وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

پیوندها

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعا» ثبت شده است

يكشنبه, ۱ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۴۵ ق.ظ

دعا از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام

مقدمه

دُعا، طلب و درخواست بندگان از خدا یا آنچه معبود می‌پندارند، برای رسیدن به خواسته‌هاست. در متون دینی، دعا به عنوان یکی از راه‌های ارتباط با خدا و برترین عبادت‌ها تأکید و با تعابیری مانند سلاح مؤمن و نور آسمان و زمین توصیف شده است.

وهابیان با تعریفی که از دعا ارائه کرده اند، هرگونه خواندن غیر خدا را به عنوان دعا و عبادت من دون الله محسوب کرده اند و این برداشت، زمینه تکفیر مسلمانان را فراهم کرده است. با نگاهی به روایات اهل بیت (ع)، به خوبی نادرستی دیدگاه وهابیت در مفهوم دعا آشکار می شود.

در این نوشتار، پس از بیان دیدگاه وهابیت درباره دعا، با استناد به روایات اهل بیت (ع)، مفهوم دعا را از منظر ایشان مورد واکاوی قرار می دهیم.

دیدگاه وهابیت درباره دعا

مهمترین موضوعی که وهابیت در بحث دعا مطرح کرده است، تقسیم دعا است. محمد بن عبدالوهاب (م 1206ق) بنیانگذار فرقه وهابیت دعا را بر دو قسم دعای عبادت و دعای مسألت تقسیم کرده است و مدعی است دعایی که در قرآن به آن اشاره شده است، شامل هر دو قسم دعا می شود.[1] او با تکیه بر این تقسیم، به بررسی این موضوع پرداخته که آیا دعا عبادت است یا خیر؟ و دیدگاه کسانی که دعا را عبادت نمی دانند نقد کرده و با ذکر این جمله که «الدعاء مخ العباده» دعا را همان عبادت معرفی می کند. پیامد این سخن این است که می گوید: «وقتی حاجتی از پیامبری و غیر او می خواهی، در عبادت خدا شریک قرار داده ای».[2]

ابن عبدالوهاب در جایی دیگر اینگونه نتیجه گرفته که «از موارد شرک، استغاثه به غیر خداوند و یا درخواست از غیر خدا است».[3] او در اثبات این سخن به آیاتی از قبیل «وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ ینفَعُک وَلاَ یضُرُّک فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّک إِذًا مِّنَ الظَّالِمِینَ»[4] استناد کرده و حدیثی را از طبرانی نقل می کند: «در زمان پیامبر(ص) شخص منافقی، مؤمنین را اذیت می کرد، بعضی گفتند، برخیزید در مقابل این منافق، از رسول الله(ص) طلب کمک کنیم، پیامبر(ص) فرمودند: «إنه لا یستغاث بی، وإنما یستغاث بالله عز وجل؛ از من طلب کمک نمی شود، و فقط از خدا طلب کمک می شود». محمد بن عبدالوهاب، ذیل این روایت، در مسئله سوم می گوید: «این (طلب کمک از پیامبر و درخواست از او) شرک اکبر است».[5]

از این مطالب استفاده می شود که محمد بن عبدالوهاب، درخواست و طلب از پیامبر(ص) و دیگران را حتی در حال حیات ایشان شرک می داند. حتی در خصوص کارهایی که از ایشان برمی آید، مثل دفع اذیت یک منافق از مؤمنان. این برداشت حاصل تقسیمی است که برای دعا ارائه کرده است.

این سخن محمد بن عبدالوهاب مورد استقبال پیروانش قرار گرفت.[6] آنان پس از تقسیم دعا به دو قسم عبادت و مسألت، استفاده از هر کدام از آنها برای غیر خداوند را شرک می دانند[7] که شخص داعی باید توبه داده شود و اگر توبه نکند باید کشته شود.[8] مهمترین استدلال آنان برای سخن خود، استناد به آیاتی از قبیل «فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»[9] و «وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُکَ وَلَا یَضُرُّکَ»[10] است.[11]

سلیمان (م 1233ق) نوه محمد بن عبدالوهاب می نویسد: «دعا عبادتی است از برترین عبادات، بلکه دعا، گرامی ترین عبادت نزد خداست. اگر شرک ورزیدن در دعا شرک نباشد، پس دیگر در روی زمین، شرکی نخواهد بود. بنابراین، شرک در دعا نسبت به شرک در دیگر انواع عبادت، سزاوارتر به شرک بودن است، بلکه شرک در دعا، بزرگ ترین شرک مشرکانی بوده که رسول خدا(ص) به سوی آنها مبعوث شده است.»[12]

دعا از منظر روایات اهل بیت (ع)

در بخش قبل بیان کردیم که وهابیت با یکسان انگاری دعا را به دو قسم مسألت و عبادت تقسیم کرده است و با یکسان انگاری دعا با عبادت، هرگونه درخواست و طلب حاجت از غیر خدا را شرک قلمداد کرده اند. با نگاهی به روایات اهل بیت (ع)، می توان به نادرستی سخن وهابیت در نتیجه ای که از تقسیم دعا مطرح کرده اند، پی برد.

در روایات اهل بیت (ع) دعا به عنوان سلاح مؤمن در برابر بلاها[13] و تغییر دهنده قضا و قدر[14] معرفی شده است. روایات فراوانی پیرامون موضوع دعا از اهل بیت (ع) وجود دارد به گونه ای که شیخ کلینی (م 329ق) در کتاب «الکافی»، بعد از کتاب «الایمان و الکفر»، کتاب «الدعاء» را قرار داده و آن را به 60 باب تقسیم نموده و نزدیک به 300 حدیث را در آن ذکر کرده است.[15]

عبادت بودن دعا یکی از مفاهیمی است که از سوی اهل بیت (ع) مورد تأیید قرار گرفته است. در این روایات، با استناد به آیه «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِین»،[16] دعا به عنوان یکی از مصادیق برجسته عبادت معرفی شده است. امام سجاد (ع) پس از ذکر آیه فوق فرمودند: «خدایا تو دعایت را به عنوان عبادت و ترک دعا را استکبار نامیده ای و وعده داده ای که ترک دعا موجب دخول در آتش می شود.»[17]

امام باقر (ع) پس از قرائت آیه فرمودند: مراد از عبادت در این آیه، دعا است و برترین عبادت دعا است.[18] مانند این سخن از امام صادق (ع) نیز نقل شده است و حضرت با کنار هم قرار دادن فقره «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» با فقره «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی»، این مفهوم را تبیین کرده اند که دعا همان عبادت است.[19] حضرت در کلام دیگری با تأکیدات فراوان سوگند یاد کردند که دعا برترین نوع عبادت است.[20]

البته روایت «الدعا مخ العباده» نیز در برخی منابع شیعه ذکر شده است که به نظر می رسد حدیث شیعی اصیل نیست و از طریق منابع اهل سنت به مجامع حدیثی شیعه راه یافته است؛ زیرا در منابع معتبر و متقدم شیعه هیچ اثری از این حدیث نیست و قدیمی ترین منبعی که آن را ذکر کرده، «الدعوات» قطب الدین راوندی (م 573ق) است که بدون ذکر سند آن را از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است.[21] پس از او نیز ابن فهد حلی (م 841ق) این حدیث را بازتاب داده است.[22]

بنابراین، از منظر روایات اهل بیت (ع) دعا از برترین مصادیق عبادت به شمار می رود. اما تفاوت این سخن با دیدگاه وهابیت در این است که وهابیان اموری از قبیل استغاثه و استشفاع را به عنوان دعای من دون الله توصیف نموده و حکم شرک را بر آن بار کرده اند. در حالی که در روایات اهل بیت (ع) موارد فراوانی وجود دارد که استغاثه و استشفاع به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) را جایز و حتی برای برآورده شدن حاجات و خواسته ها توصیه کرده اند. برای نمونه شیخ کلینی روایتی از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت سفارش کردند هنگانی که امر نگران کننده ای بر انسان عارض شد، دو رکعت نماز بخواند و در سجده آخر نماز این ذکر را بگوید:

«ای جبرئیل ای محمد، ای جبرئیل ای محمد، مرا در این امر کفایت کنید، همانا شما کفایت کنندگان هستید و مرا به اذن خدا حفظ کنید همانا شما حفظ کنندگان هستید.»[23]

در برخی دیگر از روایات، اهل بیت (ع) با عنوان «باب الغوث» معرفی شده اند که هنگام قرار گرفتن در تنگنا، فریادرس انسان خواهند بود.[24] در این میان، امام زمان (ع) به عنوان «غوث» و «غیاث» این امت معرفی شده اند[25] که بیانگر مسئولیت ویژه ای است که به ایشان سپرده شده است. در زیارت معروف آل یاسین، وصف «غوث و رحمت واسعه» برای امام زمان (ع) به کار برده شده است.[26]

علت متفاوت شدن نتیجه وهابیت آن است که وهابیان بدون توجه به نیت و قصد دعا کننده، صرف خواندن را به عنوان دعا و عبادت او محسوب می کنند در حالی که از روایات اهل بیت (ع) فهمیده می شود، هرگونه دعا کردن و خواندن عبادت نیست، بلکه اگر با قصد و نیت عبادت انجام گیرد، آن عمل عبادی است و اگر بدون قصد و نیت عبادت باشد، نمی توان آن عمل را عبادت من دون الله دانست.

