عین الله؛ و لم یسأل ما جری منه و لم لطمه. فجاءه علی والرجل عند عمر، فقال علی: هذا الرجل رأیته یطوف و هو ینظر الی الحرم فی الطواف، فقال عمر: لقد نظرت بنور الله.

عمر به حج رفته بود، مردی نزد او آمد که [سیلی خورده بود و ] چشمش زخمی شده بود، عمر گفت: چه کسی چشم تو را زخمی کرده؟ مرد گفت: علی بن ابی طالب. پس عمر گفت: به یقین چشم خدا تو را دیده است؛ و دیگر نپرسید چه اتفاقی افتاده و چرا حضرت علی او را زخمی کرده است. پس علی به نزد عمر آمد در حالی که آن مرد در کنار عمر بود، پس علی گفت: این مرد را دیدم که هنگام طواف به نوامیس مردم نگاه می کند، پس عمر گفت: به یقین تو با نور خدا نگاه کرده ای.

محب الدین طبری، ریاض النضره فی المناقب العشره، ج ۳ ص ۱۶۴.

توضیح اینکه: اینگونه تعبیرات، شبیه جملة «روح الله» برای حضرت عیسی علیه السّلام است، که به منظور «اضافه تشریفی» گفته می‌شود، نه اینکه منظور، آن باشد که خدا، روح یا دست و چشم دارد.

صلی الله علیک یا عین الله الناظره یا علی بن ابی طالب روحی لک الفداء

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۳ ، ۰۸:۴۸
رسول چگینی

 

در روایات معتبر اهل سنت برای گریه، عزاداری در عزای اهل‌بیت علیهم السلام پاداش بیان شده است. از جمله در کتاب «فضائل الصحابه»، احمد بن حنبل (م 241ق) رئیس مذهب حنبلی‌ها روایتی را از امام حسین علیه السلام نقل کرده که آن حضرت پاداش یک قطره اشک ریختن در عزای اهل‌بیت علیهم السلام را داخل شدن در بهشت می‌داند:

حدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ اِسْرَائِیلَ، قَالَ: رَاَیْتُ فِی کِتَابِ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ یَدِهِ، نا اَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ اَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قثنا الرَّبِیعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ اَبِیهِ، قَالَ: کَانَ حُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ، یَقُولُ: مَنْ دَمَعَتَا عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَةً، اَوْ قَطَرَتْ عَیْنَاهُ فِینَا قَطْرَةً، اَثْوَاهُ اللَّهُ (عزّوجلّ) الْجَنَّةَ. 

احمد بن اسرائیل می‌گوید: در کتاب احمد بن محمد بن حنبل با دست خط خودش دیدم که اسود بن عامر (ابوعبدالرحمن) از ربیع بن منذر نقل کرد که پدرش گفته: حسین بن علی همیشه می‌فرمود: هر کس چشمانش برای ما پراشک شود و یا یک قطره اشک برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد.

فضائل الصحابه، ج 2 ص 675.

 

منابع دیگری نیز این حدیث را منعکس کرده اند از قبیل: محب الدین طبری (م 694ق) [1]، سخاوی شافعی (م 902ق) [2]، ملاعلی قاری (م 1014ق) [3]، و قندوزی حنفی (م 1294ق) [4].

بر اساس این روایت، گریه در عزای اهل‌بیت علیهم السلام و به ویژه امام حسین علیه السلام نه تنها جایز و مشروع است، بلکه مطلوب و پسندیده بوده و از ثواب فوق‌العاده‌ای برخوردار است، به گونه ای که هر کسی در عزای ائمه و امام حسین علیهم السلام بگرید، حق‌تعالی او را در بهشت جای خواهد داد.

 

پانویس:
[1]. ذخائر العقبی، ج ۱ ص ۱۹.
[2]. استجلاب ارتقاء الغرف بحب اقرباء الرسول ذوی الشرف، ج ۱ ص ۴۳۱-۴۳۲ ح ۱۶۰.
[3]. مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج ۹ ص ۳۹۸۰.
[4]. ینابیع المودة لذوی القربی، ج ۲ ص ۱۱۷.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۳ ، ۰۹:۵۹
رسول چگینی
پنجشنبه, ۲۸ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۲۵ ق.ظ

امام سجاد علیه السلام در کلام بزرگان اهل سنت

 

امام علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب علیهم السلام، مشهور به امام سجاد و زین العابدین (۳۸- ۹۵ق)، به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا حضور داشت؛ ولی به علت بیماری، در جنگ شرکت نکرد. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد.
واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داد. مجموعه ادعیه و مناجات‌های امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. 
بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است.

