وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

پیوندها

۶ مطلب در مرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

 

 

یکی از سنت های پسندیده مسلمانان در طول تاریخ، گریه و عزاداری برای شهادت امام حسین علیه السلام بوده است. با نگاهی به منابع تاریخی و حدیثی، می توان به وجود چنین سنتی در میان اهل سنت نیز پی برد. در این نوشتار، ابتدا روایاتی که بر فضیلت گریه بر امام حسین علیه السلام وجود دارد، بیان می گردد و در ادامه، سیره پیامبر صلی الله علیه وآله، صحابه و تابعان در گریه برای سید الشهدا علیه السلام ذکر می شود.

 

فضیلت گریه برای امام حسین علیه السلام در احادیث اهل سنت

در روایات معتبر اهل سنت برای گریه، عزاداری، و حتی صرف حزن‌ و اندوه، در عزای اهل‌بیت علیهم السلام پاداش بیان شده است. از جمله در کتاب «فضائل الصحابه»، احمد بن حنبل (م 241ق) رئیس مذهب حنبلی‌ها روایتی را از امام حسین علیه السلام نقل کرده که آن حضرت پاداش یک قطره اشک ریختن در عزای اهل‌بیت علیهم السلام را داخل شدن در بهشت می‌داند.

حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ اِسْرَائِیلَ، قَالَ: رَاَیْتُ فِی کِتَابِ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ یَدِهِ، نا اَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ اَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قثنا الرَّبِیعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ اَبِیهِ، قَالَ: کَانَ حُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ، یَقُولُ: مَنْ دَمَعَتَا عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَةً، اَوْ قَطَرَتْ عَیْنَاهُ فِینَا قَطْرَةً، اَثْوَاهُ اللَّهُ (عزّوجلّ) الْجَنَّةَ.[1]

احمد بن اسرائیل می‌گوید: در کتاب احمد بن محمد بن حنبل با دست خط خودش دیدم که اسود بن عامر (ابوعبدالرحمن) از ربیع بن منذر نقل کرد که پدرش گفته: حسین بن علی همیشه می‌فرمود: هر کس چشمانش برای ما پراشک شود و یا یک قطره اشک برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد.

منابع دیگری نیز این حدیث را منعکس کرده اند از قبیل: محب الدین طبری (م 694ق)،[2] سخاوی شافعی (م 902ق)،[3] ملاعلی قاری (م 1014ق)،[4] و قندوزی حنفی (م 1294ق).[5]

بر اساس این روایت، گریه در عزای اهل‌بیت علیهم السلام و به ویژه امام حسین علیه السلام نه تنها جایز و مشروع است، بلکه مطلوب و پسندیده بوده و از ثواب فوق‌العاده‌ای برخوردار است، به گونه ای که هر کسی در عزای ائمه و امام حسین علیه السلام بگرید، حق‌تعالی او را در بهشت جای خواهد داد.

گریه بر امام حسین علیه السلام در سیره پیامبر (ص) و صحابه

در این بخش، روایات و گزارشات تاریخی اهل سنت درباره گریه و عزاداری در سیره پیامبر (ص)، اهل بیت (ص)، صحابه و تابعان بر امام حسین علیه السلام گردآوری شده است.

احمد بن حنبل (م۲۴۱ ق) به اسنادش از عبدالله بن نجی از پدرش نقل نموده که: من همراه علی رضی الله عنه به سوی صفین در حرکت بویدم که به نینویَ رسیدیم، پس علی رضی الله عنه صدا کرد: صبر کن ای اباعبدالله، در نزد رودخانه ی فرات صبر کن، سوال کردم: برای چه؟ فرمود: روزی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل گردیدم در حالی که از چشمانش اشک جاری بود، گفتم: ای فرستاده ی خدا آیا کسی شما را ناراحت کرد؛ که از چشمانتان اشک جاریست؟ رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: لحظاتی قبل جبرئیل نزد من بود و به من خبر داد که حسین نزدیک رودخانه ای فرات کشته خواهد شد، پس به من فرمود آیا می خواهی تربتی را که او در آنجا کشته خواهد شد را به تو بدهم تا او را بو کنی، گفتم: آری، پس جبرئیل مقداری از خاک او را به من داد و منتوانستم جلوی اشکهای چشم را بگیرم.[6]

