وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

پیوندها
سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۰۹:۲۱ ق.ظ

نفرین حضرت زینب (ص) علیه مردم فلسطین!

 

 

در هفته های اخیر همزمان با هجوم رژیم صهیونیستی به باریکه غزه، شاهد انتشار عباراتی در فضای مجازی هستیم که گزارشات نادرستی را منعکس می کنید. از جمله این موارد می توان به متنی اشاره کرد که در سطح گسترده ای منتشر شده و به نفرین حضرت زینب (س) علیه مردم فلسطین اشاره دارد. در این متن ادعا شده:

«وقتی کاروان اسرا را به شام می بردند، به فلسطین که رسیدند، مردم فلسطین با سنگ به استقبال اسرا آمدند و به سوی مخدّرات سنگ پرتاپ می کردند. حضرت زینب آنان را نفرین کرد و فرمود: ای قوم شوم! نفرینتان می کنم که تا روز قیامت، سنگ از دستتان نیفتد. (اسرار شیعه، ص 69)».

در پاسخ به این ادعا ذکر چند نکته ضروری است:

1- مستند نبودن گزارش: این مطلب در هیچ کتاب معتبر و شناخته شده ای نقل نشده است. 

2- مجهول بودن منبع: منبعی که به عنوان «اسرار شیعه» نام برده شده است، کاملاً مجهول است و نویسنده و سال و محل انتشار آن معلوم نیست؛ از این رو، مراجعه به این کتاب با هدف بررسی سند این مطلب، ناممکن است. البته احتمال دارد این نام، تصحیف نام کتابهای دیگری باشد از قبیل: 1) اسرار آل محمد؛ 2) اسرار الشهادة. اما در این دو کتاب نیز هیچ اشاره ای به این مطلب نشده است.

3- وابستگی دعا و نفرین به کردار انسان ها، نه جغرافیای زندگی: بر فرض وجود چنین مطلبی، هرگز نمی توان همه ساکنان آن سرزمین تا روز قیامت مستحق آن نفرین دانست؛ زیرا این با عدالت خداوند ناسازگار است که افرادی را به جهت گناهان اجدادشان، مورد قهر و غضب قرار دهد: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» (انعام: 164).
 

دعا یا نفرین هایی که به منطقه یا شهری نسبت داده شده است، ذاتی آن منطقه نیست بلکه به جهت کردار مردمان آن دوره بوده است. در حقیقت آن نفرین یا دعا نتیجه اعمالی بوده که آن مردمان انجام داده اند؛ بنابراین، حتی اگر کسی قائل به سرایت دعا و نفرین به دوره های بعد باشد، تنها در صورتی است که مردمان دوره های بعد نیز عمل صالح یا کردار ناشایست دوره های قبل را تکرار کنند، سزاوار تکرار آن دعا یا نفرین خواهند بود. 

برای نمونه منابعی که به عبور کاروان اسرای کربلا از فلسطین اشاره کرده اند، به این دعای جناب ام کلثوم برای مردم سیبور اشاره کردند:
«اعذب الله تعالی شرابهم و ارخص اسعارهم، و رفع ایدی الظلمة عنهم.» (محمد باقر بهبهانی، الدمعة الساکبة، ج 5 ص 68)
بی‌شک این دعا برای زمانی بوده که آنان نسبت به اهل بیت (ع) مودت و محبت لازم را اعمال کرده اند و تا زمانی که بر این ویژگی پایبند باشند، می توان امید سرایت این دعا را در حق آنان داشت.

 

در نقطه مقابل، جناب ام کلثوم برای مردم بعلبک اینچنین نفرین کردند:
«أباد الله خضراتهم و لا أعذب الله شرابهم، و لا رفع أیدی الظلمة عنهم.» (محمد باقر بهبهانی، الدمعة الساکبة، ج 5 ص 68)
این نفرین به جهت کردار ناشایست مردم آن دوره بوده است؛ اما اگر این شیوه آنان تغییر یابد، بدون تردید خداوند این نفرین را از مردم آنجا مرتفع می سازد.