 

 بزرگان اهل سنت همواره امام سجاد (ع) را مورد مدح و ستایش قرار داده اند:

1️⃣ عبداللّه بن عباس (م 68 ه.): وقتی که امام را می دید، چنین می گفت: «مرحباً بالحبیب ابن حبیب.»

2️⃣سعید بن مسیّب (م 93 ه.): «ما رأیتُ قطّ افضل من علیّ بن الحسین، ما رأیتُه ضاحکاً یوماً قطّ»23 در جای دیگر می گوید: «ما رأیتُ اورع منه».

3️⃣ نافع بن جُبیر (م 99 ه.): «کان علیّ بن الحسین رجلاً له فضل فی الدّین»25 و در جای دیگر خطاب به امام سجّاد علیه السلام می گوید: «انت سیّد النّاس و افضلهم».

4️⃣عمر بن عبدالعزیز (م 101 ه.) بعد از رحلت امام، چنین گفت: «ذهب سراج الدّنیا و جمال الدّنیا و زین العابدین».

5️⃣طاووس (م 106 ه..): «رجل صالح من اهل بیت الخیر»، «رجال صالح من اهل بیت النّبوّة» و «رجل صالح من اهل بیت طیّب».

6️⃣ابوفراس فرزدق (م 110 ه.): او قصیده معروفی در وصف امام سجاد علیه السلام سرود:
هذا الذی تعرف البطحاء و طأته  و البیت یعرفه و الحلّ و الحرم
هذا ابن خیر عباد اللّه کلّهم  هذا التّقیّ النّقیّ الّطاهر العَلَم

7️⃣ابن شهاب زُهری (م 123 یا 124 ه .): در مقاطع گوناگون از آن حضرت به بزرگی یاد می کند؛ از جمله: «لم اُدرِک من اهل البیت افضل من علیّ بن الحسین»، «ما رأیت قرشیّاً افضل من علیّ بن الحسین.»، «کان اکثر مجالستی مع علیّ بن الحسین و ما رأیت احداً کان افقه منه»، «کان علیّ بن الحسین من افضل اهل بیته و احسنهم طاعة»،«مارأیت قرشیّاً افضل منه ولا افقه»، «ما رأیت قرشیّاً اورع منه ولا افضل»، «ما رأیت قطّ افضل من علیّ بن الحسین»، «ما رأیت هاشمیّاً اعبد منه»، «ما رأیت هاشمیّاً افضل من علیّ بن الحسین» و «علیّ بن الحسین اعظم الناس علیّ منّةً».

8️⃣زید بن اسلم (م 136 ه.): «ما رأیت فیهم مثل علیّ بن الحسین».

9️⃣ابو حازم مدنی (م 140 ه.): «ما رأیت هاشمیّاً افضل من علیّ بن الحسین»42 «ما رأیتُ هاشمیّاً افقه من علیّ بن الحسین».

🔟یحیی بن سعید (م 143 ه.) نیز ایشان را یکی از فقهای بنام مدینه می دانست و درباره آن حضرت می گفت: «افضل هاشمیّاً رأیته بالمدینه»، «ما رأیت هاشمیّاً قطّ افضل منه» و «کان افضل هاشمیّاً ادرکته».

1️⃣1️⃣مالک بن انس (م 179 ه.): «انَّ علیّ بن الحسین کان من اهل الفضل»48 و در جای دیگر می گوید: «لم یکن فی اهل بیت رسول اللّه مثله و هو ابن اَمَة».

2️⃣1️⃣محمد بن عمر واقدی (م 207 ه.): «کان من اورع النّاس و اعبدهم و اتقاهم للّه عزّوجلّ».

3️⃣1️⃣ عتبی (228 ق.) «کان علیّ بن الحسین افضل بنی هاشم».

4️⃣1️⃣علی بن مدینی (م 230 ه.): «یکی از اتقیا، پرهیزکاران و پارسایان، علی بن الحسین است.»

5️⃣1️⃣محمد بن سعد بصری (م 230 ه.): «و کان علیّ بن الحسین ثقة مأموناً کثیر الحدیث عالیاً رفیعاً ورعاً».

