رابطه میان ابن تیمیه و سلفیت
در مطلب پیشین درباره چیستی سلفیت بیان کردیم که دو احتمال برای واژه «سلفیة» قابل تصور است:
اول: صیغه مؤنث سلفی که به معنای منسوب به سلف است.
دوم: مصدر صناعی به معنای جریان و گرایشی که به دنبال بازگشت به فهم سلف است.
ابنتیمیه موارد متعددی از واژه «سلفیة» استفاده کرده است اما میتوان مدعی شد، در هیچیک از این موارد، سلفیت به معنای جریان و گرایش اراده نشده و تنها به معنای منسوب به سلف به کار رفته است.
همه استعمالات "سلفیه" در نوشتههای ابنتیمیه بدین ترتیب است:
1️⃣ آثار السلفیه: ابنتیمیه در موارد متعددی آن را وصفی برای «آثار» به کار برده است، برای نمونه درباره فضیلت شب نیمه شعبان از این تعبیر استفاده کرده است.
مراد او از «آثار السلفیة» مطالبی است که منسوب به سلف است.
2️⃣ طریقة النبویة السلفیة: از دیگر استعمالات سلفیه، وصف برای طریقه نبویه است. در این استعمالات نیز سلفیه به معنای منسوب به #سلف است و نه جریان فکری.
3️⃣ طریقة السلفیة: ابنتیمیه در مواضع دیگری از عبارت «الطریقة السلفیة» استفاده کرده است، مانند:
کسانی که بر اساس نصوص الهی و شیوه سلفی و فطرت خدادادی که بندگان را بر پایه آن آفریده میگویند....
از اوصافی که در کنار سلفیه بیان شده، فهمید میشود مراد ابنتیمیه از این موارد، جنبه وصفی این الفاظ است که در آن به دنبال نسبت دادن این طریقه به خدا و شرع و عقل است مانند «الطریقة السلفیة الشرعیة الإلهیة» و «الطریقة العقلیة السلفیة الشرعیة الکاملة».
4️⃣مذهب السلفیه: ابنتیمیه در یک مورد از عبارت «مذهب السلفیه» استفاده کرده است که با مطالعه آن فهمیده میشود مراد او مذهب سلف است:
بلکه جمهور مسلمانان این اسم را تأویل نمیکنند و این مذهب سلفیه و جمهور صفاتیه است.
5️⃣سلفیه در مقابل دیگر مذاهب: حتی در مواردی که ابنتیمیه سلفیه را در کنار دیگر مذاهب و گرایشهای فکری به کار برده نیز، نمیتوان آن را به معنای یک جریان فکری به شمار آورد؛ زیرا فرقهنگاران هیچ اشارهای به وجود جریانی در سدههای نخستین اسلامی که با عنوان سلفیه شناخته شود و چنین اعتقادات مشترکی داشته باشند، نکردهاند، بنابراین مراد از سلفیه در این عبارات ابنتیمیه، همان سلف است.
درنتیجه اگرچه ابنتیمیه همواره #منهج سلف را منهجی برگزیده دانسته و گفته است: «ویقال للطریقة السلفیة: الطریقة المُثلی.»، اما هیچگاه منهج و شیوه برگزیده خود را بهعنوان منهج سلفیت معرفی نکرده است.
شاگردان و معاصران ابنتیمیه نیز روش او را بازگشت به سلف دانسته اند اما به آن عنوان سلفیت ندادهاند.
ابن قیم جوزیه (م 751 هـ) بهعنوان مهمترین شاگرد ابنتیمیه اصطلاح سلفیت را برای منهج ابنتیمیه به کار نبرده است.
ابن کثیر دمشقی (م 774 هـ) که بهرهمندی از "عقیده سلفیه" را برای برخی علما گزارش کرده، نیز هیچگاه ابنتیمیه را بهعنوان صاحب منهج سلفی معرفی نکرده است.
همچنین علم الدین بِرزالی (م 739 هـ)، جمال الدین مِزّی(م 742 هـ)، ابن عبدالهادی مقدسی (م 744 هـ)، ابوحفص بزّار (م 749 هـ)، شهاب الدین عمری (م 749 هـ)، از شاگردان مستقیم ابنتیمیه که تألیفات آنها قابل دسترسی است، از ابنتیمیه بهعنوان صاحب منهج سلفیت نام نبرده اند.
بنابراین کاربست اصطلاح سلفیت بهعنوان منهج و جریان عقیدتی که ابنتیمیه پایهگذار آن بوده، در زمان حیات او وجود نداشته، اما سلفیت به معنای سلف و پیشینیان استعمالات زیادی داشته است.