4- ارادت مردم عسقلان به اهل بیت (ع): با توجه به اینکه روایات مربوط به عبور کاروان اسرا از فلسطین، مربوط به عبور از شهر عسقلان است، با مراجعه به منابع تاریخی شاهد هستیم که مردم عسقلان به اهل بیت (ع) ارادت داشته اند و یکی از زیارت‌گاه های شهر عسقلان، مقام رأس الحسین (ع) بوده است. بر اساس نقل های تاریخی حاکم عسقلان شخصی با ایمان و خدا ترس بود و دستور داد سر مطهر امام حسین (ع) را در این شهر دفن کنند، که البته در ادامه همین نقل آمده که بعدها سر مطهر را از آن شهر به مصر منتقل کردند (لبیب بیضون، موسوعه کربلا، ج2، ص539.) 

بر اساس این گزارشها، در عصر خلافت المستنصر بالله فاطمی (م 487ق) یکی از خلفای فاطمی و وزارت بدرالجمالی، شخصی در خواب دید که سر امام (ع) در عسقلان دفن است و در خواب، محل آن برایش مشخص شد و آنجا را نبش کردند و بدرالجمالی بر آن بارگاهی ساخت (گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا، ج ۲ ص ۵۸۴.) 

مقریزی (م 845ق) به نقل از ابن میسر، از مورخان سدۀ هفتم هجری، چنین گزارش می‌کند: «در سال ۴۹۱ هجری افضل بن امیرالجیوش با لشکری که برای نبرد با صلیبی‌ها به بیت‌المقدس رفته بود. بعد به عسقلان بازگشت و محلی را که رأس‌الحسین(ع) در آن بود ویرانه دید. پس سر را بیرون آورد، معطر کرد و به جایی دیگر منتقل نمود. آنگاه آن بارگاه را تعمیر کرد و سر مقدس را با احترام به جایگاه اول برگرداند.» (مقریزی، احمد بن علی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والآثار، ج 2 ص 322.)

قزوینی (م 682ق) گزارش کرده است که مزار رأس الحسین (ع) در عسقلان، ساختمانی بزرگ با سنگ‌های مرمر بوده و مردم به آن تبرک می‌جسته‌اند و از همه جا برای زیارت آن می‌آمده‌اند و نذورات فروانی برای آن انجام می‌شده است (قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۲۲۲.)

البته منابع تاریخی تصریح دارند که این مقام در دوران جنگهای صلیبی از عسقلان به مصر منتقل شد. سبط ابن الجوزی (م 654ق) می گوید: «خلفای مصر آن را از عسقلان به قاهره منتقل کردند و این مکان در قاهره مشهد بزرگی است که مورد زیارت قرار می گیرد.» (سبط ابن الجوزی، تذکرة الخواص، ص 546). این مسجد، اکنون نیز در قاهره وجود دارد، محل تجمع و مرکز محافل دینى و قرآنى، به ویژه در شبهاى ‌ماه رمضان است.

البته در این که آن سر، سر امام حسین‌ علیه السلام بوده، تردید وجود دارد و علمای شیعه این دیدگاه را نمی پذیرند. (اعیان الشیعه، ج 1، ص 627.) 

 

نتیجه سخن اینکه ادعای نفرین حضرت زینب (س) علیه مردم فلسطین، هیچ مستند تاریخی و روایی ندارد و هیچ منبعی به آن اشاره نکرده است. بر فرض اثبات این ادعا، نمی توان آن نفرین را ذاتی آن منطقه دانست؛ بلکه نفرین نتیجه کردار مردمان آن زمان بوده است. در طول تاریخ، عسقلان به عنوان یکی از مکانهایی که مقام رأس الحسین (ع) را در خود جای داده بوده، به مکانی برای عرض ارادت به محضر اهل بیت (ع) تبدیل شده است. 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی