وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

پیوندها

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بنی امیه» ثبت شده است

پنجشنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۱۸ ق.ظ

آیا تعبیر «گودال قتلگاه» صحیح است؟

یکی از روضه های مشهوری که هنگام مقتل خوانی بیان می شود، مسائل مربوط به گودال قتلگاه است. اینکه تا چه میزان عبارت «گودال قتلگاه» مطابق با واقع بوده یا نه، توسط برخی مورد انکار قرار می گیرد.

در پاسخ به این پرسش باید گفت:
تعبیر گودال قتلگاه، ترجمه فارسی عباراتی است که شواهد تاریخی و روایی برای آن وجود دارد.

 تعبیر پایین رفتن: از برخی عباراتی که در مقاتل ذکر شده اند، می توان به شاخصه گودال بودن محل شهادت امام حسین (علیه السلام) پی برد. عمر بن سعد در واپسین لحظات حیات سید الشهدا (علیه السلام)، به خولی بن یزید اصبحی دستور داد که برای به شهادت رساندن امام (علیه السلام)، نزد پیکر حضرت پایین برود؛ وقتی او نتوانست این جنایت را انجام دهد، سنان بن انس پایین رفت:
«فَقَالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ لِرَجُلٍ عَنْ یَمِینِهِ انْزِلْ وَیْحَکَ إِلَى الْحُسَیْنِ ع فَأَرِحْهُ قَالَ فَبَدَرَ إِلَیْهِ خَوَلِیُّ بْنُ یَزِیدَ الْأَصْبَحِیُّ لِیَحْتَزَّ رَأْسَهُ فَأُرْعِدَ فَنَزَلَ إِلَیْهِ سِنَانُ بْنُ أَنَسٍ النَّخَعِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ.» 
ابن طاووس، على بن موسى‏، اللهوف على قتلى الطفوف‏، ص 126، تهران، جهان، 1348ش.

عبارت «انزل الیه» دلالت بر محل گودی دارد که پیکر پاک سید الشهدا (علیه السلام) در آنجا قرار داشت.

 

 تعبیر حفره: برخی روایات به این ویژگی ظاهری محل قبر امام حسین (علیه السلام) نیز اشاره دارند. امام صادق (علیه السلام)، سخنی از امام حسین (علیه السلام) نقل کرده اند که ایشان محل قبر خویش را با عنوان «المَوعِدُ حُفرَتیِ وَ بُقعَتیِ الَّتی اُستَشهَدُ فِیهَا و هِی کربَلَاء»
محل دیدار من حفره و موضعی است که در آن به شهادت می‌رسم و آن کربلاست.
ابن طاووس، على بن موسى‏، اللهوف على قتلى الطفوف‏، ص 66.

روایت دیگری که گفت‌وگوی امام با اُم سلمه را نشان می‌دهد نیز بر وجود این گودال اشاره دارد: 
«وَ اللهِ یا أُمِّ إِنِّی لَأَعرِفُ الیَومَ الَّذِی أُقتَلُ فِیهِ وَالسَّاعَهَ الَّتِی أُحمَلُ فِیهَا وَالحُفرَهَ الَّتِی أُدفَنُ فِیهَا»
قسم به خدا ای مادر من می شناسم روز و ساعتی را که در آن به قتل می رسم و حفره ای که در آن دفن می شوم.
خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 203، بیروت، البلاغ، 1419ق.
اگرچه ممکن است این روایات ناظر به گودی قبر باشد، اما می توان به عنوان شاهدی بر وجود گودال در محل قبر امام حسین (علیه السلام) نیز مورد استناد قرار گیرد.

 

 تعبیر حائر: یکی از تعابیری که در طول تاریخ برای مرقد مطهر امام حسین (علیه السلام) استفاده شده است، حائر است. حائر در لغت به معنای سرگردان و متحیر است. به مکان گودی که وسط آن صاف و اطرافش بلند باشد و آبِ جمع شده در آن راه خروج نداشته باشد نیز حائر می‌گویند. روایات زیادی از این عنوان برای اشاره به قبر امام حسین (علیه السلام) استفاده کرده اند.
درباره سبب حائر نامیده شدن حرم حسینی و رواج این واژه، چند قول مطرح شده است، از همه مشهورتر آن است که پس از فرمان متوکل عباسی (حک: 232ـ247ق) مبنی بر ویران کردن بنای روی قبر و آب بستن به قبر، آب نزدیک قبر ایستاد و آن را فرا نگرفت (حارَ الماء) و ازاین‌رو، این مکان به حائر شهرت یافت. ولی این دیدگاه محل تردید است؛ زیرا روایاتی از امام صادق (علیه السلام) (م 148ق) وجود دارد که حضرت پیش از زمان متوکل، از نام حائر برای این مکان استفاده کرده اند.  شیعیان نیز در آن دوره این نام را به کار می بردند؛ بنابراین، فلسفه این نامگذاری به دلیل دیگری باز می گردد. با استناد به قرائن پیشین، می توان این احتمال را تقویت کرد که علت نامگذاری محل قبر امام حسین (علیه السلام) به حائر، ویژگی جغرافیایی آن نقطه بوده که به صورت گودال وجود داشته است. بیان شد که حائر در لغت به معنای منطقه گودی است که آب در آنجا جمع می شود؛ بنابراین، تناسب زیادی میان معنای لغوی و ویژگی طبیعی محل قبر امام حسین (علیه السلام) وجود دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۳ ، ۱۱:۱۸
رسول چگینی

 

افطاری دسته جمعی سعودی ها در روز عاشورا

 

 

در یادداشت قبل، با استناد به گزارش ابوالفتوح کراجکی (م 449ق) به برخی جنایات فرهنگی بنی امیه در ترویج دشمنی اهل بیت علیهم السلام در میان مسلمانان اشاره کردیم.