عبارات مختلف ولی همگونی در روایات اهل بیت (ع) بر اهمیت قصد و نیت برای پذیرش عبادات قابل دستیابی است. در این زمینه می توان به روایت مشهور نبوی «انما الاعمال بالنیات و لکل امرء ما نوی: همه اعمال وابسته به نیات آن است و برای هر کسی آن چیزی است که نیت کرده است» اشاره کرد. امام رضا (ع) با ذکر سلسله سند به نقل از اجداد طاهرینشان این حدیث را از رسول خدا (ص) نقل کرده اند.[27] بر این اساس، معیار پذیرش هر عملی، نیت آن است.

چنین مفهومی در دیگر سخنان اهل بیت (ع) نیز منعکس شده است. امام علی (ع) نیت را اساس عمل دانسته اند،[28] که فقدان آن، موجب از بین رفتن عمل می شود.[29] در این نگاه، عمل در حقیقت ثمره نیت شناخته شده است.[30] امام سجاد (ع) نیز اظهار داشته اند که هیچ عملی بدون نیت، پذیرفته نیست.[31]

بهترین حدیثی که بر نقش نیت در عبادت تصریح دارد، عبارتی است که امام صادق (ع) در تعریف عبادت بیان فرموده اند. حضرت این عبارت را در سه موضع گوناگون ابراز کرده اند. در این احادیث، عبادت با جمله «حُسن النیة بالطاعة:[32] نیت نیکو با پیروی کردن» تعریف شده است. بر اساس این تعریف، عبادت جز با نیت و اطاعت محقق نمی شود. در این عبارت، بر دو عنصر عبادت تأکید کرده است. اول نیت و دوم اطاعت. به نظر می رسد می توان این تعریف را جامع میان عمل عبادی و عبادت‌گزار دانست. عمل عبادی آن چیزی است که اطاعت به شمار آید و بر اساس مطالبی که در عنوان پیشین بیان شد، اطاعت در صورتی محقق می شود که مطابق با شریعت باشد. در سوی دیگر، فاعل یک عمل در صورتی به عنوان عبادت‌گزار شناخته می شود که نیت پیروی کردن داشته باشد.

بنابراین، نتیجه ای که وهابیت از موضوع تقسیم دعا برداشت کرده اند، مخالف آموزه های اسلام و دیدگاه اهل بیت (ع) است و نمی توان مطلق دعا را بدون توجه به قصد و نیت دعا کننده، عبادت به شمار آورد.

 

[1] . «لفظ الدعاء والدعوة فی القرآن یتناول دعاء العبادة ودعاء المسألة». ابن عبدالوهاب، محمد، مسائل لخصها الشیخ محمد بن عبد الوهاب من کلام بن تیمیة، ص 112.

[2] . ابن عبد الوهاب، محمد، کشف الشبهات، ص 20.

[3] . «من الشرک أن یستغیث بغیر الله أو یدعو غیره». ابن عبد الوهاب، محمد، کتاب التوحید، ص 42.

[4] . یونس: 106.

[5] . ابن عبد الوهاب، محمد، کتاب التوحید، ص 42.

[6] . برای نمونه: ابن محمد بن عبد الوهاب، سلیمان، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید الذى هو حق الله على العبید، ص 176؛ النجدی، حمد بن ناصر، مجموعة الرسائل والمسائل والفتاوى، ص 138؛ ابن باز، عبدالعزیز، فتاوى نور على الدرب، ص 184.

[7] . التویجری، حمود بن عبدالله، القول البلیغ فی التحذیر من جماعة التبلیغ، ص 89.

[8] . بعض علماء النجد، مجموعة الرسائل والمسائل النجدیة، ص 596.

[9] . جن: 18.

[10] . یونس: 106.

[11] . ابن باز، عبدالعزیز، فتاوى نور على الدرب، ص 184.

[12] . ابن محمد بن عبد الوهاب، سلیمان، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید، ص 179.

[13] . «عن أبی عبدالله علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: الدعاء سلاح المؤمن.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 468.

[14] . «عن أبی عبدالله علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: الدعاء سلاح المؤمن.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 469.

[15] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 466-595.

[16] . غافر: 60.

[17] . «فسمیت دعائک عبادة وترکه استکبارا، وتوعدت على ترکه دخول جهنم داخرین.» امام سجاد (ع)، صحیفه سجادیه، صفحه 196، دعای 45.

[18] . «عن أبی جعفر علیه السلام قال: إن الله عزوجل یقول: إن الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین قال: هو الدعاء وأفضل العبادة الدعاء.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 466.

[19] . «عن أبی عبدالله علیه السلام قال: سمعته یقول: ادع ولا تقل: قد فرغ من الامر فإن الدعاء هو العبادة إن الله عزوجل یقول: إن الذین یستکبرون عن عبادتی سید خلون جهنم داخرین وقال: ادعونی أستجب لکم.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 467.

[20] . «هی والله أفضل هی والله أفضل هی والله أفضل أ لیست هی العبادة هی والله العبادة هی والله العبادة هی والله العبادة أ لیست هی أشد هی والله أشد هی والله أشد هی والله أشد.» ابن حیون، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج 1 ص 166؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج 2 ص 104.

[21] . راوندی، سعید بن هبةالله، الدعوات، ص 18.

[22] . ابن فهد حلی، احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی‏، ص 29.

[23] . «إذا أحزنک أمر فقل فی آخر سجودک: یا جبرئیل یا محمد، یا جبرئیل یا محمد تکرر ذلک اکفیانی ما أنا فیه فإنکما کافیان واحفظانی بإذن الله فإنکما حافظان.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 558.

[24] . «ونحن باب الغوث إذا اتقوا وضاقت علیهم المذاهب.» ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج 2 ص 626.

[25] . «فقال له أبی: وما هی؟ - بأبی أنت وامی - قال علیه السلام: یخرج الله عزوجل منه غوث هذه الامة وغیاثها وعلمها ونورها وفضلها وحکمتها، خیر مولد وخیر ناشئ... .» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1 ص 314.

[26] . طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج 2 ص 493؛ ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 568.

[27] . عریضى، على بن جعفر، مسائل علیّ بن جعفر و مستدرکاتها، ص 346؛ طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص 618.

[28] . «النیة اساس العمل.» اللیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص 29.

[29] . «لا عمل لمن لا نیة له» اللیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص 539.

[30] . امام علی (ع): «الاعمال ثمار النیات.» اللیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص 19.

[31] . «لا عمل الا بنیة.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 84.

[32] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2 ص 83 و 85؛ ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص 240.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۳ ، ۰۸:۴۵
رسول چگینی
چهارشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۳، ۰۸:۳۱ ق.ظ

استشفاع از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام

استشفاع به معنای طلب شفاعت از اولیای الهی، یکی از اعتقاداتی است که بیشتر مسلمانان به مشروعیت آن اعتقاد دارند. سخنان اهل بیت (علیهم السلام) نیز آکنده از روایاتی است که بر طلب شفاعت از اولیای الهی دلالت دارند. این روایات را می توان به دو بخش طلب شفاعت از شخص معین از اهل بیت (علیهم السلام) و طلب شفاعت از همه اهل بیت (علیهم السلام) تقسیم کرد. ادعیه فراوانی که بر طلب شفاعت از پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) تأکید کرده اند، مهمترین استنادات برای اثبات مشروعیت استشفاع از اولیای الهی است.