هیثمی (م۸۰۷ ق) رجال این حدیث را توثیق کرده است.[7]

بلاذری (م۲۷۹ ق) نقل می کند: هنگامی که خبر شهادت حسین به اهالی مدینه رسید، بسیار به نوحه سرای و فریاد زدن بر او پرداختند که بیشترین این نوحه سرایی از خانه های بنی هاشم بود.[8]

و یا به اسنادش از ابوبکر هذلی از حسن بصری نقل می کند: هنگامی که حسین کشته شد و خبرش را به حسن بصری دادند، به گونه ای گریه نمود که دو کتفش تکان خورد (کنایه از شدت گریه است) و گفت: پسر پست‌ترین کنیزان، پسر پیامبرش را کشت![9]

ترمذی (م۲۹۷ ق) به اسنادش از سلمی نقل می کند: برای سلمه همسر رسول خدا صلی الله علیه و اله وارد شدم در حالی که گریان بود، گفتم: چه چیز تو را گریان کرده است؟ گفت: رسول خدا را در خواب دیدم در حالی که سر و محاسنش خاک آلود بود، گفتم: ای رسول خدا تو را چه شده است؟ فرمود: الان من شاهد کشته شدن حسین بودم.[10]

طبری (م۳10 ق) از قرة بن قیس تمیمی نقل می کند: زنان را دیدم، وقتی که بر حسین و یاران و فرزندان وی گذتشه، فغان می کردند و به صورتهای خویش می زدند. هر چه را فراموش کنم گفته ی زینب دختر فاطمه را فراموش نمی کنم که وقتی بر برادر مقتول خویش گذشت می گفت: ای محمدم، ای محمدم، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گونید، این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون اعضای بریده! ای محمدم، دخترانت اسیرند، باقیماندگانت کشتگانند که باد بر آنها می وزد؛ گوید: به خدا همه ی دشمن و دوست را به گریه انداخت.[11]

طبرانی (م۳۶۰ ق) به اسنادش از عمار بن ابی عمار نقل می کند که از ام سلمه شنیدم که می گفت: شنیدم که جنیان بر حسین گریه می کردند و بر او نوحه می خوانند.[12] هیثمی رجال سند این حدیث را صحیح دانسته است.[13]

ابن جوزی (م ۶۵۴ ق) به اسنادش از حسن بن کثیر نقل می کند: هنگمی که علی علیه السلام به کربلا رسید، توقف نمود و گریه کرد و گفت: در اینجا کشته می شوند، اینجا محل اقامت چهارپایانشان است و اینجا محل بارهایشان و اینجا محل شهادت مردانشان، پس بسیار گریه نمود.[14]

ذهبی (م ۷۴۸ ق) به اسنادش از شهر بن حَوثَب نقل می کند هنامی که خبر کشته شدن حسین را آوردند، من نزد ام سلمه همسر رسول خدا صلی الله علیه و اله بودم، پس گفت: آیا به تحقیق چنین کردند؟! خداوند خانه هایشان و قبرهایشان را زا آتش پرکند، پس بیهوش افتاد.[15]

هیثمی (م ۸۰۷ ق) به اسنادش از عایشه نقل کرده که: حسین در حالی که بر رسول خدا وحی می شود، بر او وارد گردید و نزد رسول خدا رفت و بر پشت وی سوار شد، جبرئیل به رسول خدا گفت: آیا او را دوست داری ای محمد؟! رسول خدا فرمودند: ای جبرئیل چرا نباید فرزندم را دوست نداشته باشم؟ جبرئیل گفت: امتت بعد از تو او را خواهند کشت، پس دستش را دراز نمود و مقداری تربت سفید به او داد و گفت: این سرزمینی است که فرزندت در آن کشته خواهد و اسمش طف است؛ هنگامی که جبرئیل از نزد رسول خدا خارج گردید، رسول خدا از اتاق خارج شد در حالی که تربت را در دست داشت و گریه می نمود و گفت: ای عایشه همانا جبرئیل به من خبر داده که فرزندم حسین در زمین طف (سوزناک) کشته خواهد شد و امت من بعد از من دچار فتنه خواهند شد، پس در حالی که گریان بود نزد یارانش علی، ابوبکر، عمر، حذیفه، عمار و ابوذر رفت و آنان گفتند: چه چیز تو را گریان کرده است ای رسول خدا؟ گفت: جبرئیل مرا خبر داده است که فرزندم حسین بعد از من در سرزمین طف کشته خواهد شد و برای من این خاک را آورده و از مکان قبرش مرا آگاه کرده است.[16]