 

در این فرسته، به گزارش دیگری اشاره می کنیم که به رسوخ فرهنگ ناصبی گری امویان در میان مسلمانان ایران‌زمین اشاره دارد.

 

 عماد الدین طبری (م حدود 700 ق) در کتاب «کامل بهایی» به ماجرای دشمنی مسلمانان قرطبه با اهل بیت علیهم السلام و تعظیم و بزرگداشت روز عاشورا از سوی آنان اشاره می کند. او می نویسد:

 

«و گویند در دیار عرب شهرى است نام آن قرطبه, در شب عاشورا جوانان آن شهر سرگاوى یا خر مردارى به دست آرند و به سر نیزه کنند و خلق در دنبال آن سر افتند با دف و چنگ و انواع ملاهى و رقاصان رقص مى کنند و مغنیان غنا مى گویند و بر در خانه هاى گردند و در آن شب طعام هاى گوناگون و حلواها و قطاب ها سازند از براى تبرک و شادى و آن سر را تشبیه کنند به سر حسین ـ علیه السلام ـ و بدان طرب و شادى کنند و گویند: یا سنى المردبسة اطعمنا المطنفسة اى سنى به سه طعام دهد ما را به قطایف این عبارت بود (کذا). و این مشهور است که سنیان عراق و خراسان روز عاشورا سرمه در چشم کشند و هفت دانه پزند و طعام هاى مختلف سازند و زینت مزخرفات دنیا مردان و زنان ایشان کنند و پوشند و این است دوستى که شنیدى که روز قتل خاندان ایشان را روز فرح و شادى باشد و آن را عیدى دانند.»

 

 عماد الدین طبری، کامل البهایى, ج2, ص86.


 ذکر این نکته ضروری است که هدف از بیان این مطلب، آگاه کردن مسلمانان نسبت به وجود چنین پیشینه ای در ترویج فرهنگ اموی در میان مسلمانان بوده است و لازم است امروزه نیز با آگاهی کامل، از گسترش چنین اعتقادات نادرستی اجتناب کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۳ ، ۱۱:۲۲
رسول چگینی
پنجشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۳۲ ق.ظ

قدیمی ترین متن روضه حضرت رقیه سلام الله علیها

 

همانگونه که اطلاع دارید، منابع تاریخی اطلاعات کمی درباره حضرت رقیه سلام الله علیها ارائه می کنند. با این وجود، اصل وجود دختر خردسالی به نام فاطمه صغیره یا رقیه برای امام حسین علیه السلام قابل اثبات است.

اما منابعی که بر وجود تاریخی حضرت رقیه دلالت دارند، به وقایع مربوط به نحوه شهادت ایشان کمتر پرداخته اند.
حتی ابن فندق (م 565ق) و سید بن طاووس (م 664ق) تنها وجود حضرت رقیه را به اثبات می رسانند و سخنی درباره نحوه شهادت ایشان بیان نکرده اند. 

 

قدیمی ترین منبعی که گزارشی از نحوه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها بیان کرده، عماد الدین طبری (م حدود 700 ق) در کتاب «کامل بهایی» است. او در کتاب مزبور نوشته است:

«زنان خاندان نبوّت در حالت اسیری، حال مردانی را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده می داشتند و هر کودکی را وعده می دادند که پد رتو به فلان سفر رفته است باز می آید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکی بود چهارساله، شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و از ماجرا سؤال کرد. خبر بردند که ماجرا چنین است آن لعین درحال گفت: بروند سر پدر را بیاورند و در کنار او نهند. پس آن سر مقدّس را بیاوردند و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید این چیست؟ گفتند: سر پدر توست. دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.» 

عماد الدین طبری، کامل بهایی، ص 523.

 

اگر چه طبری در این متن اسمی از حضرت رقیه نمی آورد، اما با توجه به قرائن و شواهد، می توان دریافت که مقصود، حضرت رقیه سلام الله علیها است.

طبری این سخن خود را به نقل از کتاب «الحاوِیَةُ فِی مَذَمّاتِ معاویه یا مَثالِبُ بنی‎اُمَیَّة» نوشتة قاسم‌بن‌محمد‌بن‌احمد مأمونی آورده است.

