وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سلفی» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۵۰ ق.ظ

رابطه میان ابن تیمیه و سلفیت

در مطلب پیشین درباره چیستی سلفیت بیان کردیم که دو احتمال برای واژه «سلفیة» قابل تصور است: 

اول: صیغه مؤنث سلفی که به معنای منسوب به سلف است.
دوم: مصدر صناعی به معنای جریان و گرایشی که به دنبال بازگشت به فهم سلف است.

 

ابن‌تیمیه موارد متعددی از واژه «سلفیة» استفاده کرده است اما می‌توان مدعی شد، در هیچ‌یک از این موارد، سلفیت به معنای جریان و گرایش اراده نشده و تنها به معنای منسوب به سلف به کار رفته است.

همه استعمالات "سلفیه" در نوشته‌های ابن‌تیمیه بدین ترتیب است:

1️⃣ آثار السلفیه: ابن‌تیمیه در موارد متعددی آن را وصفی برای «آثار» به کار برده است، برای نمونه درباره فضیلت شب نیمه شعبان از این تعبیر استفاده کرده است.
مراد او از «آثار السلفیة» مطالبی است که منسوب به سلف است.

2️⃣ طریقة النبویة السلفیة: از دیگر استعمالات سلفیه، وصف برای طریقه نبویه است. در این استعمالات نیز سلفیه به معنای منسوب به #سلف است و نه جریان فکری. 

3️⃣ طریقة السلفیة: ابن‌تیمیه در مواضع دیگری از عبارت «الطریقة السلفیة» استفاده کرده است، مانند:
کسانی که بر اساس نصوص الهی و شیوه سلفی و فطرت خدادادی که بندگان را بر پایه آن آفریده می‌گویند.... 
از اوصافی که در کنار سلفیه بیان شده، فهمید می‌شود مراد ابن‌تیمیه از این موارد، جنبه وصفی این الفاظ است که در آن به دنبال نسبت دادن این طریقه به خدا و شرع و عقل است مانند «الطریقة السلفیة الشرعیة الإلهیة» و «الطریقة العقلیة السلفیة الشرعیة الکاملة». 

4️⃣مذهب السلفیه: ابن‌تیمیه در یک مورد از عبارت «مذهب السلفیه» استفاده کرده است که با مطالعه آن فهمیده می‌شود مراد او مذهب سلف است:
بلکه جمهور مسلمانان این اسم را تأویل نمی‌کنند و این مذهب سلفیه و جمهور صفاتیه است. 

5️⃣سلفیه در مقابل دیگر مذاهب: حتی در مواردی که ابن‌تیمیه سلفیه را در کنار دیگر مذاهب و گرایشهای فکری به کار برده نیز، نمی‌توان آن را به معنای یک جریان فکری به شمار آورد؛ زیرا فرقه‌نگاران هیچ اشاره‌ای به وجود جریانی در سده‌های نخستین اسلامی که با عنوان سلفیه شناخته شود و چنین اعتقادات مشترکی داشته باشند، نکرده‌اند، بنابراین مراد از سلفیه در این عبارات ابن‌تیمیه، همان سلف است. 

 

درنتیجه اگرچه ابن‌تیمیه همواره #منهج سلف را منهجی برگزیده دانسته و گفته است: «ویقال للطریقة السلفیة: الطریقة المُثلی.»، اما هیچگاه منهج و شیوه برگزیده خود را به‌عنوان منهج سلفیت معرفی نکرده است. 

 

شاگردان و معاصران ابن‌تیمیه نیز روش او را بازگشت به سلف دانسته اند اما به آن عنوان سلفیت نداده‌اند. 

ابن قیم جوزیه (م 751 هـ) به‌عنوان مهم‌ترین شاگرد ابن‌تیمیه اصطلاح سلفیت را برای منهج ابن‌تیمیه به کار نبرده است. 

ابن کثیر دمشقی (م 774 هـ) که بهره‌مندی از "عقیده سلفیه" را برای برخی علما گزارش کرده، نیز هیچگاه ابن‌تیمیه را به‌عنوان صاحب منهج سلفی معرفی نکرده است. 