ابن حجر عسقلانی (م ۸۵۲ ق): هنگامی که کاروان بازماندگان کربلا وارد مدینه شدند، زنی از دختران عبدالمطلب در حالی که موهایش را پریشان نموده بود و دستش را بر سرش گذاشته بود با گریه می گفت: چه می گویید به رسولتان اگر بگویید؛ چه کردید با عترت و خانواده ی من بعد از فقدانم در حالی که آخرین امت بودید! گروهی از آنها اسیر و گروهی در خون خود آغشته شدند، این پاداشن من نبود که مشا را نصیحت کردم شما بعد از من بدترین رفتار را با صاحبان رحمم نمودید.[17]

وجود این سیره در میان مسلمانان باعث شده بود که برخی علمای اهل سنت نیز به گریه و عزاداری برای امام حسین علیه السلام بپردازند. برای نمونه ابن کثیر (م 774ق) در تاریخ خود چنین می نویسد:

در روز عاشورا از سبط ابن جوزی خواسته شد که بر فراز منبر رفته و از مقتل و چگونگی شهادت امام حسین علیه السلام برای مردم سخن گوید. سبط ابن جوزی این خواسته را پذیرفت و بر بالای منبر تکیه زد، او پس از یک سکوت طولانی، دستمال خویش بر صورت نهاد و گریه شدیدی سرداد و آن گاه در حالی که می گریست این دو بیت شعر را سرود:

ویل لمن شفعاؤه خصماؤه

و الصور فی نشرالخلایق ینفخ

لابد أن ترد القیامه فاطم

و قمیصها بدم الحسین ملطخ

وای به حال کسی که شفیع اش دشمن او باشد! در هنگامه قیامت، که برای بیرون آمدن مردم از زمین در صور دمیده می شود.

سرانجام در قیامت فاطمه زهرا وارد محشر می شود، در حالی که پیراهن او به خون حسین علیه السلام آغشته است.

سپس سبط ابن جوزی از منبر پایین آمد و اشک ریزان به خانه خویش رفت.[18]

بنابراین فهمیده می شود در منابع اهل سنت روایات متعددی وجود دارد که بر فضیلت گریه بر اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام حسین علیه السلام و سیره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و صحابه در عزاداری برای ایشان دلالت دارد.

 

[1] . فضائل الصحابه، ج 2 ص 675.

[2] . ذخائر العقبی، ج ۱ ص ۱۹.

[3] . استجلاب ارتقاء الغرف بحب اقرباء الرسول ذوی الشرف، ج ۱ ص ۴۳۱-۴۳۲ ح ۱۶۰.

[4] . البته او این حدیث را به نقل از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل کرده است. مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج ۹ ص ۳۹۸۰.

[5] . ینابیع المودة لذوی القربی، ج ۲ ص ۱۱۷.

[6] . مسند احمد حنبل ج 1 ح 649 ص 137 / تهذیب التهذیب ج 2 ش 1391 ص 319 / تذکره الخواص ص 319/ مسند ابویعلی ش 363/ مسند بزار ش 2641/ معجم الکبیر ش 2811/ سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 407.

[7] . مجمع الزوائد ج 9 باب 16 ح 15112 ص 301.

[8] . انساب الاشراف ج 3 ص 417.

[9] . انساب الاشراف ج 3 ص 425 / تذکره الخواص ص 338.

[10] . سنن ترمذی کتاب المناقب باب 31 ح 3780 / تهذیب التهذیب ج 2 ش 1391 ص 325 / تاریخ الخلفا ص 208/ سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 428.

[11] . تاریخ طبری ج 7 ص 3065 / تذکره الخواص ص 326.

[12] . معجم الکبیر ح 2862 – 2867 / سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 428.

[13] . مجمع الزوائد ج 9 ش 15179.

[14] . تذکره الخواص ص 319.

[15] . سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 429 / تذکره الخواص ص 338/ البدایه و النهایه ج 5 ص 501.

[16] . مجمع الزوائد ج 9 ش 15114.

[17] . تهذیب التهذیب ج 2 ش 1391 ص 323.

[18] . البدایه و النهایه، ج ۱۳، ص ۲۰۷ (حوادث ۶۵۴ هجری قمری).