تاریخ تألیف کتاب «کامل بهایی» سال 675ق است؛ اما کتاب «الحاویه...» در قرن پنجم نگاشته شده بوده و چه بسا ریشه در یک نگاشتة کهن‌تر (در دوران مأمون عباسی: ابتدای قرن سوم) داشته است؛ با توضیح زیر: 

🖌قاسم‌بن‌محمد مأمونی از فردی به نام ابن عجوز (متوفای 418) روایت کرده (ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج17، ص375) و نیز فردی به نام عبدالرحمن بن قاسم (متوفای 497) از خود او روایت کرده (ذهبی، تاریخ الاسلام، ج34، ص260) است. بر این اساس، می‌توان دریافت که قاسم‌بن‌محمد مأمونی، خود در قرن پنجم می‌زیسته است. افزون بر این، نسب مأمونی برای او، این گمان را تقویت می‌کند که کتاب الحاویه ...، در اصل همان کتابی بوده که در دوران مأمون خلیفه عباسی نگاشته شد، اما به سبب ملاحظاتی منتشر نشد (دراین باره ر.ک: ابن مسکویه، تجارب الامم، ج5، ص2) و سپس به عنوان یک میراث علمی به قاسم بن محمد مأمونی رسیده و یا در اختیار وی بوده است.(گزیده مقتل جامع سیدالشهداء، ص378، پاورقی1)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۳ ، ۱۱:۳۲
رسول چگینی

 

پژوهشگر بنیاد بین‌المللی امامت با بیان اینکه فرصتی که در عصر امامت امام صادق (ع) به‌دست آمد در عصر امامان قبلی مهیا نشد، گفت: با توجه به اینکه برخی ائمه چهارگانه، شاگرد امام صادق (ع) و برخی شاگرد شاگردان آن حضرت بودند، پیروی شیعه از فقه و مذهب اهل‌ بیت با نام «جعفری» نامی شناخته‌شده و معتبر در برابر مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت بوده است.

امام جعفر صادق (ع) رئیس مذهب جعفری و ششمین پیشوای شیعیان در هفدهم ربیع‌الاول سال ۸۳ هجری قمری (البته بعضی سال ۸۶ ماه‌ رجب‌، روز جمعه یا دوشنبه نیز گفته‌اند) در مدینه متولد شد. بعضی ولادت ایشان را روز سه‌شنبه هفتم رمضان و سال ولادت ایشان‌ را نیز برخی سـال ۸۰ هجری ذکر کرده‌اند. نام مبارکش «جعفر» و مشهورترین کنیه آن حضرت «ابوعبدالله» و مشهورترین لقبش «صادق» است. پدر گرامیش «امام باقر (ع)» و مادرش «ام فروه» دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر است.

امام صادق (ع) ۱۲ تا ۱۵ سال با امام‌ سجاد (ع) و بعد از شهادت جد بزرگوارش مدت ‌۱۹ سال با امام‌ باقر (ع) زنـدگی کرد و توانست‌ به مقدار لازم‌ از خرمن دانش این دو بزرگوار، خوشه‌چینی کند. مدت امامت ایشان ۳۴ سال به طول‌ انجامید که ۱۸ سال در دوره اموی و ۱۶ سال در دوره عباسی‌ بود.

سرانجام منصور به‌وسیله انگوری که آن را به زهرآلوده کرده بود، امام صادق (ع) را مسموم کرد. آن امام همام در سـال ۱۴۸ هجری در سن ۶۵ سالگی مظلومانه به شهادت رسید و پیکر پاکش را در قبرستان بقیع و در جوار ائمه بقیع، امام حسن (ع)، امام سجاد (ع)، امام‌ باقر (ع) و امام صـادق (ع) به خاک سپردند.

چرا امام صادق (ع) به نهضت علمی رو آوردند؟

رسول چگینی، پژوهشگر بنیاد بین‌المللی امامت در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، بیان کرد: از سال ۱۲۹ هجری تا ۱۳۲ هجری که عباسیان روی کار آمدند، چون بنی‌ امیه رو به ضعف و سقوط می‌افتند، فرصت اینکه امام را تحت فشار قرار دهند، نداشتند و از طرفی عباسیان نیز که شعار طرفداری از خاندان پاک پیامبر اکرم (ص) و گرفتن انتقام خون به ناحق ریخته آنها را می‌دادند، به امام فشاری وارد نمی‌آوردند.

وی ادامه داد: این دوران برای امام، دوران آرامش و آزادی بود و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت‌های علمی و فرهنگی به‌شمار می‌رفت، فرصتی که برای هیچ‌یک از امامان دیگر به غیر از امام باقر (ع) که اندکی از این فرصت برای ایشان به وجود آمد و فعالیت علمی را شروع کرده بود و همچنین برای امام رضا (ع) فراهم نشد، ولی امام صادق (ع) هم عمر طولانی داشتند و هم محیط و زمان برای ایشان مساعد بود.

این کارشناس مذهبی اظهار کرد: امام صادق (ع) با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به‌وجود آورد و در رشته‌های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. امام از فرصت‌های گوناگون برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می‌برد. مناظره‌های زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه‌های گوناگون انجام شد که در آن‌ها با استدلال‌های متین و استوار، پوچی عقاید آن‌ها و برتری اسلام ثابت می‌شد.

چگینی یادآوری کرد: در حوزه فقه و احکام نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به‌ صورتی که شاهراه‌های جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است. به این‌ ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و معارف اسلامی بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر شد، به‌ صورتی که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینه‌ها از امام صادق (ع) نقل شده و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری و فقه تشیع به نام فقه جعفری خوانده می‌شود.

پژوهشگر بنیاد بین‌المللی امامت گفت: حضرت در طول زندگی خود در مدینه زیست و تنها به قصد حج یا بنا به الزامات سیاسی، سفرهایی کوتاه به مکه و عراق داشت، امام در مدینه که اصلی‌ترین مرکز نشر سنت نبوی در آن عصر بود، مجلس و به عبارتی دانشگاه پررونقی داشت که جدا کردن پیروان مذاهب و فرق مختلف در آن به سختی امکان‌پذیر بود.

وی بیان کرد: گستره دانش حضرت از یک سو و سعه صدر وی در تعامل با مذاهب گوناگون از سوی دیگر موجب شده بود تا طیف وسیعی از عالمان به‌عنوان طالب دانش جعفری گرد آن حضرت جمع شوند، شاگردانی از خواص امامیه گرفته تا طیف‌های متنوع عامه، از متکلم و فقیه گرفته تا مقری و محدث بر گرد حضرت دیده می‌شدند و از اقصی نقاط ماوراء النهر تا مغرب در شمار شاگردان او حضور داشتند. شیخ مفید اشاره دارد که براساس آنچه اصحاب حدیث احصا کرده‌اند، شمار شاگردان حضرت بالغ بر ۴۰۰۰ نفر بوده است.

تفاوت مرجعیت علمی امام صادق (ع) با دیگر امامان

چگینی اظهار کرد: مهمترین تفاوت نهضت علمی امام صادق (ع) با دیگر امامان را باید در شرایط سیاسی - فرهنگی دوران حضرت جست‌وجو کرد، دوران امامت حضرت از نظر سیاسی و فرهنگی از حساسیت و موقعیت ویژه‌ای برخوردار بود.

شرایط سیاسی

این کارشناس مذهبی بیان کرد: جامعه اسلامی در آن زمان از نظر سیاسی - اجتماعی با فراز و نشیب‌ها و تحولات مهمی روبه‌رو بود. شورش‌ها و قیام‌های فراوان علیه حاکمان وقت از جمله ویژگی‌های برجسته این دوره است. برای نمونه قیام زید بن علی که در سال ۱۲۱ هجری در کوفه رخ داد، وی انگیزه خود را دعوت به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص)، مبارزه با ستمگران و حمایت از ستمدیدگان و دفاع از حریم مقدس امامت بیان کرد.

وی گفت: بنی‌عباس هر چند با تکیه بر شعارهای علویان و حمایت مردمی که از ستم امویان به ستوه آمده بودند، توانستند حکومت را قبضه کنند، ولی در اندک زمانی پس از به‌ قدرت رسیدن چهره ضد اسلامی و ضد مردمی خود را برملا کردند و این امر مخالفت‌ها و شورش‌های مردمی را به‌دنبال داشت. از جمله مهمترین این شورش‌ها می‌توان به شورش مردم جزیره، شورش مردم موصل، قیام نفس زکیه در مدینه، قیام ابراهیم بن عبدالله بن حسین در بصره اشاره کرد.

شرایط فرهنگی

چگینی ادامه داد: فاصله زمانی بیش از یک قرن آغاز این دوره با ظهور اسلام و روی کار آمدن نسل جدیدی از تازه مسلمانان، حاکمیت جو اختناق و فشار از سوی حکمرانان اموی و عباسی، برکناری امامان معصوم از منصب رهبری و وارونه جلوه دادن بسیاری از اصول و معارف اسلامی توسط قدرتمندان اموی و عالمان درباری امت اسلامی این دوره را از نظر آگاهی و شناخت نسبت به اسلام ناب و معارف آن در پایین‌ترین سطح خود قرار داده بود.

پژوهشگر بنیاد بین‌المللی امامت بیان کرد: اعتراف گروهی از مردم شام نزد سفاح (خلیفه عباسی) مبنی بر اینکه ما تاکنون نمی‌دانستیم رسول خدا (ص‌) به جز بنی‌امیه، خویشانی هم دارد، تا آن‌که شما قیام کردید و مطالب برای ما آشکار شد، گواه روشنی بر این حقیقت است.

این کارشناس مذهبی گفت: امام صادق (ع) از اوضاع آشفته دستگاه خلافت اموی استفاده و برنامه اصلاحی و نهضت فرهنگی خود را آغاز کرد. آن حضرت برای حسن انجام رسالت خود دو خط مشی کلی اول کناره‌گیری از مناقشات سیاسی و بهره‌گیری از پوشش تقیه و دیگری دعوت به امامت و پاسداری از آن اتخاذ کرد.

چرا امام صادق (ع) را رئیس مذهب تشیع لقب داده‌اند

چگینی تاکید کرد: عصر امام صادق (ع) یکی از دوران‌های پرشکوه و طلایی در تاریخ‌ تشیع است. در این عصر، تشیع گسترش چشمگیری‌ کرد و بر تعدد شیعیان افزوده شد و در اثر آزادی نسبی روابط شیعیان با امام‌ صادق‌ (ع) آن حضرت توانست فقه‌ و کلام‌ شیعه را توسعه دهد و اصول و مبانی آن را روشن کند.

وی اظهار کرد: پس از فشارهای شدید بنی امیه، در عهد امامت امام صادق (ع) بر اثر قیام‌ها و انقلاب‌هایی که در کشورهای اسلامی علیه بنی امیه بر پا شده بود و جنگ‌های خونینی که در نهایت منجر به سقوط خلافت بنی امیه شد و نیز زمینه خوبی که امام باقر (ع) با نشر حقایق و معارف اسلامی مهیا کرده بود، برای امام صادق (ع) امکانات بیشتری و محیط مناسب‌تری برای نشر تعالیم دینی پیدا شد.

پژوهشگر بنیاد بین‌المللی امامت بیان کرد: آن حضرت تا اواخر زمان امامت خود که مصادف با آخر خلافت بنی امیه و اول خلافت بنی عباس بود، از فرصت استفاده کرد به نشر تعالیم دینی پرداخت و شخصیت‌های علمی بسیاری در فنون مختلف عقلی و نقلی مانند زراره، محمد بن مسلم، هشام بن حکم، جابر بن حیان پرورش داد.

چگینی گفت: در حوزه علمی امام ششم (ع)، هزاران محدث و دانشمند شرکت می‌کردند که عده‌ای از بزرگان و رجال علمی اهل سنت نیز مانند ابو حنیفه، سفیان شوری، قاضی سکون، قاضی ابوالبختری افتخار شاگردی آن حضرت را پیدا کردند.

این کارشناس مذهبی با بیان اینکه فرصتی که در عصر امامت امام صادق (ع) به دست آمد در عصر امامان قبلی مهیا نشد، یادآوری کرد: مجال و زمینه مناسبی که سبب شد مجموعه عظیمی از معارف و تعالیم و احکام دینی در حوزه علمی امام صادق (ع) تبیین شود و چهره شاخص و سرشناس و شناخته‌شده حضرت در میان تمام فرق و گروه‌های مسلمان از جمله علل این نامگذاری است.

پژوهشگر بنیاد بین‌المللی امامت تاکید کرد: با توجه به اینکه برخی ائمه چهار گانه، شاگرد امام صادق (ع) و برخی شاگرد شاگردان آن حضرت بودند، پیروی شیعه از فقه و مذهب اهل‌ بیت با نام جعفری نامی شناخته شده و معتبر در برابر مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت بوده است. علاوه بر اینکه عنوان «مذهب جعفری» شیعیان پیروی مکتب فقهی اهل بیت را از شیعه زیدیه که از فقه اهل بیت پیروی نمی‌کنند، جدا می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۹:۴۸
رسول چگینی

یکی از فقراتی که در زیارت عاشورا تأکید زیادی بر آن شده است، نفرین کردن بنی امیه است (اللهم العن بنی امیة). اگرچه نقش یزید بن معاویه در شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان ایشان، برای صدور این لعن کفایت می کند، اما نمی توان همه جنایات بنی امیه را در ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا دانست. بلکه پیش از آن، اقدامات معاویه و پس از یزید، اقدامات فرهنگی که بنی امیه پایه‌ریزی کردند، آنها را مستحق لعن و نفرین کرده است.

 اگرچه در طول تاریخ، ریشه کن شدن بنی امیه و آشنایی مسلمانان با اسلام، موجب از بین رفتن بسیاری از بدعتهای بنی امیه شده، اما همچنان شاهد بروز برخی رفتارها هستیم که از دوران شوم بنی امیه به یادگار مانده است. برای نمونه می توان از مراسمی به نام «لعشور» در مراکش نام برد که در آن تجار بزرگ منطقه هدایایی که اغلب نقدی است، بین کودکان و مردان و زنان جوان توزیع می‌کنند که بر شادی این روز می‌افزاید.

 

با نگاهی به تاریخ، می توان به پیشینه این مراسم پی برد. ابوالفتح محمد بن علی بن عثمان کَراجُکی (م 449ق) از شاگردان شیخ مفید و شیخ طوسی، که به سرزمین‌های گوناگونی از جمله: مصر، مکه، صور، طرابلس و صیدا (از شهرهای شام) سفر داشته است، گزارشی از رسم ناپسند مردم مغرب به مناسبت روز عاشورا ارائه می دهد که به نظر می رسد تا به امروز نیز ادامه دارد:

«کار مردم شگفت‌انگیز است، ازیک‌طرف ادعای دوستی و محبت با اهل‌بیت (ع) دارند و از طرف دیگر، در روزی که حسین (ع)دچار مصائب گردید، اعمالی از قبیل اعطای صدقه و انفاق و بخشش بر مستمندان و خریدن نمک یک سال به خاطر متبرک بودن این روز، پوشیدن لباس‌های رنگارنگ و فخر نمودن به یکدیگر، استفاده از بوهای خوش و در اجتماع به همدیگر دست می‌دهند و این روز را تبریک می‌گویند و در این روز به مهمانی رفته و ضیافت فراوانی برپا می‌کنند؛ و از اینکه توانستند به جشن در این روز بپردازند، خداوند را شکر می‌نمایند؛ و دلیلشان این است که این روز از قبیل سایر روزها نیست بلکه روزی مخصوص هست که مناقب زیادی در آن به وقوع پیوست و ادعا می‌کنند که در چنین روزی خداوند، توبه آدم را پذیرفت.

حال چطور هست که حق آدم در این روز باید ادا گردد و به جشن و شادی پرداخت ولی حق سید اولین و آخرین محمد خاتم (ص)که در مصیبت نوه و فرزند و ریحانه و نور چشمش و اهل‌بیتش که اسیر شده و مورد هتک حرمت قرار گرفتند، نباید ادا گردد؟؛ پس برخیز و در این روز با حزن و اندوه به سر ببر و اعمال آن را به نحو کامل انجام ده و کاش فرزندان، کینه‌های پدران خود را به ارث نمی‌بردند.