 

نویسنده :  رسول چگینی

 

مقدمه

استشفاع از مصدر شفاعت و آن از ماده «شفع» است که بر مقارنه دو شیء دلالت دارد.[1] با توجه به اینکه معنای مورد استفاده از باب استفعال، طلب است، شفع دارای معانی متعددی است از قبیل: زوجیت به معنای دومین بودن چیزی، کامل کننده، کمک کننده، زیاده،[2] ضمیمه شدن چیزی با مثل خودش،[3] تملّک،[4] و غیره.[5] بر این اساس، شفاعت اسم مصدر شفع به معنای کامل کننده و یاری‌گر است و به کسی که برای دیگری، امری را طلب می کند شفیع می گویند.[6]

معنای اصطلاحی شفاعت از سوی جریانات متعددی تبیین شده است که کم‌وبیش نزدیک به یکدیگر هستند. برای نمونه راغب اصفهانی (م 502ق)، در معنای اصطلاحی شفاعت می گوید:

«شفاعت به معنای ضمیمه شدن به چیز دیگری برای طلب یاری و درخواست از او، و بیشتر استعمال این اصطلاح در جایی است که کسی که حرمت و جایگاه بالاتری دارد به کسی که جایگاه پایین‌ترین دارد ضمیمه می شود.»[7]

سید مرتضی (م 436ق) از متکلمان برجسته شیعه شفاعت را اینگونه معنا کرده است:

«حقیقت شفاعت و فایده آن طلب برداشتن عقاب از کسی است که مستحق عقاب است، البته کلمه شفاعت مجازا در مورد درخواست رسیدن منافع به شخص نیز به کار می‌رود و در اینکه حقیقت شفاعت در مورد طلب برداشتن ضرر و عقاب و عذاب است هیچ اختلافی نیست.»[8]

شیخ طوسی (م 469ق) دیگر عالم برجسته شیعه درباره تعریف شفاعت می گوید:

«حقیقت شفاعت در نزد ما در مورد رسیدن منافع به شخص نیست بلکه در مورد برداشتن عقاب و عذاب گناهکار است. به عقیده ما پیامبر اکرم(ص) مؤمنین را شفاعت می کند و خداوند نیز شفاعت ایشان را می‌پذیرد و خداوند تبارک و تعالی عذاب و عقاب را در نتیجه این شفاعت از مستحقین آن (البته از کسانی که اهل نماز باشند) برمی دارد. زیرا پیامبر اکرم(ص) فرمودند: من شفاعتم را برای کسانی از امتم که اهل گناه کبیره هستند نگه داشته‌ام.»[9]

آیت الله جعفر سبحانی زید عزه شفاعت را اینگونه تعریف کرده است:

«شفاعت عبارت است از این که در روز قیامت، پیامبران و اولیاء و صالحان درباره کسانی که پیوند ایمانی خود را با خدا قطع ننموده و از طرفی رابطه معنوی خود را با شفاعت کنندگان درگاه الهی حفظ کرده‌اند، وساطت و میانجیگری خواهند کرد.»[10]

بنابراین، می توان شفاعت را به این معنا دانست که اولیای الهی در روز قیامت، در حق گروهی از گناهکاران میانجیگری کرده و در نزد خداوند برای آنان طلب بخشش می کنند و آنان را از عقاب جهنم نجات می دهند. بر این اساس، استشفاع به معنای طلب شفاعت از اولیای الهی است.

استشفاع از منظر اهل بیت (ع)

در روایات اهل بیت (ع)، شفاعت یکی از مقاماتی است که خداوند به بندگان برگزیده عطا کرده است. این مقام، به عنوان یکی از ویژگی های پیامبر اکرم (ص) معرفی شده است.[11] امیرالمؤمنین (ع) نحوه شفاعت کردن پیامبر (ص) در روز قیامت را اینگونه بیان کرده اند:

«از پیامبر خدا(ص) شنیدم که فرمود: هنگامی که مردم در روز قیامت محشور شوند، منادی ندا می زند: ای رسول خدا، همانا خداوند عزوجل به تو قدرت داده که جزای دوستداران خود و اهل بیتت و سزای دشمنان آنها را مشخص نمایی، پس هرگونه که می خواهی حکم کن، پس من می گویم: ای پروردگار بهشت، هریک از آنها را دوست داری در بهشت ساکن بگردان، پس این مقام محمودی است که به آن وعده داده شده ام.»[12]

اگرچه این مقام از ویژگی های پیامبر اکرم (ص) است، اما اختصاص به ایشان ندارد و دیگر اولیای الهی نیز از این ویژگی برخوردار هستند. در روایات زیادی بیان شده است که سایر اهل بیت (ع) نیز دارای مقام شفاعت هستند. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «همانا برای ما شفاعتی است و برای دوستداران ما نیز شفاعتی است.»[13] همچنین از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمودند:

«همانا من در روز قیامت شفاعت می کنم و شفاعتم پذیرفته می شود، علی نیز شفاعت می کند و پذیرفته می شود، اهل بیت من نیز شفاعت می کنند و پذیرفته می شود، کمترین میزان شفاعتی که یک مؤمن انجام می دهد، کسی است که برای 40 نفر از برادرانش که مستحق آتش هستند، شفاعت می کند.»[14]

بنابراین، آنچه از روایات اهل بیت (ع) فهمیده می شود، آن است که شفاعت مقامی است که انسان های برگزیده و مؤمنان واقعی دارای این مقام هستند و با شفاعت آنها، انسان های گنهکار زیادی از عذاب جهنم رهایی می یابند.

آنچه که در اینجا لازم است مورد بررسی بیشتر قرار گیرد، آن است که آیا طلب شفاعت از اموات در دنیا جایز است یا خیر؟ به منظور پاسخ به این سؤال، باید به سراغ روایات اهل بیت (ع) برویم.

با نگاهی به روایات اهل بیت (ع)، شاهد گونه ای از شفاعت خواهی هستیم که در مقام زائر قبور ائمه (ع) بیان شده است. بیشتر روایات این بخش، مربوط به زیارت نامه هایی است که از ائمه اطهار (ع) نسبت به پیامبر اکرم (ص) یا ائمه پیشین (ع) صادر شده است. با نگاهی به زیارت نامه هایی که از ائمه معصومین (ع) صادر شده است، می توان به وجود یک روال متداول در بیشتر این زیارت نامه ها پی برد. چارچوب عموم زیارت نامه ها بدین ترتیب است که بخش نخست به سلام و درود به صاحب آن قبر و بارگاه پرداخته است. بخش دوم بیان فضائل و مناقب ایشان است. بخش سوم عرض حاجت و طلب شفاعت از صاحب قبر است. بنابراین، می توان شفاعت طلبی را یکی از ارکان اصلی زیارت قبور اولیای الهی دانست که در زیارت نامه ها منعکس شده است.

این شفاعت‌خواهی را می توان به دو گروه تقسیم کرد: برخی از آنها در وصف شخص معینی از اولیای الهی بیان شده است و برخی دیگر، برای تعدادی از ائمه (ع) و یا چهارده معصوم (ع) نقل شده است. در ادامه به این دو دسته روایات اشاره می کنیم

از اهل بیت (ع)

همانگونه که بیان کردیم بسیاری از زیارت نامه هایی که از ائمه معصومین (ع) برای کسی که به زیارت قبر ائمه اطهار (ع) رفته اند، صادر شده است، به موضوع شفاعت طلبی از صاحب قبر تصریح شده است. در این زمینه می توان به این عبارات بر اساس ترتیب چهارده معصوم (ع) اشاره کرد:

الف) پیامبر اکرم (ص): «جئتک یا رسول الله زائرا، وقصدتک راغبا، متوسلا إلى الله سبحانه، وأنت صاحب الوسیلة، والمنزلة الجلیلة، والشفاعة المقبولة، والدعوة المسموعة، فاشفع لی إلى الله تعالى فی الغفران والرحمة، والتوفیق والعصمة»،[15] «فاشفع لی یا شفیع الامة، وأجرنی یا نبی الرحمة»،[16] «فکن لی شفیعا عند ربک و ربی».[17]

ب) امیرالمؤمنین (ع): «یا ولى الله إن لی ذنوبا کثیرة فاشفع لی إلى ربک فإن لک عندالله مقاما محمودا»،[18] «فاشهد یا مولای و اشفع لی عند ربک فی قضاء حوائجی»،[19] «یا مولای اشفع لی عند ربک، فلک عندالله المقام المحمود»،[20] «متقربا إلى الله بزیارتک فی خلاص نفسی و فکاک رقبتی من النار و قضاء حوائجی للآخرة و الدنیا فاشفع لی عند ربک‏»،[21]  «عارفا بضلالة من خالفک فاشفع لی عند ربک‏»،[22] «أتیتک یا مولای زائرا عارفا بحقک موالیا لأولیائک معادیا لأعدائک فاشفع لی عند ربک‏»،[23] «اتیتک وافدا لعظیم حالک ومنزلتک عندی، فاشفع لی عند ربک فان لی ذنوبا کثیرة ولک عند الله مقام محمود وجاه عظیم وشأن کبیر وشفاعة مقبولة»،[24] «فاشفع لی عند الله ربی وربک فی خلاص رقبتی من النار وقضاء حوائجی»،[25] «اتیتک أستشفع بک یا مولای الى الله لیقضی بک حاجتی، فاشفع لی یا مولای»،[26] «قد اوقرت ظهری ذنوبا، فاشفع لی عند ربک»،[27]  «یا أبا القاسم یا رسول الله یا علی یا أمیر المؤمنین... فاشفعا لی فی فکاک رقبتی من النار»،[28] «کن لی الی الله شفیعا»،[29] «فکن شفیعا الی ربک و ربی فی فکاک رقبتی من النار».[30]

ج) امام حسین (ع): «اشفع لی یا ابن رسول الله عند ربک»،[31] «جئتک مقرا بالذنوب، اشفع لی عند ربک یا ابن رسول الله»،[32] «السلام علیک یا ابن رسول الله أتیتک بأبی و أمی زائرا وافدا إلیک متوجها بک إلى ربک و ربی لتنجح بک حوائجی و یعطینی بک سؤلی فاشفع لی عنده و کن لی شفیعا»،[33] «فاشفع لی إلى ربی لیعطینی أفضل ما أعطى أحدا من زوارک و الوافدین إلیک»،[34] «السلام علیک یا مولای من فلان بن فلان فإنی أتیتک زائرا عنه فاشفع له و لی عند ربک»،[35] «بک اتوجه إلى الله فی نجحها وقضائها فاشفع لی عند ربک وربی فی قضاء حوائجی کلها»،[36] «عارفا بضلالة من خالفک فاشفع لی عند ربک‏»،[37] «یا أمیر المؤمنین و یا أبا عبد الله أتیتکما زائرا و متوسلا إلى الله ربی و ربکما و متوجها إلیه بکما و مستشفعا بکما إلى الله تعالى فی حاجتی هذه فاشفعا لی»،[38] «فکن لی یا ولی الله سکنا و شفیعا»،[39] «انی استشفع بک الی الله ربک و ربی من جمیع ذنوبی»[40] و... .