6️⃣1️⃣ابوبکر بن برقی (م 249 ه.): «نسل الحسین کلّه مِنْ قِبَلِ ابنه علیّ الاصغر و کان افضل اهل زمانه...ما رأیت هاشمیّاً افضل منه».

7️⃣1️⃣عجلی (م 261 ه.) «علیّ بن الحسین مدنیٌّ تابعیٌّ ثقةٌ و کان رجلاً صالحاً».

8️⃣1️⃣ ابن قتیبه دینوری (م 276 ه.): «و کان خیّراً فاضلاً».

9️⃣1️⃣ابن واضح یعقوبی (م 284 ه.): «کان افضل النّاس و اشدّهم عبادةً و کان یسمّی زین العابدین و یسمّی ایضاً ذا الثّفنات لما کان فی وجهه من اثر السّجود و کان یصلّی فی الیوم و اللیلة الف رکعة و لمّا غسل وجد علی کتفیه جُلَب کجُلبِ البعیر فقیل لأهله ما هذه الآثار؟ قالوا من حمله للطعام فی اللیل یدور به علی منازل الفقراء».

0️⃣2️⃣ابن عبد ربّه اندلسی (م 327 ه.): «علیّ بن الحسین کان من افضل بنی هاشم» و در جای دیگر، امام را به فقاهت و دانش و پرهیزکاری متّصف می کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۳ ، ۰۹:۲۵
رسول چگینی

 

افطاری دسته جمعی سعودی ها در روز عاشورا

 

 

در یادداشت قبل، با استناد به گزارش ابوالفتوح کراجکی (م 449ق) به برخی جنایات فرهنگی بنی امیه در ترویج دشمنی اهل بیت علیهم السلام در میان مسلمانان اشاره کردیم.

 

در این فرسته، به گزارش دیگری اشاره می کنیم که به رسوخ فرهنگ ناصبی گری امویان در میان مسلمانان ایران‌زمین اشاره دارد.

 

 عماد الدین طبری (م حدود 700 ق) در کتاب «کامل بهایی» به ماجرای دشمنی مسلمانان قرطبه با اهل بیت علیهم السلام و تعظیم و بزرگداشت روز عاشورا از سوی آنان اشاره می کند. او می نویسد:

 

«و گویند در دیار عرب شهرى است نام آن قرطبه, در شب عاشورا جوانان آن شهر سرگاوى یا خر مردارى به دست آرند و به سر نیزه کنند و خلق در دنبال آن سر افتند با دف و چنگ و انواع ملاهى و رقاصان رقص مى کنند و مغنیان غنا مى گویند و بر در خانه هاى گردند و در آن شب طعام هاى گوناگون و حلواها و قطاب ها سازند از براى تبرک و شادى و آن سر را تشبیه کنند به سر حسین ـ علیه السلام ـ و بدان طرب و شادى کنند و گویند: یا سنى المردبسة اطعمنا المطنفسة اى سنى به سه طعام دهد ما را به قطایف این عبارت بود (کذا). و این مشهور است که سنیان عراق و خراسان روز عاشورا سرمه در چشم کشند و هفت دانه پزند و طعام هاى مختلف سازند و زینت مزخرفات دنیا مردان و زنان ایشان کنند و پوشند و این است دوستى که شنیدى که روز قتل خاندان ایشان را روز فرح و شادى باشد و آن را عیدى دانند.»

 

 عماد الدین طبری، کامل البهایى, ج2, ص86.


 ذکر این نکته ضروری است که هدف از بیان این مطلب، آگاه کردن مسلمانان نسبت به وجود چنین پیشینه ای در ترویج فرهنگ اموی در میان مسلمانان بوده است و لازم است امروزه نیز با آگاهی کامل، از گسترش چنین اعتقادات نادرستی اجتناب کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۳ ، ۱۱:۲۲
رسول چگینی
سه شنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۲۱ ق.ظ

خذوا کل دینکم عن الزهرا (سلام الله علیها)

 

 

آلوسی (م 1270ق) یکی از مفسران اهل سنت در تفسیر روح‌المعانی ذیل آیه «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (آل عمران آیه ۴۲) با استناد به سخن امام باقر (ع) بیان می کند که از دیدگاه اهل بیت (ع)، حضرت فاطمه (س) افضل زنان متقدم و متأخر است. 