از موارد عجیب اینکه شنیدم در مغرب شهری به نام قرطبه وجود دارد که در شب عاشورا مردم سر گاو مرده ای را بر روی چوبی قرار می دهند و در کوچه و خیابان می گردانند و بچه ها در اطراف آن جمع می شوند و کف می زنند و بازی می کنند و در مقابل خانه ها می ایستند و از اهالی خانه طلب غذا و طعام می کنند!
و شیخی از اهل مغرب در قاهره برای من حدیث کرد که او خادم قاضی ابوسعید ابن العارفی بود و آن قاضی، در کودکی این سر گاو را در شب عاشورا می گرداند و این عمل را از فرط محبت به اهل بیت علیهم السلام و برتری آنها بر سایر مردمان می دانست.

برخی از آنها در سرزمین شام: بنو سراویل و بنو سرج و بنو سنان و بنو محلی و بنو طشتی و بنو قضیبی و بنو درجی هستند. 

 بنو سراویل: اولاد کسی بودند که لباس امام حسین علیه السلام را دزدید.
 بنو سرج: اولاد کسانی که اسبهای خود را بر روی پیکر امام حسین علیه السلام دَواندند. برخی از این اسبها را به مصر بردند و نعل اسبها را برای تبرک به در خانه آویزان کردند و این به سنتی برای آنان تبدیل شد و بیشتر درهای خانه ها نظیر این کار انجام دادند.
 بنو سنان: اولاد کسی که نیزه حامل رأس امام حسین علیه السلام را حمل کرد.
 بنو مکبّری: اولاد کسی که در پشت رأس امام حسین علیه السلام حرکت می کرد و تکبیر می گفت.
 بنو طشتی: اولاد کسی که طشت حاوی رأس امام حسین علیه السلام را حمل می کرد.
 بنو قضیب: اولاد کسی که قضیب را برای یزید لعنة الله آماده کرد تا با آن به دندانهای امام حسین علیه السلام بزند.
 بنو درجی: اولاد کسی که رأس امام حسین علیه السلام را در محله جیرون آویزان کرد.»

 ابوالفتح کراجکی، التعجب من أغلاط العامة فی مسألة الإمامة، ص 115.

 

بی‌شک باقی ماندن این مراسمات، بیش از هر چیزی وظیفه را بر دوش عالمان مسلمان سنگین می کند که با روشنگری و تبیین حقایق، آنان را نسبت به پیامدها و فلسفه پیدایش این مراسمات آگاه سازند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۲ ، ۰۹:۴۹
رسول چگینی
دوشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۲۶ ق.ظ

پنج خطای نابخشودنی معاویه!

در روزهای اخیر، بیانیه ها و ردّیه های زیادی در دفاع یا نقد عملکرد معاویة بن ابوسفیان به رشته تحریر در آمد. در این میان چیزی که بیش از همه مایه تأسف است، مقدس‌انگاری معاویه از سوی برخی عالم‌نماهای اهل سنت است، در حالی که بسیاری از علمای اهل سنت از حمایت از او شانه خالی کرده اند.

به منظور آگاه سازی مسلمانان از اقدامات معاویه، به پنج خطای نابخشودنی که به صورت سازماندهی شده و برنامه‌ریزی شده انجام گرفته اند، اشاره می کنیم. بدیهی است ذکر این پنج خطا، به معنای انحصار اشتباهات و لغزشهای معاویه در این موارد نیست، اما این پنج خطا، به جهت تاثیراتی که در جامعه اسلامی بر جای گذاشته، غیر قابل توجیه است:

 