همچنین علم الدین بِرزالی (م 739 هـ)، جمال الدین مِزّی(م 742 هـ)، ابن عبدالهادی مقدسی (م 744 هـ)، ابوحفص بزّار (م 749 هـ)، شهاب الدین عمری (م 749 هـ)، از شاگردان مستقیم ابن‌تیمیه که تألیفات آنها قابل دسترسی است، از ابن‌تیمیه به‌عنوان صاحب منهج سلفیت نام نبرده اند. 

 

بنابراین کاربست اصطلاح سلفیت به‌عنوان منهج و جریان عقیدتی که ابن‌تیمیه پایه‌گذار آن بوده، در زمان حیات او وجود نداشته، اما سلفیت به معنای سلف و پیشینیان استعمالات زیادی داشته است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۰۲ ، ۰۸:۵۰
رسول چگینی
دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۵۳ ق.ظ

سلفیت چیست؟

 از مهم‌ترین مباحثی که در وهابیت‌پژوهی مورد توجه قرار می گیرد، رابطه میان وهابیت با سلفیت است. به منظور دستیابی به پاسخ این سؤال، لازم است نخست چیستی سلفیت را مورد بررسی قرار دهیم.

سلفیت مصدری است که از ماده «سلف» به معنای تقدم و پیشگامی اخذ شده است.  سلف وقتی در وصف جوامع انسانی استعمال می‌شود، به معنای جماعت متقدم است،  و سلفِ هر کسی، پدران پیشین او هستند و جمع آن أسلاف و سُلّاف می‌شود.  معانی دیگری که برای سلف برشمرده اند، در حقیقت به معنای گذشته و پیشین دلالت دارد مانند بیع سَلَف.

در اصطلاح تعاریف متعددی برای سلف عنوان شده است. در بیشتر تعریفها به تقدم زمانی آنها توجه شده و در برخی تعاریف بر منهج علمی آنان تمرکز شده است. برای نمونه در تعریف سلف گفته شده:
 سلف شامل صحابه و تابعین است. 
 سلف شامل صحابه و اعیان تابعین و ائمه دین است. 
 صدر اول از تابعین سلف صالح هستند. 
 سلف اهل قرون سه‌گانه از قبیل صحابه، تابعین و تابعین تابعین هستند. 
 کسانی که قبل از سال 500 هجری بوده‌اند. 

 

با روشن شدن معنای سلف، می‌توان به معنای سلفی و سلفیه نیز پی برد؛ زیرا سلفی کلمه ای است که از ترکیب سلف با یاء نسبت تشکیل شده است، به معنای کسی یا چیزی که به سلف منسوب است. این عبارت وقتی صفت برای کلمه مؤنث به کار برده شود، به صیغه مؤنث رفته و گفته می‌شود الطریقة السلفیة. به نظر نمی رسد این استعمال مورد نظر ترویج دهندگان سلفیت باشد.

استعمال دیگری برای سلفیت وجود دارد و آن در صورتی است که عبارت «سلفیت» به‌صورت مستقل به کار برده شود. در این استعمال، سلفیت مصدر صناعی است که از اضافه شدن یاء مشدده و تاء گِرد به آخر سلف، به وجود آمده است. بر این اساس سلفیة مانند جاهلیة و انسانیة مصدرهای صناعی هستند که برای دلالت بر اتصاف به خصائص و صفات موجود در اسامی ساخته شده‌اند. پس زید انسانیت دارد یعنی زید ویژگی های یک انسان را دارا است. همچنین وقتی گفته می‌شود عمرو در دوران جاهلیت به سر برده یعنی در زمانه ای که صفات جاهلی در آن دوران مشهود بوده است. 