د) امام کاظم (ع): «اتیتک عارفا بحقک، معادیا لاعدائک، فاشفع لی عند ربک».[41]

هـ) امام رضا (ع): «أتیتک بابی وامی زائرا عارفا بحقک، موالیا لأولیائک، معادیا لاعدائک، فاشفع لی عند ربک جل وعز»،[42] «فکن لی شفیعا الی ربک یوم فقری و فاقتی».[43]

و) امام جواد (ع): «اتیتک یا مولای عارفا بحقک، موالیا لاولیائک، معادیا لاعدائک، فاشفع لی عند ربک».[44]

این شفاعت خواهی در حق امام زمان (ع) نیز وارد شده است مانند: «یا صاحب الزمان، قطعت فی وُصْلَتک الخُلّان، و هجرت لزیارتک الأوطان، و أخفیت أمری عن أهل البلدان، لتکون شفیعا لی عند ربک و ربی‏»؛[45] اما با توجه به اینکه ایشان حی و حاضر است، از فرض مسئله مورد بحث خارج می شود.

این شفاعت طلبی اختصاص به امامان معصوم (ع) نداشته و حتی از صحابه پیامبر (ص) مانند حمزه بن عبدالمطلب نیز طلب شفاعت شده است: «و کن لی شفیعا یوم فقری و فاقتی».[46] همچنین امام‌زادگان جلیل القدری مانند حضرت معصومه (س) نیز مورد شفاعت‌خواهی قرار گرفته اند: «یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة».[47]

در همه این زیارت نامه ها، با توجه به قبر هر یک از اهل بیت (ع) که مورد زیارت قرار گرفته، از ایشان طلب شفاعت شده است. البته ذکر این عبارت در ادعیه برای ائمه یاد شده، به معنای آن نیست که تنها از این ائمه (ع) می توان طلب شفاعت کرد، بلکه این در حق همه ائمه (ع) جاری است که در ادامه به آنها اشاره می شود.

 

 روایات این بخش، به صورت عمومی در حق همه اهل بیت (ع) صادر شده است که در میان آنها، شفاعت طلبی از ائمه ای که در قید حیات نبوده اند نیز وجود داشته است؛ بنابراین، از افرادی که وفات کرده اند، طلب شفاعت شده است. مهمترین روایات این بخش عبارتند از:

در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که هرگاه سختی های روزگار بر کسی چیره گشت، بر روی بام خانه رفته و دو رکعت نماز بخواند و رو به سوی قبور ائمه (ع) سلام دهد و دعا بخواند. در بخش آخر دعا این عبارت را بگوید:

«وجهت إلیک بسلامی لعلمی بأنه یبلغک صلى الله علیک فاشفع لی عند ربک».[48]

دستور دیگری از امام صادق (ع) وجود دارد که برای رفع مشکلات، به محضر چهارده معصوم (ع) رقعه ای بنویسد که در پایان آن آمده است:

«اشفعوا لی یا سادتی بالشأن الذی لکم عند الله فإن لکم عند الله لشأنا من الشأن».[49]

هرچند این روایات از زبان مبارک امام صادق (ع) صادر شده است، اما بدون تردید، اختصاص به ائمه پیش از ایشان ندارد و برای دوره های بعد نیز قابل اجرا است؛ زیرا معیار بیان شده در این روایت، وجود قبور ائمه (ع) و یا رقعه نویسی به قصد ائمه اطهار (ع) است.

در زیارت نامه دیگری، این عبارت برای پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم الصلاة والسلام وارد شده است:

«یا ساداتی یا موالی یا ائمتی اشفعوا لی الى الله تبارک اسمه بقضاء حوائجی وخلاصی من النار».[50]

همچنین می توان از برخی ادعیه یاد کرد که با ذکر نام چهارده معصوم (ع)، از هر یک از ایشان به صورت جداگانه طلب شفاعت شده است مانند دعای معروف به «توسل» که به هر یک از اهل بیت (ع) به صورت جداگانه توسل جسته شده و از ایشان شفاعت خواهی می شود:

«یا أبا القاسم یا رسول الله یا إمام الرحمة یا سیدنا و مولانا إنا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک إلى الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله.»[51]

شبیه به این عبارت در دعای فرج که از امام رضا (ع) روایت شده است نیز وجود دارد.

«یا أبا القاسم یا رسول الله یا إمام الرحمة إنا توجهنا بک إلى الله و توسلنا بک إلى الله و استشفعنا بک إلى الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله.»[52]

نتیجه ای که به دست می آید، اینکه در روایات اهل بیت (ع)، شفاعت خواهی از اولیای الهی مانند پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع)، یکی از تعالیمی است که امامان معصوم (ع) آن را برای کسی که به زیارت قبور ایشان می رود، و یا برای رفع گرفتاری و بخشش گناهان توصیه کرده اند. این بر خلاف ادعای وهابیت است که طلب شفاعت از اموات را شرک قلمداد کرده و مرتکب آن را از دایره اسلام خارج می دانند؛ بنابراین، با توجه به اینکه اهل بیت (ع) به عنوان یکی از دو یادگار ارزشمند پیامبر خدا (ص) شناخته می شوند، تمسک به ایشان و اطاعت از فرامین روح بخش اهل بیت (ع)، مسلمانان را از گمراهی و لغزش در امان می دارد و در مسئله شفاعت خواهی از اموات نیز، سخن اهل بیت (ع) بیانگر عقیده صحیح اسلام است.

 

[1] . ابن فارس قزوینی، احمد، مقاییس اللغة، ج 3 ص 201.

[2] . ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج 1 ص 338.

[3] . راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 457.

[4] . فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ج 1 ص 317.

[5] . فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص 734.

[6] . فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج 1 ص 260؛ ابن منظور افریقی، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 8 ص 184.

[7] . راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 457.

[8] . سید مرتضی، علی بن حسین، رسائل الشریف المرتضى، ج 1 ص 150.

[9] . طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 1 ص 213.

[10] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 8 ص 207.

[11] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3 ص 204.

[12] . طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص 298.

[13] . ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج 2 ص 623.

[14] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 8 ص 30.

[15] . ابن المشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 72.

[16] . همان، ص 72.

[17] . ابن طاووس، علی بن موسی، الإقبال بالأعمال الحسنة، ج 2 ص 175.

[18] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4 ص 569.

[19] . ابن المشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 310.

[20] . همان، ص 311.

[21] . مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص 463.

[22] . همان، ص 469.

[23] . همان، ص 477.

[24] . طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج 6 ص 30.

[25] . ابن المشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 219.

[26] . همان، ص 236.

[27] . همان، ص 237.

[28] . ابن طاووس، علی بن موسی، جمال الاسبوع، ص 298.

[29] . ابن المشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 211.

[30] . همان، ص 246.

[31] . ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص 221.

[32] . همان، ص 210.

[33] . مفید، محمد بن محمد، المزار، ص 110.

[34] . همان، ص 111.

[35] . همان، ص 210.

[36] . طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج 6 ص 62.

[37] . ابن المشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 415.

[38] . طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ج 2 ص 78.

[39] . ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص 236.

[40] . همان، ص 235.

[41] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4 ص 578.

[42] . ابن المشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 551.

[43] . ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص 312.

[44] . ابن المشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 539.

[45] . همان، ص 658.

[46] . همان، ص 95.

[47] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 99 ص 267.

[48] . مفید، محمد بن محمد، المزار، ص 215.

[49] . کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الأمین، ص 157.

[50] . ابن المشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 315.

[51] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 99 ص 247.

[52] . کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الأمین والدرع الحصین، ص 325.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۳۱
رسول چگینی

 

 

 

 

   ماه مبارک رمضان که به ماه نزول قرآن و برکات آسمانی مشهور است و یکی از بهترین ماه ها برای ارتباط با خداوند است. شخص روزه دار به جهت پاکسازی روحی که بر اثر پیروی از دستور خداوند به دست آورده، دارای تقرّبی شده است که دعای او را به استجابت نزدیک کرده است؛ بنابراین، نوع دعا و نحوه درخواست او از خداوند بسیار اهمیت دارد. اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، ادعیه ای را برای ماه مبارک رمضان بیان کرده اند که بهترین شیوه جهت تحقق خواسته های دنیوی و اخروی مؤمنان است.