  1. خروج علیه خلیفه مشروع: اولین خطای آشکار معاویه، شورش او علیه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در سال ۳۷ هجری بود. هنگامی که امام علی(علیه السلام) به خلافت رسید، معاویه حاکم شام بود. سال‌ها پیش از آن (در سال ۱۸ هجری)، خلیفه دوم او را امیر دمشق کرده بود و در زمان خلیفه سوم، معاویه حاکم منطقه شام شده بود. امیرالمؤمنین تصمیم گرفت عبدالله بن عباس را حاکم ‏شام کند؛ پس نامه‏‌ای به معاویه نوشت و در آن نامه، از او خواست تا همراه اَشراف شام به مدینه بیاید و با حضرت بیعت کند؛ اما معاویه نه تنها از بیعت سر باز زد، بلکه خون‌خواهی از عثمان را پیش کشید.[۱] این استنکاف از پذیرش بیعت خلیفه مشروع مسلمین، باعث شکل گیری جنگ صفین شد که نتیجه آن، کشته شدن حدود ۷۰ هزار نفر از مسلمانان بود که تعدادی از صحابه از جمله ۲۵ نفر از بدریون، از لشکر امام علی(علیه السلام) به شهادت رسیدند.[۲] البته شورش معاویه منحصر در جنگ صفین نبود، بلکه او پس از این جنگ، لشکر شام را روانه مصر، بصره، عراق و حجاز کرد و علیه کارگزاران حکومت اسلامی، معرکه نبرد برپا کرد و مسلمانان زیادی نیز در این جنگها جان خود را از دست دادند.[۳] این اقدامات معاویه، اولین شورش سازماندهی شده علیه خلیفه اسلامی است که در اسلام روی داد.
  2. نقض صلح‌نامه با امام حسن(علیه السلام): صلح امام حسن(علیه السلام)، قرارداد صلحی میان امام حسن(علیه السلام) و معاویه بود که در سال ۴۱ هجری بسته شد. این توافقنامه بعد از جنگی صورت گرفت که بر اثر زیاده‌خواهی معاویه و خودداری او از بیعت با امام حسن(علیه السلام) به عنوان خلیفه مسلمانان روی داد. گفته‌اند که خیانت برخی سرداران سپاه امام حسن(علیه السلام)، حفظ مصلحت مسلمانان، حفظ جان شیعیان و خطر خوارج از دلایل تن دادن امام حسن(علیه السلام) به این صلح بوده است. بنابر این صلح‌نامه‌، حکومت از امام حسن(علیه السلام) به معاویه واگذار می‌گشت. صلح چند شرط داشت که از مهم‌ترین آنها منع معاویه از تعیین جانشین پس از خود، خودداری از توطئه علیه امام حسن(علیه السلام) و حفظ جان مسلمانان بود.[۴] اما با این حال، معاویه به هیچ‌یک از شرط‌ها عمل نکرد.[۵] او بسیاری از شیعیان امام علی(علیه السلام) از جمله حجر بن عدی را به قتل رساند[۶] و پسرش یزید را به ولایتعهدی خود گماشت.[۷] نقل شده است معاویه پس از صلح وارد کوفه شد و برای مردم خطبه خواند و گفت: هر شرطی که کردم، پس می‌گیرم و هر وعده‌ای که دادم زیر پا می‌گذارم.[۸] همچنین گفت: من با شما نجنگیدم تا نماز و روزه و حج انجام دهید، بلکه جنگیدم تا بر شما حکمرانی کنم.[۹] در زمانه ای که حتی اعراب جاهلی تا پای جان به قراردادهای صلح میان خود پایبند بودند، معاویه اولین حاکمی در اسلام بود که قرارداد صلح را زیر پا گذاشت.
  3. بنیان‌گذاری ناسزاگویی سازماندهی شده به صحابه: از دیگر اقدامات معاویه راه اندازی راهبرد سب و ناسزا گویی علیه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) است. سَبّ و لعن امام علی(علیه السلام)، توسط معاویة بن ابی‌سفیان بنا نهاده شد. حکمرانان و پیروان بنی‌امیه در منابر رسمی حکومتی به لعن و ناسزا گفتن به امام علی(علیه السلام) می‌پرداختند. به گفته زمخشری در زمان بنی امیه بر روی ۷۰ هزار منبر به پیروی از سنتی که معاویه بنا نهاده بود امام علی(علیه السلام) لعن می‌شد.[۱۰] این عمل حدود شصت سال رواج داشت و در نهایت توسط عمر بن عبدالعزیز ممنوع شد.[۱۱] در نقطه مقابل اما امام علی(علیه السلام)، یاران خود را از ناسزاگفتن به معاویه باز می‌داشت. این در حالی است که در روایات متعددی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده است که دوستی و دشمنی با امام علی(علیه السلام)، معیار ایمان و نفاق معرفی شده است،[۱۲] و پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) دشمنی خود را با دشمنان اهل بیت(علیه السلام) آشکار کرده اند،[۱۳] و سب علی(علیه السلام) را سب به خودشان دانسته اند.[۱۴] این اقدام معاویه، اولین سیستم ترور شخصیتی است که در اسلام واقع شده است.
  4. جعل احادیث: معاویه برای تثبیت خلافت خود، نیاز به تأییداتی از دین داشت. به همین جهت به جعل حدیث روی آورد و احادیث را به عنوان ابزاری برای اثبات مشروعیت خود به کار گرفت. معاویه در جعل حدیث دو روش را پیش گرفت. روش اول جعل احادیثی در مدح خود و دیگر رقبای اهل بیت(علیهم السلام)[۱۵] و دوم جعل حدیث در ذم اهل بیت(علیهم السلام).[۱۶] جعل حدیث در مدح معاویه آنقدر زیاد است که اسحاق بن راهویه(م ۲۳۸هـ) که استاد بخاری، مسلم نیشابوری، نسائی و احمد بن حنبل بود، می گوید: هیچ روایت صحیحی از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در فضیلت معاویه وارد نشده است.[۱۷] ابن تیمیه نیز به این احادیث جعلی اقرار دارد. وی در رد حدیث طیر مشوی می‌گوید: در باره فضائل معاویه احادیث زیادی نقل کرده‌اند و کتاب‌های مستقلی نیز نوشته‌اند، اهل دانش حدیث، نه آن را صحیح می‌دانند و نه این را.[۱۸] برخی دیگر از علمای اهل سنت نیز تصریح کرده اند که هیچ حدیث صحیحی در فضیلت معاویه وجود ندارد.[۱۹] این در حالی است که روایات متعددی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در مذمت معاویه وارد شده است مانند (لا اشبع الله بطنه؛ خداوند شکمش را سیر نکند).[۲۰] این اقدام معاویه ضربات سهمگینی بر اعتبار منابع معرفتی اسلام وارد ساخته است و امروزه نیز همچنان از سوی مستشرقان و اسلام ستیزان، به عنوان یکی از بهانه های مبارزه با اسلام به کار گرفته می شود. این اولین برنامه جعل حدیث سازماندهی شده ای بوده که پس از اسلام بنا نهاده شد.
  5. تبدیل خلافت به سلطنت: از دیگر خیانتهای معاویه، تغییر خلافت به سلطنت بوده است. سازوکار معاویه برای تبدیل خلافت به سلطنت، تعیین ولی‌عهد و اخذ بیعت برای پسرش یزید بود. معاویه در سال ۵۶ بیعت با یزید را رسماً ‌اعلان کرد و در دمشق جشن انتخاب برگزار شد.[۲۱] بیعت گرفتن برای خلافت یزید، بیش از هر مسأله دیگری باعث شد بسیاری در مقابل او بایستند و از او انتقاد کنند. وی حتی از شیوه خلفای پیشین برای تعیین خلیفه بیرون رفته بود. او برای بقای نظامی که بنا کرده بود، باید حکومت موروثی پدید می‌آورد. عملی کردن چنین تصمیمی کار آسانی نبود؛ زیرا عرب‌ها از قبل، با حکومت موروثی آشنا نبودند و آشکار است که معاویه از این که ثمره تلاش‌هایی سی ساله‌اش در تأسیس حکومت اموی از بین برود، می‌ترسید. معاویه بر این باور بود که گزینش خلیفه باید در میان بنی‌امیه باقی بماند و بدین منظور یزید را به ولایت‌عهدی برگزید. از دیگر سو او عقیده داشت که مرکز خلافت باید در سرزمین شام باشد؛ زیرا گرایش سیاسی آنان به سوی بنی‌امیه بود. این اقدام او دست به دست هم داد تا سیستم خلافت به سلطنت تغییر ماهیت دهد و پس از او نیز از سوی دیگر حکام اموی و عباسی از این شیوه تبعیت شد. ابوالاعلی مودودی(م ۱۳۹۹هـ) از مصلحان و متفکران دینی برجسته شبه قاره هند، اگرچه لعن و طعن معاویه را جایز نمی‌داند، اما تبدیل خلافت به سلطنت را از مهمترین خطاهای سیاسی معاویه توصیف کرده است.[۲۲] رشید رضا(م ۱۳۵۴هـ) از اندیشمندان تندرو اهل سنت می‌گوید: «یکی از دانشمندان بزرگ آلمان به عده‌ای از مسلمانان گفت: «بر ما مردم آلمان لازم است که مجسمه ای از طلا برای معاویة بن ابی سفیان درست کنیم و در بزرگترین میدان های برلین نصب کنیم». به او گفته شد: چرا؟ گفت: «زیرا معاویه بود که نظام اسلامی را از اساسِ مردمسالاری به حکومتِ استبداد، سلطه و زور تبدیل کرد و اگر معاویه نبود، اسلام همۀ جهان را فرا میگرفت و اکنون ما آلمانیها و سایر کشورهای اروپایی، عرب و مسلمان بودیم».[۲۳] بنابراین معاویه اولین کسی است که خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و پایه‌گذار سنت های ناپسندی شد که در طول صدها سال به عنوان سنت اسلامی شناخته می شد.