 

 بنابراین سلفیت یعنی جریان و گرایشی که در آن بر بازگشت به سلف تأکید شده است. این استعمال از سلفیت در منابع متقدم مشاهده نشده است و در آثار ابن‌تیمیه نیز شواهدی برای آن نمی‌توان یافت...
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۲ ، ۰۸:۵۳
رسول چگینی
يكشنبه, ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۰۳ ق.ظ

تقریر محل نزاع در بحث «انتساب وهابیت به سلفیت»

یکی از مباحث چالش برانگیز در حوزه وهابیت‌پژوهی، تسمیه این فرقه به سلفیت است. 
در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد:
برخی وهابیت را یکی از انشعابات سلفیه می دانند و برخی دیگر، سلفی نامیدن وهابیان را نادرست می خوانند.

اختلافات موجود در این بحث به درازا کشیده شده و هر گروه برای تأیید دیدگاه خود، شواهد و قرائنی اقامه می کند.
با نگاهی به ادله طرفین، به نظر می رسد برخی از اختلافات برخاسته از عدم درک صحیح صورت مسئله است. به همین جهت لازم است پیش از پرداختن به ادله طرفین، ابتدا محل نزاع به خوبی مشخص شود.

در مسئله انتساب وهابیت به سلفیت چند بحث وجود دارد:
1️⃣ اول: کاربست تاریخی اصطلاح سلفیه بر وهابیت
2️⃣ دوم: صحت‌سنجی کاربست اصطلاح سلفیه بر وهابیت
3️⃣ سوم: باید/نباید اطلاق اصطلاح سلفیه بر وهابیت

 

محققان حوزه وهابیت‌شناسی لازم است نسبت به این سه مسئله پاسخ مناسبی به دست آورند. اگر بخواهیم به صورت خلاصه به این پرسشها پاسخ دهیم باید بگوییم:

اولین گام برای دستیابی به پاسخ مناسب، ارائه تعریف صحیحی از سلفیت و اثبات وجود/عدم آن است. این بحث نیز یکی از مباحث چالشی در این حوزه است که به منظور پرهیز از تطویل سخن، فرض را بر وجود سلفیت به عنوان یک منهج و نه فرقه می گذاریم. اگرچه این فرض دارای مناقشاتی است که در فرصت مقتضی بیان می شود.
بنابراین، با فرض وجود منهجی به عنوان سلفیت، می توان این پاسخ ها را به مسائل پیش‌گفته بیان کرد:

1️⃣ پاسخ به مسئله اول: استعمال واژه سلفیت بر وهابیت، استعمال پسینی است و زمان شکل‌گیری وهابیت، این عنوان برای پیروان محمد بن عبدالوهاب به کار برده نشده است. اما در دوره سوم حکومت وهابیان، به منظور پیراستن دامان خود از جنایات وهابیت در دوره های پیشین، خودِ وهابیان این نام را بر خودشان به کار بردند و با صرف هزینه های هنگفت آن را در در مجامع علمی ترویج کردند.

2️⃣ پاسخ به مسئله دوم: کاربست این واژه بر وهابیت، نادرست و خالی از وجه است؛ زیرا آنچه از این عنوان فهمیده می شود، پیروان آن باید بر اساس اندیشه سلف اقدام کنند در حالی که مبانی فکری وهابیت که در حوزه توحید و شرک خلاصه می شود، هیچ جایگاهی در سلف ندارد.

3️⃣ پاسخ به مسئله سوم: بدون شک استفاده از واژه سلفیت افزون بر عدم مطابقت تسمیه با مسمی، به نوعی تطهیر چهره وهابیت است؛ زیرا با توجه به مقبولیت عنوان سلفیت نزد گروه هایی از اهل سنت، استفاده از این عنوان برای وهابیت موجب همسان‌انگاری وهابیت با سلفیت و توجیه‌پذیر نشان دادن اقدامات تکفیری وهابیت می شود. غیر از آنکه خوش‌خدمتی بی‌مزد و مواجب برای وهابیان می شود که تلاش می کنند ماهیت تکفیری اندیشه خود را در زیر نقاب سلفیت مخفی کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۲ ، ۰۹:۰۳
رسول چگینی