یکی از فقراتی که در زیارت عاشورا تأکید زیادی بر آن شده است، نفرین کردن بنی امیه است (اللهم العن بنی امیة). اگرچه نقش یزید بن معاویه در شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان ایشان، برای صدور این لعن کفایت می کند، اما نمی توان همه جنایات بنی امیه را در ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا دانست. بلکه پیش از آن، اقدامات معاویه و پس از یزید، اقدامات فرهنگی که بنی امیه پایهریزی کردند، آنها را مستحق لعن و نفرین کرده است.
اگرچه در طول تاریخ، ریشه کن شدن بنی امیه و آشنایی مسلمانان با اسلام، موجب از بین رفتن بسیاری از بدعتهای بنی امیه شده، اما همچنان شاهد بروز برخی رفتارها هستیم که از دوران شوم بنی امیه به یادگار مانده است. برای نمونه می توان از مراسمی به نام «لعشور» در مراکش نام برد که در آن تجار بزرگ منطقه هدایایی که اغلب نقدی است، بین کودکان و مردان و زنان جوان توزیع میکنند که بر شادی این روز میافزاید.
با نگاهی به تاریخ، می توان به پیشینه این مراسم پی برد. ابوالفتح محمد بن علی بن عثمان کَراجُکی (م 449ق) از شاگردان شیخ مفید و شیخ طوسی، که به سرزمینهای گوناگونی از جمله: مصر، مکه، صور، طرابلس و صیدا (از شهرهای شام) سفر داشته است، گزارشی از رسم ناپسند مردم مغرب به مناسبت روز عاشورا ارائه می دهد که به نظر می رسد تا به امروز نیز ادامه دارد:
«کار مردم شگفتانگیز است، ازیکطرف ادعای دوستی و محبت با اهلبیت (ع) دارند و از طرف دیگر، در روزی که حسین (ع)دچار مصائب گردید، اعمالی از قبیل اعطای صدقه و انفاق و بخشش بر مستمندان و خریدن نمک یک سال به خاطر متبرک بودن این روز، پوشیدن لباسهای رنگارنگ و فخر نمودن به یکدیگر، استفاده از بوهای خوش و در اجتماع به همدیگر دست میدهند و این روز را تبریک میگویند و در این روز به مهمانی رفته و ضیافت فراوانی برپا میکنند؛ و از اینکه توانستند به جشن در این روز بپردازند، خداوند را شکر مینمایند؛ و دلیلشان این است که این روز از قبیل سایر روزها نیست بلکه روزی مخصوص هست که مناقب زیادی در آن به وقوع پیوست و ادعا میکنند که در چنین روزی خداوند، توبه آدم را پذیرفت.
حال چطور هست که حق آدم در این روز باید ادا گردد و به جشن و شادی پرداخت ولی حق سید اولین و آخرین محمد خاتم (ص)که در مصیبت نوه و فرزند و ریحانه و نور چشمش و اهلبیتش که اسیر شده و مورد هتک حرمت قرار گرفتند، نباید ادا گردد؟؛ پس برخیز و در این روز با حزن و اندوه به سر ببر و اعمال آن را به نحو کامل انجام ده و کاش فرزندان، کینههای پدران خود را به ارث نمیبردند.
از موارد عجیب اینکه شنیدم در مغرب شهری به نام قرطبه وجود دارد که در شب عاشورا مردم سر گاو مرده ای را بر روی چوبی قرار می دهند و در کوچه و خیابان می گردانند و بچه ها در اطراف آن جمع می شوند و کف می زنند و بازی می کنند و در مقابل خانه ها می ایستند و از اهالی خانه طلب غذا و طعام می کنند!
و شیخی از اهل مغرب در قاهره برای من حدیث کرد که او خادم قاضی ابوسعید ابن العارفی بود و آن قاضی، در کودکی این سر گاو را در شب عاشورا می گرداند و این عمل را از فرط محبت به اهل بیت علیهم السلام و برتری آنها بر سایر مردمان می دانست.
برخی از آنها در سرزمین شام: بنو سراویل و بنو سرج و بنو سنان و بنو محلی و بنو طشتی و بنو قضیبی و بنو درجی هستند.
بنو سراویل: اولاد کسی بودند که لباس امام حسین علیه السلام را دزدید.
بنو سرج: اولاد کسانی که اسبهای خود را بر روی پیکر امام حسین علیه السلام دَواندند. برخی از این اسبها را به مصر بردند و نعل اسبها را برای تبرک به در خانه آویزان کردند و این به سنتی برای آنان تبدیل شد و بیشتر درهای خانه ها نظیر این کار انجام دادند.
بنو سنان: اولاد کسی که نیزه حامل رأس امام حسین علیه السلام را حمل کرد.
بنو مکبّری: اولاد کسی که در پشت رأس امام حسین علیه السلام حرکت می کرد و تکبیر می گفت.
بنو طشتی: اولاد کسی که طشت حاوی رأس امام حسین علیه السلام را حمل می کرد.
بنو قضیب: اولاد کسی که قضیب را برای یزید لعنة الله آماده کرد تا با آن به دندانهای امام حسین علیه السلام بزند.
بنو درجی: اولاد کسی که رأس امام حسین علیه السلام را در محله جیرون آویزان کرد.»
ابوالفتح کراجکی، التعجب من أغلاط العامة فی مسألة الإمامة، ص 115.
بیشک باقی ماندن این مراسمات، بیش از هر چیزی وظیفه را بر دوش عالمان مسلمان سنگین می کند که با روشنگری و تبیین حقایق، آنان را نسبت به پیامدها و فلسفه پیدایش این مراسمات آگاه سازند.