موارد یاد شده تنها پنج مورد از اقدامات سازماندهی شده ای بود که برای اولین بار توسط معاویه صورت پذیرفته است. هر یک از این خطاها، منشأ شکل گیری جریانات و اتفاقات دیگری است که امت اسلامی را از مسیر دستیابی به آرمانهای اسلام و قرآن بازداشته است.

شگفتی این است که هر دین و مذهب و عقیده و گروهی تلاش می کند به منظور رفع هرگونه اتهام، انتساب شخصیتی اینچنینی به خود را نفی کنند و با نگارش کتابها و مقالات متعددی و صرف هزینه‌های بسیاری، نقش‌آفرینی او در شکل‌گیری مذهبشان را انکار کنند، اما برخی از اهل سنت افزون بر قرار دادن معاویه در سلسله شخصیتهای اثرگذار در مذهب خود، تقدس‌بخشی ویژه ای نسبت به او اعمال می‌کنند و هیچگونه نقد و اعتراضی علیه او را بر نمی‌تابند!

اکنون از عالمان و محققان اهل سنت این سؤال را می پرسیم که آیا این شخصیت با چنین کارنامه سیاهی، به عنوان یکی از مقدسات شما برشمرده می شود؟ آیا مقدس‌انگاری معاویه به پیشینه و حیثیت شما لطمه وارد نمی سازد؟ کسی که نه از سابقون بود، نه از مهاجران و نه از انصار، و نه شما دین خود را از او گرفته اید و نه هیچیک از آموزه های مذهبی شما، متوقف بر پذیرش او است، آیا وجود این شخصیت در دایره مقدسات شما، به نفع شما است یا به ضرر شما؟ آیا غیر از چند کشورگشایی آنهم به صورت محدود و جزئی، معاویه هیچ خدمت دیگری به گسترش اسلام و قرآن و مذهب کرده است که اینچنین برای دفاع از او، رگ غیرت دینیتان برآمده می شود؟ بر فرض وجود خدمات دینی معاویه، آیا این خدمات در مقایسه به خطاهای آشکار معاویه، جایی برای دفاع باقی می گذارد؟!

 

إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ (هود: ۸۸)

رسول چگینی

قم المقدسه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۲۶
رسول چگینی