آلوسی سپس به روایتی که اهل سنت آن را در وصف عایشه نقل کرده اند، اشاره می کند که «خذوا ثلثی دینکم عن الحمیراء» یعنی دو سوم دین خویش را از عایشه بگیرید. آلوسی در ادامه ادعای برخی را که با استناد به روایت فوق، برتری عایشه را ثابت کرده اند، مورد نقد قرار می دهد و می گوید:

🖌این روایت نصی در افضلیت حمیرا بر حضرت زهرا نیست؛ زیرا بیشترین چیزی که روایت (خذوا ثلثی دینکم عن الحمیراء) بر آن دلالت دارد، آن است که عایشه دانشمندی است که می‌توان دو سوم دین را از او گرفت و این سخن علم حضرت زهرا (س) را نفی نمی کند و پیامبر (ص) چون علم داشتند که حضرت زهرا (س) مدت زیادی عمر نمی کنند، اینگونه سخن برای ایشان نفرمودند و اگر حضرت زهرا (س) عمر طبیعی داشتند رسول خدا (ص) میفرمودند: «خذوا کل دینکم عن الزهراء» یعنی کل دینتان را از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بگیرید.

آلوسی، روح المعانی، ج 32 ص 156.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۲۱
رسول چگینی
شنبه, ۵ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۳۳ ق.ظ

فرآیند شکل‌گیری دعاوی باطل مهدویت


یکی از علمای اهل سنت که ادعای مهدویت برای یکی از حاکمان کرد، مرتضی زَبیدی (1145-1205ق) بود. محمد بن محمد بن محمد بن عبدالرزاق حسینى زبیدى حنفی ملقب به مرتضى، در شهر بلکرام در ایالت اوتار برادیش هند به دنیا آمد. در کودکی با خانواده به یمن رفت و آنجا بزرگ شد. سپس برای تحصیل علم به حجاز رفت و در نهایت در مصر ساکن شد و همانجا از دنیا رفت. 

او در میان مردم دارای جایگاه ویژه ای شد به گونه ای که اهل مغرب اعتقاد داشتند کسی که به حج برود و نزد زبیدی نرود، حج او کامل نیست!
او دارای تألیفات متعددی است که شناخته شده ترین آنها کتاب «تاج العروس» در لغت است. او به زبان فارسی، ترکی نیز مسلط بود.

 در میان رویدادهای زندگی زبیدی، دو واقعه قابل توجه است:

1️⃣ عشق به زُبیده: زَبیدی در یمن با دختر ذوالفقار دمیاطی به نام «زُبیده» ازدواج کرد. او همسر خود را بسیار دوست می داشت. ولی همسر او در سال 1196ق در شام از دنیا رفت. اما عشق به زُبیده حتی پس از مرگ در دل زبیدی باقی ماند. او در سوگ همسر خود بسیار گریست و دستور داد برای قبر او که در جوار مرقد حضرت رقیه (س) بود، بارگاهی بسازند و با پرده و چراغ آنجا را زینت دهند و از مردم پذیرایی کنند. او در کنار قبر همسرش، قبری خرید و آنجا بیتوته میکرد و تا مدتها از فراق زبیده می گریست و وصیت کرد که او را در آنجا دفن کنند.

2️⃣ ادعای مهدویت برای احمد پاشا: احمد پاشا جزار (1135-1219ق) که به احمد بوسنیایی معروف است حاکم منطقه لبنان و فلسطین از امرای دولت عثمانی بود. وی بیش از سی سال بر سواحل شام حکومت کرد و با شیعیان سر ستیز داشت و بسیاری از عالمان شیعه را کشت یا تبعید کرد. سید محسن امین در اعیان الشیعه نمونه‌های بسیاری از جنایات وی را یاد کرده‌ است.

احمد پاشا مبارزاتی با فرانسوی ها داشت و برای بازپس گیری مناطق اسلامی تلاش کرد. این اقدامات اصلاحی احمد پاشا، باعث شد که زبیدی درباره او ادعای مهدویت کند. زبیدی رساله ای برای احمد پاشا نوشت و در آن بشارت داد که او همان مهدی منتظر است. احمد پاشا با پذیرش این ادعا، به ترویج آن پرداخت. او از دیدن آن رساله خیلی خوشحال شد و آن را در جای معینی قرار داد و به اطرافیان نشان می داد؛ هر کسی آن را می پذیرفت، او را گرامی می داشت و هر کسی انکار می کرد، او را از خود دور می نمود. 

بدین ترتیب، وجود زمینه های رفتاری در احمد پاشا و ادعایی که از سوی زبیدی مطرح شد، یکی از مدعیان مهدویت را به وجود آورد.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۳۳
رسول چگینی