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۳ ، ۱۲:۰۱
رسول چگینی

در نوشته پیشین توضیح دادیم که قدیمی ترین سند تاریخی که به ماجرای نحوه شهادت دختر خردسالی از فرزندان امام حسین علیه السلام اشاره دارد، مربوط به کتاب «کامل بهایی» عماد الدین طبری (م حدود 700 ق) است. طبری این سخن خود را از کتاب «الحاوِیَةُ فِی مَذَمّاتِ معاویه یا مَثالِبُ بنی‎اُمَیَّة» نوشتة قاسم‌ بن‌ محمد‌ بن‌ احمد مأمونی (م حدود 500 ق) نقل کرده است.

خبر خوش برای پژوهشگران تاریخ و حدیث اینکه در جدیدترین کاوشهای علمی، نسخه ای نفیس و نایاب از یکی از کتابهای مأمونی در کتابخانه سلیمیه شهر ادرنه ترکیه به دست آمده است که ماجرای شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها در آن نقل شده است.

بر این اساس، قدمت منبع نقل شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها، تا قرن پنجم هجری مستند می شود.

البته در این گزارش، تصریحی به نام دختر خردسال و نسبت او با امام حسین علیه السلام نشده است اما این ماجرا، دقیقا مطابق جریان شهادت حضرت رقیه بنت الحسین علیهما السلام است.

 

در این کتاب اینگونه ثبت شده است:

 

 

«انّ یزید لمّا أنزل آل النبی بیتاً من بیوت داره کان فیهم صبیة.. ابنة أربع سنین، وکانت مشتاقة إلی ابیها، وکانوا یکتمون ذلک عنها.. فانتبهت من منامها فی الهاجرة وقالت: یا امّاه رأیت أبی فی المنام.. وأین هو؟ فصیحن بأجمعهنّ. فبعث إلیهنّ یزید أن یسألهنّ؛ وذلک أنه کان فی مقیله فانتبه لصحیهنّ، فسألهنّ فقلن: إنّ هذه الصبیة رأت أباها فی المنام، وقصصن علیه القصة. فأخبره بذلک وأمره اللعین بطرح رأس أبیها فی حجرها. فعلوا کذلک فصاحت: ما هذا؟ فقالوا: رأس أبیک. ففزعت الصبیة وفاضت وماتت».

 

هنگامی که یزید خاندان پیامبر را در یکی از خانه ها ساکن کرد در میان آنها دختری چهارساله وجود داشت که خیلی برای دیدار پدرش مشتاق بود ولی [شهادت پدرش] را از او مخفی کرده بودند،... شبی از خواب بیدار شد و گفت: ای مادرم من پدرم را در خواب دیدم... پدرم کجاست؟ پس همه زنان شیون و فریاد کردند. یزید از صدای گریه زنان بیدار شد و شخصی را فرستاد تا علت این سروصدا را از آنها بپرسد، زنان جریان را برای او تعریف کردند که این دختر پدرش را در خواب دیده است. وقتی این خبر به یزید رسید، آن ملعون دستور داد که سر پدرش را در دامن آن کودک بگذارند. پس وقتی این کار را کردند دختر فریاد زد: این کیست؟ به او گفتند: سر پدرت است. پس دختر بی تابی و گریه فراوانی کرد و از دنیا رفت.

 السنی فی قتل أولاد النبی (ص) تألیف مأمونی صاحب الحاویة، ص 104.

 

گفتنی است نسخه خطی کتاب نایاب و ارزشمند السنی فی قتل أولاد النبی (ص) به وسیله استاد سید محمد موسوی نژاد در حال تصحیح است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۳ ، ۱۱:۴۵
رسول چگینی