اعمال ماه رمضان در دو بخش اعمال مشترک ماه مبارک رمضان و اعمال اختصاصی روزها و شب های این ماه پرفضیلت بخش بندی می شود. در این مجال تنها به دعاهای مشترک ماه مبارک رمضان اشاره می کنیم و دعاهای مختص هر روز را به کتاب مفاتیح الجنان ارجاع می دهیم.

قرائت قرآن

بهترین اعمال در ایام مبارک رمضان تلاوت قرآن است. با وجود اینکه خواندن قرآن در همه اوقات ثواب دارد اما ماه رمضان، بهار قرآن است و ثواب خواندن یک آیه از آن برابر است با ثواب تلاوت کل قرآن در سایر ماه های سال.

ادعیه مشترک ماه مبارک رمضان

چون متن دعاها مفصّل اند، تنها به عباراتی از شروع دعاها بسنده می کنیم:

  1. دعاهاى پس از نمازهاى واجب:
  1. دعاى «اَللّهمَّ أَدْخِلْ عَلى أَهْلِ القُبورِ السُّرورَ»: خداوندا! هر گرسنه اى را سیر کن. خداوندا! هر برهنه اى را بپوشان. خداوندا! بدهىِ هر بدهکارى را ادا کن. خدایا! گرفتارىِ هر گرفتارى را برطرف ساز...[۱].
  2. دعاى حج: سید بن طاوس روایت کرده از حضرت امام جعفر صادق و امام موسى کاظم علیهما السلام که فرمودند: می گویى در ماه رمضان از اول تا به آخر آن بعد از هر فریضه: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ...[۲].
  3. دعاى «یا عَلىُّ یا عَظیمُ»: اى والا، اى بزرگ، اى آمرزنده، اى مهربان! تو، آن پروردگار بزرگى که همانند او چیزى نیست و او شنواى بیناست، و این، ماهى است که آن را بزرگ داشته، کرامت و شرافت بخشیده، و بر [دیگر] ماه ها برترى داده ای...[۳].
  1. دعاهاى هر شب:
  1. دعا براى حج: از تو مى خواهم در آنچه حتمى و مقدّر مى کنى، از فرمان قطعى در امر حکیمانه،از آن تقدیرى که بر نمى گردد و عوض نمى شود، که مرا از حُجّاج خانة باحرمت خویش قرار دهى...[۴].
  2. دعا براى تقدیر نیکو: خداوندا! از تو مى خواهم در آنچه حتمى و مقدّر مى کنى، از فرمان قطعى در امر حکیمانة خویش در شب قدر، در آن تقدیرى که بر نمى گردد و عوض نمى شود، که عمرم را طولانى سازى و روزى ام را وسعت بخشى و مرا از کسانى قرار دهى که با او دینت را یارى مى کنى و دیگرى را جایگزین من نسازى![۵].
  3. صلوات بر پیامبر و خاندانش: اى آن که پیش از هر چیز بود، سپس همه چیز را آفرید، سپس باقى مى مانَد و همه چیز، فانى مى شود! اى آن که چیزى همانند او نیست! اى آن که نه در آسمان هاى بلند و نه در زمین هاى پایین و نه بالاى آنها و نه زیر آنها و نه میان آنها، معبودى جز او نیست که پرستیده شود! تو را حمد و سپاس، حمدى که کسى جز تو بر شمارش آن توانا نیست. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست؛ درودى که کسى جز تو، شمارش آن را نمی تواند![۶].
  4. دعاى افتتاح: خداوندا! من ستایشت را با حمد تو آغاز مى کنم و تو با نعمت خویش توفیق دهنده بر راه درستى. یقین دارم که تو، در جاى گذشت و رحمت، مهربان ترینِ مهربانانى و در جاى کیفر و انتقام، سرسخت ترینِ کیفردهندگانى و در جایگاه بزرگى و عظمت، بزرگ ترین جبّارانى...[۷].
  5. دعاى «ورود به جمع صالحان»: خداوندا! به رحمتت، ما را در جمع شایستگان وارد کن و در بهشت برین، بالایمان ببر و به ما جامى گوارا از چشمۀ سلسبیل بنوشان...[۸].
  1. دعاهاى سحر:
  1. دعاى سحر: امام باقر(ع) در این دعا فرمودند: «اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ بَهاَّئِکَ بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهاَّئِکَ بَهِىُّ...»[۹].
  2. دعاى ابو حمزه ثُمالى: خدایا! مرا با کیفرت ادب نکن و با عقوبت غافلگیرکننده ات، به من نیرنگ مزن. پروردگارا!  برایم از کجا خیر تواند بود، با آن که جز از پیش تو یافت نمى شود؛ و برایم از کجا رهایى خواهد بود، با آن که جز به یارى ات، در توان نیست؟...[۱۰].
  3. دعاى ادریس(ع): پاک و منزهی تو. معبودی جز تو نیست. ای پروردگار و واث همه چیز! اى خداى همۀ معبودها که در شُکوهت والایى! اى خداوندى که در همة کارهایت ستوده اى! اى بخشنده و بخشایشگر هر چیز!...[۱۱].
  4. دعاى «یا عُدَّتى فى کُرْبَتى»: اى پشتوانة من در پریشانى ام! اى همراه من در سختى ام! اى سرپرست من در برخوردارى ام! اى منتهاى اشتیاقم! تویى پوشانندة عیبم و ایمنى بخش هراسم و درگذرنده از خطایم. پس گناهم را بیامرز!...[۱۲].
  5. دعاى «یا مَفْزَعى عِندَ کُرْبتى»: اى پناهگاه من در هنگام گرفتارى ام! اى فریادرس من در هنگام سختى ام! به آستان تو پناه آورده ام و تو را به فریادرسى مى خوانم و به تو پناهنده شده ام. جز به تو به کسى پناه نمى برم و جز از تو، از کسى گشایش نمى طلبم. پس به فریادم برس و گشایشم ده!...[۱۳].
  6. تسبیح هنگاه سحر: منزّه است خدایى که دستاوردهاى دل ها را مى داند. منزّه است آن که تعداد گناهان را بر مى شمارد. منزّه است آن که هیچ پوشیده و پنهانى در آسمان ها و زمین ها بر او پنهان نیست. منزّه است پروردگار مهربان. منزّه است آن یکتاى بى همتا...[۱۴].
  1. دعاهاى هر روز:
  1. دعاى امام سجّاد(ع): خداوندا! این، ماه رمضان است. ماه روزه دارى است. ماه بازگشت است. ماه توبه است. ماه آمرزش و رحمت است. ماه آزادى از آتش و رسیدن به بهشت است. خداوندا! آن را برایم سلامت بدار و آن را از من، سالم بگیر و مرا با بهترین یارى ات، بر [روزه دارىِ] آن، یارى کن...[۱۵].
  2. صلوات بر پیامبر و خاندانش: خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و به محمّد و خاندان محمّد برکت عطا کن، آن گونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم، درود و خجستگى نثار کردى! همانا تو ستوده و بزرگوارى...[۱۶].
  3. دعاى «اللّهمّ ربَّ شهر رمضان»: خداوندا! اى پروردگار ماه رمضان که در آن قرآن را نازل کرده و روزه دارى در آن را بر بندگانت واجب ساخته اى! امسال و همه سال، حجّ خانة خودت را روزى ام کن و گناهان بزرگ مرا بیامرز؛ چرا که جز تو، آنها را نمى آمرزد، اى صاحب شُکوه و بزرگوارى![۱۷].
  4. دعاى جوشن کبیر: منزّهى تو، اى آن که معبودى جز تو نیست! به فریاد رس، به فریاد رس، به فریاد رس. پروردگارا! ما را از آتش، نجات بده...[۱۸].[۱۹].

 

درنگی در برخی ادعیه ماه مبارک رمضان

درباره برخی ادعیه ماه مبارک رمضان تأملاتی وجود دارد که در ادامه به دو موضوع اشاره می شود:

  1. علت تأکید فراوان بر توفیق حج رفتن در ادعیه ماه مبارک رمضان؛
  2. اعتبارسنجی دعای روزهای ماه مبارک رمضان.

هر دو مسئله را باید به صورت دقیق مورد بررسی قرار داد.

چرا در ادعیه ماه رمضان، بر توفیق حج رفتن تأکید شده است؟

یکی از خواسته هایی که در ادعیه ماه مبارک رمضان پرتکرار است، درخواست توفیق انجام حج از خداوند است. این دعا از شب اول ماه رمضان تا عید فطر همواره تکرار شده است. در دعای شب اول که امام صادق(ع) بیان فرموده اند، این درخواست وجود دارد:

«اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ مُنَزِّلَ الْقُرْآنِ... وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ لِی فِی عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ عَلَیَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ»[20]

در دعای هر شب ماه رمضان نیز این درخواست وجود دارد:

«اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَی عِبَادِکَ فِیهِ الصِّیَامَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی عامی هذَا وَ فِی کُلِّ عَام وَ اغْفِرْ لِیَ تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ، فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُهَا غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلامُ» [21].(سید بن طاووس، اقبال الأعمال،).

دعای توفیق حج، در شبهای قدر نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که مقدّرات شب قدر غیر قابل تغییر است، اگر کسی به عنوان زائر بیت الله الحرام معین گردد، لاجرم به این سفر خواهد رفت حتی اگر فقیر و بیمار باشد و اگر کسی به عنوان مسافر حق مقدر نشد، توان انجام حج را نخواهد داشت حتی اگر تندرست و ثروتمند باشد [22].

غیر از دعاهای شب ها و روزهای ماه مبارک رمضان ـ که زیارت خانه خدا در آن ها درخواست شده ـ در دعای روز عید فطر نیز این خواسته وجود دارد. در دعای این روز، که پس از نماز عید خوانده می شود، بار دیگر حجّ خانه خدا آرزو شده است. امام صادق(ع) از امیرمؤمنان، علی(ع) نقل کرده که آن حضرت، دعایی را که بعد از نماز عید فطر خوانده می شود، مطرح کرد. در بخشی از این دعا آمده است:

«...أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ أَنْ تَقْبَلَ مِنِّی شَهْرَ رَمَضَانَ وَ تَکْتُبَنِی فِی الْوَافِدِینَ إِلَی بَیْتِکَ الْحَرَامِ...» [23].

در این دعا که در حال سجده خوانده می شود، پس از صلوات برمحمد و آل محمد، چند خواسته آمده، که نخستین آن ها پذیرش ماه رمضان و اعمال و عبادات این ماه، سپس میهمان کردن در خانه خدا، بخشش گناهان و مشمول رحمت خدا قرار دادن است.

عالمان اسلامی دیدگاه های متعدد ولی همگون درباره علت اصرار و پافشاری بر درخواست زیارت خانه خدا و انجام حج در ماه مبارک رمضان مطرح کرده اند که عمده این دیدگاه ها، پیرامون اهمیت مسئله حج و ارزش والای این عبادت معرفت‌افزا است. در حقیقت علت تأکید زیاد در ادعیه ماه مبارک رمضان بر موضوع «حج» و درخواست زیارت بیت الله الحرام را باید در حکمت های آن جستجو کرد. مهمترین فلسفه حج، تجدید بیعت با ولایت و امامت، اذعان و اعتراف به جایگاه عظیم اهل بیت (ع) و اعلام آمادگی برای نصرت و یاری ایشان است؛ امری که فلسفه همه مناسک و افعال شرعی به شمار رفته و به بیانی دیگر، روح همه عبادات به شمار می رود.

با توجه به اینکه این درخواست، باید همواره و در طول سال از خداوند طلب کرده شود، به نظر می رسد اهتمام فراوان بر تکرار این خواسته در ماه رمضان، می تواند به مسئله دیگری نیز اشاره داشته باشد.

در نگاه اول می توان این ادعیه را به آیه «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ» (حج در ماه های معینی است) مرتبط دانست؛ زیرا علمای شیعه و سنی اتفاق نظر دارند که مراد از ماه های معین، ماه شوال، ذی القعده و ذی الحجه است. بنابراین، ماه رمضان در آستانه ماه های انجام عمره تمتع (ماه شوال) قرار گرفته است و در واقع دعای توفیق حج، به منظور آماده سازی جامعه جهت انجام این فریضه الهی است.

همچنین این ادعیه می تواند ناظر به برخی رویدادهای تاریخ اجتماعی مسلمانان نیز باشد؛ توضیح سخن اینکه با گسترش اسلام به مناطق خارج از جزیرة العرب، مسلمانان زیادی از سرزمین های اسلامی، به منظور زیارت خانه خدا و قبر مطهر پیامبر اکرم(ص)، عازم مکه و مدینه می‌شدند. مسافت زیاد، استفاده از مرکب و چهارپایان برای جابجایی و سختی های فراوانی که در گذشته برای مسافرت وجود داشته، مدت زمان این سفرها را طولانی می کرد. به همین منظور، کاروانهای حجاج، مجبور بودند از ماه ها قبل از زمان آغاز حج تمتع در ماه ذی الحجه، خود را مهیای انجام سفر حج کنند.

با نگاهی به مسیر حرکت کاروان های حجاج، می توان به خوبی علت طولانی شدن این سفرها را دریافت. مورخان اسلامی، مسیرهای چندگانه ای را برای سفر حجاج از سرزمین های اسلامی به مکه مکرمه ترسیم کرده اند که به آنها «طریق الحج» یا «درب الحج» گفته می شود. مشهورترین طریق های حج عبارتند از: العراقی، الشامی، المصری، الیمانی، العمانی [24]. هر یک از این راه ها، دارای منازل متعددی بوده اند که عموماً فاصله هر منزل از دیگری، میزان مسافتی بوده که کاروان ها در طول روز پیمایش می کردند. ابن خرداذبه (م حدود 300ق) از مورخان و جغرافی‌دانان برجسته اسلامی منازل این مسیرها را نام برده است. تعداد منازلی که ابن خرداذبه از سرزمین های اسلامی به مقصد مکه نام برده بدین ترتیب است: از بصره 24 منزل، از یمامه 33 منزل، از عمان 24 منزل، از مصر 25 منزل، از دمشق 18 منزل [25].

با توجه به اینکه کاروان های حاجیان، از شتابزدگی در طی مسیر پرهیز می کردند، در صورتی که در بین راه به شهرها و مناطقِ آباد می رسیدند، توقف های بیشتری داشتند، به همین دلیل مدت زمان طی مسیر برای آنان طولانی‌تر می شد. بر این اساس، آغاز حرکت کاروان های حاجیان، چیزی در حدود دو ماه قبل از موسم حج انجام می گرفته است. به همین جهت، آغاز سفرهای حج از ماه شوال شروع می شد و در اواخر ماه محرم، کاروان های حاجیان به سرزمین های خود باز می گشتند.

مورخان نیز تصریح کرده اند که کاروان های حجاج، معمولاً از اوایل ماه شوال، سفر خود را به سرزمین وحی آغاز می کردند. برای نمونه ابن جبیر (م 614ق) جهانگرد اندلسی که همراه با یکی از این قافله ها عازم سرزمین وحی شده، تاریخ خارج شدن از غرناطه (از شهرهای اندلس) را ششم شوال گفته است [26].

این وضعیت تا سده های اخیر نیز ادامه داشته است به گونه ای که محمد کُرْد عَلی (م 1372ق) طول زمان سفر حج از مسیر شام با کمک چهارپایان را 50 روز تخمین زده است. او نیز پنجم ماه شوال را آغاز حرکت قافله های حج دانسته است [27].

نتیجه بررسی های فوق اینکه ادعیه رمضانی که بر توفیق انجام مناسک حج تأکید دارند، در حقیقت برای زمینه‌سازی و ایجاد شوق در بین مسلمانان است که خود را مهیای انجام سفر حج کنند. این ادعیه، بانگ رحیل کاروان هایی است که کمر همت بر طواف معبود بسته اند تا مسلمانان با فراهم کردن زاد و توشه خود، مهیای کسب معرفت در صحرای عرفه گردند و به پروردگار خویش لبیک گویند. نظیر این اتفاق امروزه نیز روی می دهد؛ آنجایی که با سر زدن هلال ماه محرم، درخواست های مسلمانان از خداوند فزونی می باید که توفیق زیارت مرقد مطهر سید الشهدا(ع) و درک زیارت اربعین را روزی آنان گرداند.

 

اعتبارسنجی دعای روزهای ماه مبارک رمضان

یکی از ادعیه ای که در ماه مبارک رمضان قرائت می شود، دعاهای مختصری است که برای هر روز به صورت جداگانه در کتب ادعیه ذکر شده و به عنوان دعاهای روزهای سی‌گانه ماه مبارک رمضان شناخته می شود.

اما آیا این دعا مأثور است؟

مأثور دعایی است که از طریق معصومین علیهم السلام رسیده باشد.

در پاسخ باید گفت قدیمی ترین منبع ذکر این دعا، کتاب «جُنة الأمان الواقیة و جَنة الإیمان الباقیة»، معروف به مصباح الکفعمی تألیف تقى‌الدین ابراهیم بن على کفعمى(۸۴۰ - ۹۰۵ هجرى) است.

این کتاب جایگاه مهمی نزد شیعیان دارد و به عنوان دومین کتاب دعای مشهور پس از مصباح المتهجد شیخ طوسی شناخته می شود.

بنابراین منبع ذکر دعا معتبر است.

اما ایشان این دعا را به نقل از کتاب الذخیره آورده که هیچ نام و نشانی از این کتاب و مولف آن موجود نیست.

در کتاب الذخیره، این دعا به نقل از ابن عباس، از رسول خدا(ص) روایت شده است.

با توجه به اینکه در هیچیک از منابع متقدم شیعه این دعا ذکر نشده، و همچنین اسناد شیعی از ابن عباس بسیار محدود هستند، این گمان به وجود می آید که این دعا، از منابع اهل سنت اخذ شده باشد. بعلاوه اینکه مرحوم کفعمی در تالیفات خود، از منابع اهل سنت بسیار نقل کرده است! مؤید دیگر اینکه در دعای روز ۲۷، درخواست درک فضیلت شب قدر  بیان شده است که برخلاف دیدگاه شیعه درباره شب قدر (۲۳ ماه رمضان) و موافق دیدگاه اهل سنت است.

اما این اشکال وجود دارد که این دعا در هیچیک از منابع موجود اهل سنت وجود ندارد و امروزه اهل سنت نیز این دعا را به عنوان دعای مأثور قبول ندارند و آن را برساخته منابع شیعی می دانند!

در نتیجه به نظر می رسد در خوشبینانه ترین حالت، این دعا از ادعیه انشایی برخی علمای شیعه با گرایشهای عرفانی باشد که در میان برخی اهل سنت نیز رواج یافته است.

تایید این مطلب اینکه دعای روز اول ماه رمضان را سید بن طاووس به عنوان یکی از ادعیه ماه رمضان ذکر کرده است. البته همچنان ناسازگاری محتوای دعای برخی روزها با باورهای شیعه و کمرنگ بودن یاد اهل بیت(ع) در آن، از شیعی بودن این ادعیه می کاهد.

این سوال باقی می ماند که آیا استفاده از این دعا جایز است؟

در پاسخ باید گفت حتی با فرض اثبات غیر مأثور بودن دعای روزهای ماه مبارک رمضان، خواندن این دعا به قصد ورود جایز نیست اما استفاده از آن به عنوان درخواست از خداوند صحیح است و ان شاءالله مورد اجابت قرار می گیرد.

 

پی نوشت:

[۱]. ر.ک: المصباح، کفعمی، ص ۸۱۶ (از پیامبر(ص)).

[۲]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۷۹ (از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع)).

[۳]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۷۹.

[۴]. ر.ک: الکافی، ج ۴، ص ۱۶۱، ح ۳ (از امام صادق(ع)).

[۵]. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج ۳، ص ۱۰۲، ح ۲۶۴ (از امام صادق(ع)).

[۶]. ر.ک: المقنعة، ص ۳۲۰ (از امام جواد(ع)).

[۷]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۳۸.

[۸]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۴۳.

[۹]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۷۵ (از امام رضا(ع)).

[۱۰]. ر.ک: مصباح المتهجّد، ص ۵۸۲ (از امام سجاد(ع)).

[۱۱]. ر.ک: مصباح المتهجّد، ص ۶۰۱.

[۱۲]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۷۷.

[۱۳]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۸۳.

[۱۴]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۸۴.

[۱۵]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۲۰۸.

[۱۶]. ر.ک: مصباح المتهجّد، ص۶۲۰.

[۱۷]. ر.ک: البلد الأمین، ۲۲۳.

[۱۸]. ر.ک: المصباح، کفعمی، ۳۳۴ (از پیامبر خدا(ص) و امام زین العابدین(ع)). این دعا صد فراز دارد و در هر فراز، ده نام خداوند آمده است و در پایان هر بخش آن، عبارت «سبحانک یا لا إله إلاّ أنت! الغَوث، الغَوث، الغَوث، خَلِّصنا مِنَ النّار یا ربّ» می آید که ترجمۀ آن را در متن آوردیم.

[۱۹]. برای مطالعۀ دعاهای ماه رمضان، ر.ک: مفاتیح الجنان، دعاهای روزها، شب ها و سحرهای ماه رمضان؛ ماه خدا، ص ۳۶۸ - ۴۹۷.

[20]. الإقبال، ج1، ص77.

[21]. الإقبال، ج1، ص144.

[22]. بحار الانوار، ج98، ص142.

[23]. بحار الانوار ج91، ص120.

[24]. عبدالمجید البکر، الملامح الجغرافیه لدروب الحجیج، ص 229.

[25]. ابن خرداذبه، المسالک والممالک، ص 146-150.

[26]. رحلة ابن جبیر، ص 41.

[27]. خطط الشام، ج 5 ص 168.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۰۶
رسول چگینی
يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۲۷ ق.ظ

آیا گفتن «صدق الله العظیم» صحیح است؟

یکی از سؤالاتی که علاقه مندان به قرائت قرآن مطرح می کنند، این است که آیا اتمام قرائت قرآن با عبارت «صدق الله العلی العظیم» صحیح است؟ اگر این عبارت صحیح است، چرا اهل سنت از عبارت «صدق الله العظیم» استفاده می کنند؟

برای پاسخ به این پرسش توجه به چند نکته ضروری است:

1.  بیان عباراتی انشائی و دعایی در اتمام برخی آیات قرآن، امری متداول بوده است. به گونه ای که پس از قرائت سوره توحید عبارت «کذالک الله ربی» گفته می شود و یا پس از قرائت آیه «فبای آلاء ربکما تکذبان» (سوره الرحمن) گفته می شود: «لا بشیء من آلائک رب اکذب» و یا اینکه پس از قرائت آیاتی که به سجده کردن اشاره دارد، عمل سجده انجام می گیرد. هنگام قرائت قرآن نیز این امر متداول بوده است که در ابتدای قرائت عبارت «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» گفته می شود و در پایان قرائت از عباراتی که بر ایمان و تصدیق سخنان الهی دلالت دارد، استفاده می شود.

2.  تصدیق خداوند برگرفته از آیاتی از قبیل «قل صدق الله» (آل عمران: 95) است، به همین دلیل بیان این تصدیق مورد اتفاق علمای شیعه و اهل سنت است. تنها اختلاف موجود، بر سر صفاتی است که برای خداوند ذکر شده است. اهل سنت تنها صفت «العظیم» را برای خداوند ذکر می کنند و شیعه به دو صفت «العلی العظیم» اشاره دارد. در نگاه نخست، عبارتی که صفات بیشتری از خداوند را در بر می گیرد، بر عبارتی که این ویژگی را ندارد، ترجیح پیدا می کند؛ زیرا خداوند دارای اسماء نیکویی است که خواندن خداوند با چنین صفاتی، مورد پسند خداوند واقع می شود.

3.  شاید بتوان قدیمی ترین استعمال عبارت «صدق الله العظیم» در منابع اهل سنت را به حسن بصری (م 110ق) نسبت داد (ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج 3 ص 642)؛ همچنین قدیمی ترین کتابی که این عبارت در آن استفاده شده «المغازی» واقدی (م 207ق) است که کتاب خود را با عبارت «صدق الله العظیم» به اتمام رسانده است (واقدی، المغاری، ج 3 ص 1127). اما در منابع دیگر نیز این عبارت پس از ذکر آیه یا آیاتی از قرآن متداول بوده است (برای نمونه: ابن ابی شیبه، فضائل القرآن، ص 24؛ ابن طفیل اندلسی، حی بن یقظان، ص 12؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج 13 ص 15).

4.  به اعتراف علمای اهل سنت و وهابیت، هیچ دلیل نقلی (کتاب و سنت) بر لزوم یا استحباب بیان هیچ یک از عبارات فوق (صدق الله العلی العظیم یا صدق الله العظیم) وجود ندارد. به این دلیل بن باز عالم مطرح وهابی اذعان می کند که بیان این عبارت پس از قرائت قرآن بدعت است (https://binbaz.org.sa/fatwas/2061)؛ حتی بن عثیمین دیگر عالم وهابی تصریح کرده که به دلیل عدم وجود هیچ دلیلی بر مشروعیت این عبارت، ختم تلاوت با آن غیر مشروع است (https://binothaimeen.net/content/9336). لجنه دائم افتاء سعودی نیز نوشته است: «در پایان قرائت قرآن، گفتن «صدق الله العظیم» بدعت است.» (فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الإفتاء: 4/ 149، فتوی رقم 3303). بنابراین عبارتی که اهل سنت پس از ختم قرآن بیان می کنند، از منظر آنان بی اعتبار و غیر مستند است.

5.  ممکن است برخی اهل سنت تصور کنند که این عبارت، برگرفته از آیاتی است که خداوند را با صفات «العظیم» توصیف کرده است: «بالله العظیم» (الحاقه: 33) «ربک العظیم» (واقعه: 74 و 96؛ الحاقه: 52). اما نه این آیات ویژگی منحصر‌به‌فردی دارند و نه این استعمال، بیشترین استعمال است. اگر کثرت استعمال مراد بود، باید از عبارت «صدق الله ذو الفضل العظیم» استفاده می کردند؛ زیرا واژه «العظیم» 6 مرتبه با عبارت «ذو الفضل» ترکیب یافته است: «ذو الفضل العظیم» (بقره: 105؛ آل عمران: 74؛ انفال: 29؛ حدید: 21 و 29؛ جمعه: 4).

6.  به نظر می رسد استفاده از عبارت «صدق الله العظیم» پس از اتمام قرائت قرآن در ادبیات اهل سنت، برگرفته از ادعیه ای باشد که آنان پس از اتمام قرائت قرآن در نمازهای خود به ویژه نماز تراویح مستحب دانسته اند (ابوعلی التنوخی، نشوار المحاضرة وأخبار المذاکرة، ج 1 ص 15). آنان در خاتمه ماه رمضان و با پایان یافتن قرائت قرآن، دعاهایی را به شکرانه ختم قرآن می خوانند. برای نمونه عبدالقادر گیلانی (م 561ق) دعای ختم قرآن را با عبارت «صدق الله العظیم» آغاز کرده است (عبدالقادر گیلانی، الغنیة لطالبی طریق الحق عز وجل، ج 2 ص 256؛ زبیدی، اتحاف السادة المتقین، ج 4 ص 524). برخی از این ادعیه از طریق روایاتی به آنها رسیده اما برخی دیگر، برساخته علما است مانند دعای «صدق الله العظیم وبلغ رسوله الکریم، وهذا تنزیل من رب العالمین» (ابن الجزری، النشر فی القراءات العشر، ج 2 ص 462). نتیجه بررسی منابع اهل سنت اینکه عبارت «صدق الله العظیم»، عبارتی است که از دیدگاه اهل سنت هیچ مستند نقلی ندارد و توسط علمای عامه ایجاد شده است.

7.  اما در منابع شیعه، نخست باید گفت که با استناد به فتوای برخی علمای شیعه به خصوص مقام معظم رهبری و آیت الله سیستانی، استعمال هر دو عبارت، صحیح است و هیچ اشکالی در استفاده از عبارت «صدق الله العظیم» وجود ندارد. همچنین شیعه هیچگاه از عبارت «العلی العظیم»، اراده ای جز صفات باری تعالی نداشته است؛ بنابراین ایراد این اتهام که مراد از «العلی»، امام علی(ع) است، سخن باطلی است که هیچ شاهدی برای آن وجود ندارد. 

8.  ممکن است تصور شود که مستند عبارت «العلی العظیم» در منابع شیعه، روایتی باشد که علامه مجلسی آن را ذکر کرده است. در این روایت بیان شده است که عبد الله بن سلام که تازه اسلام آورده بود، سؤالات متعددی از پیامبر اکرم(ص) درباره اسلام پرسید؛ او در ضمن سؤالات خود پرسید: 
در ابتدا و انتهای [قرائت] قرآن چه [بگوییم]؟ حضرت فرمودند: در ابتدای قرآن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»‏ و در پایان آن «صَدَقَ‏ اللَّهُ‏ [الْعَلِیُ‏] الْعَظِیم» (بحار الانوار، ج 60 ص 243). اما درباره این روایت باید گفت که در نسخه های اصلی بحار الانوار، عبارت به صورت «صدق الله العظیم» نقل شده است و واژه «العلی» به آن افزوده شده و به صورت «صدق الله [العلی] العظیم» ثبت شده است. در تأیید افزوده بودن این واژه می توان به منبع اصلی این روایت که علامه مجلسی از آن نقل کرده، استناد کرد؛ زیرا آنگونه که علامه مجلسی ذکر کرده، این روایت را از کتاب «خریدة العجائب وفریدة الغرائب» تألیف سراج الدین ابن الوردی (م 852ق) نقل کرده است. در آن کتاب عبارت «صدق الله العظیم» وارد شده است (ص 395). البته به جهت مرسل بودن این روایت، منابع اهل سنت به این روایت اعتنایی ندارد و هیچ کسی سخن خود را مستند به این روایت نکرده است. بنابراین، این روایت هیچ کمکی به استعمال شیعه یا اهل سنت نمی کند.

9.  به نظر می رسد مهمترین دلیل شیعه برای چنین استعمالی، استناد به آیات قرآن به ویژه آیة الکرسی باشد؛ زیرا عبارت «العلی العظیم» در دو آیه قرآن ذکر شده است (بقره: 255؛ شوری: 4) که یکی از این آیات، «آیة الکرسی» است. در فتوایی که از آیت الله صافی گلپایگانی وجود دارد، ایشان بر این نکته تصریح کرده است: «همانطوری که در آیه شریفه (آیة الکرسی) قرآن می فرماید: و هو العلی العظیم. لذا شما هم درختم قرآن بگویید صدق الله العلی العظیم.» (www.islamquest.net/fa/archive/id21365). البته گمان نشود که استعمال شیعه، تنها به جهت کثرت استعمال «العلی العظیم» در قرآن است؛ زیرا واژه «العلی» 4 مرتبه در کنار واژه «الکبیر» آمده است: «العلی الکبیر» (حج: 62؛ لقمان: 30؛ سبأ: 23؛ غافر: 12). 
بنابراین، اگر کثرت استعمال مراد بود، استفاده از عبارت «صدق الله العلی الکبیر» موجه‌تر می‌شد. اما انتخاب شیعه، به جهت ارزش افزوده ای است که این عبارت دارد. بر اساس روایات وارده، این آیه به عنوان «اعظم آیة فی کتاب الله» (صحیح مسلم، ج 1 ص 556) و «سیدة آیات القرآن» (شعب الایمان بیهقی، ج 4 ص 54) شناخته می شود و در نزد مسلمانان، کاربرد فراوانی دارد. 

بنابراین استعمال اهل سنت، بدون هیچ مزیت و ویژگی افزوده ای، تعیین شده است، اما استعمال شیعه، افزون بر دارا بودن صفات بیشتر خداوند، از با شرافت‌ترین آیه قرآن استفاده شده است.

سؤالی که باقی می ماند این است که با وجود دو مزیتِ «کثرت صفات باری تعالی» و «یادکرد با شرافت‌ترین آیه قرآن» در عبارت «صدق الله العلی العظیم»، چرا اهل سنت از این عبارت در پایان قرائت قرآن استفاده نمی کنند و همچنان بر صدق الله العظیم اصرار می ورزند؟
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۲ ، ۰۸:۲۷
رسول چگینی
شنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۳۶ ب.ظ

اعتبار دعای روزهای ماه مبارک رمضان

یکی از ادعیه ای که در ماه مبارک رمضان قرائت می شود، دعاهای مختصری است که برای هر روز به صورت جداگانه در کتب ادعیه ذکر شده و به عنوان دعاهای روزهای سی‌گانه ماه مبارک رمضان شناخته می شود.

 

اما آیا این دعا مأثور است؟
مأثور دعایی است که از طریق معصومین علیهم السلام رسیده باشد.

در پاسخ باید گفت قدیمی ترین منبع ذکر این دعا، کتاب «جُنة الأمان الواقیة و جَنة الإیمان الباقیة»، معروف به مصباح الکفعمی تألیف تقى‌الدین ابراهیم بن على کفعمى(۸۴۰ - ۹۰۵ هجرى) است.
این کتاب جایگاه مهمی نزد شیعیان دارد و به عنوان دومین کتاب دعای مشهور پس از مصباح المتهجد شیخ طوسی شناخته می شود.
بنابراین منبع ذکر دعا معتبر است.

اما ایشان این دعا را به نقل از کتاب الذخیره آورده که هیچ نام و نشانی از این کتاب و مولف آن موجود نیست.
در کتاب الذخیره، این دعا به نقل از ابن عباس، از رسول خدا(ص) روایت شده است. 

با توجه به اینکه در هیچیک از منابع متقدم شیعه این دعا ذکر نشده، و همچنین اسناد شیعی از ابن عباس بسیار محدود هستند، این گمان به وجود می آید که این دعا، از منابع اهل سنت اخذ شده باشد. بعلاوه اینکه مرحوم کفعمی در تالیفات خود، از منابع اهل سنت بسیار نقل کرده است! مؤید دیگر اینکه در دعای روز ۲۷، درخواست درک فضیلت شب قدر  بیان شده است که برخلاف دیدگاه شیعه درباره شب قدر (۲۳ ماه رمضان) و موافق دیدگاه اهل سنت است.

اما این اشکال وجود دارد که این دعا در هیچیک از منابع موجود اهل سنت وجود ندارد و امروزه اهل سنت نیز این دعا را به عنوان دعای مأثور قبول ندارند و آن را برساخته منابع شیعی می دانند!

در نتیجه به نظر می رسد در خوشبینانه ترین حالت، این دعا از ادعیه انشایی برخی علمای شیعه با گرایشهای عرفانی باشد که در میان برخی اهل سنت نیز رواج یافته است. 
تایید این مطلب اینکه دعای روز اول ماه رمضان را سید بن طاووس به عنوان یکی از ادعیه ماه رمضان ذکر کرده است. البته همچنان ناسازگاری محتوای دعای برخی روزها با باورهای شیعه و کمرنگ بودن یاد اهل بیت(ع) در آن، از شیعی بودن این ادعیه می کاهد.

 

اما این سوال باقی می ماند که آیا استفاده از این دعا جایز است؟

در پاسخ باید گفت با فرض اثبات فرضیه نگارنده، خواندن این دعا به قصد ورود جایز نیست اما استفاده از آن به عنوان درخواست از خداوند صحیح است.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۲ ، ۱۵:۳۶
رسول چگینی