سیستان که در گذشته با نام «سجستان» شناخته می شد، یکی از مناطقی است که تاریخ درخشانی در حمایت از اهل بیت علیهم السلام داشته است.
فتح این منطقه در دوران خلافت عمر بن خطاب بود اما با خروج اعراب از این منطقه، آنان به کیش گذشته خود بازگشتند و همین اقدام باعث شد که در زمان عثمان، دوباره به آن منطقه هجوم ببرند. البته پس از جنگ پرتلفاتی که کشته های اعراب بیش از مردم سیستان بود، شاه سیستان به نام «ایران پسر رستم پسر آزادخو پسر بختیار» پس از مشورت با موبد موبدان، شخصی را نزد فرمانده لشکر اعراب فرستاد و اعلام کرد: «ما از نبرد عاجز نیستیم؛ زیرا شهر مـا، شـهر مردان و پهلوانان است؛ اما با خدای بلندمرتبه نمی‌توان جنگید؛ چه ما در کتابها خوانده‌ایـم که شما سپاهیان خدایید و به سوی ما خواهید آمد و محمد فرستاده خداست. بنابراین صلح کردن از جنگ و خونریزی بهتر است». به دنبال این پیشنهاد، فرمانده اعراب دستور داد مسلمانان سلاح خود را بر زمین بگذارند، و سرانجام کار آنان به صلح انجامید (بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۸۱).

 

پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام
مردمان این منطقه از دوستداران اهل بیت علیهم السلام بودند به گونه ای که در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام پس از اینکه والی ایشان برای کمک به امام در جنگ صفین، آن منطقه را ترک کرد و  معاویه با سوء استفاده از فرصت، شخصی را به عنوان والی منطقه به آنجا اعزام کرد، مردم سیستان از پذیرش او امتناع کردند و بزرگان و علمای شهر گفتند ما پیشوایی می‌خواهیم که پیرو سنت محمد مصطفی و علی بن ابی طالب باشد. به دنبال آن امیر مؤمنان علیه السلام به نوبت، والیـانی بـه سیستان فرستاد تا بر آنجا حکم برانند (موالی، محمد، تاریخ سیستان، ص٨٥-٨٤).

 

عدم سب امیرالمؤمنین علیه السلام
از دیگر رویدادهایی که نام مردم سیستان را بر تارک دوستداران اهل بیت علیهم السلام قرار می دهد، عدم سب امیرالمؤمنین علیه السلام است. یاقوت حموی (م 626ق) در وصف مردم سیستان می‌نویسد: 
«و بالاتر از همه اینها اینکه در زمانی‌ که علی بن ابیطالب (رضی‌الله‌عنه)، بر روی منابر شرق و غرب (مناطق اسلامی) مورد لعن واقع می‌شد، بر منابر منطقه سیستان بجز یک‌بار هرگز مورد لعن واقع نشد. اهالی سیستان از این فرمان بنی‌امیه سرپیچی کردند و اجازه ندادند که بر منبرهایشان احدی لعن شود... و کدام شرفی بزرگتر از این که اهالی سیستان از لعن برادر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) (علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام)) بر منبرهایشان جلوگیری کردند در حالی‌که حضرت علی (علیه‌السّلام) بر منابر شهرهای (مهمی چون) مکه و مدینه مورد لعن قرار می‌گرفت.» (حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۱۹۱).

 

اولین قیام مردمی برای خونخواهی امام حسین علیه السلام
سال 61 و همزمان با وقوع حادثه کربلا، والی سیستان «عباد بن زیاد» برادر عبیدالله بن زیاد بود. چند ماه پس از واقعه خونین عاشورا، وقتی خبر این جنایت به مردم سرزمین های اسلامی رسید، مـردم سیستان بـا شـنیدن‌ ایـن خبـر بـه خـونخـواهی اباعبـدالله الحسین علیه السلام، بر ضد یزید بن معاویه و حکمران او در سیستان، عباد بن زیاد قیام کردند. 
با وجود قدرت نظامی زیادی که حاکم سیستان داشت، اما از مواجهه با مردم خشمگین ناتوان بود و عباد بن زیاد با برداشتن بیست میلیون درهم موجودی بیت المال، از سیستان فرار کرد و تا ماه ها سیستان بدون والی ماند. بعد از چند ماه، عبیدالله بن زیاد به جـای والی سابق، دو برادر دیگرش، یزید بن زیاد و ابوعبیدة بن زیاد را باهم به سیستان فرستاد (موالی، محمد، تاریخ سیستان، ص۱۰۰-۱۰۱).

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۳ ، ۱۰:۵۱
رسول چگینی
دوشنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۲۷ ق.ظ

حدیث دوازده خلیفه در کتب آسمانی

ابن تیمیة حرانی معترف است: [ کثیری از یهودیان بخاطر وجود خبر "دوازده رئیس و خلیفه" در کتاب مقدس (تورات) به مذهب تشیع داخل میشوند ]

وکثیر من الیهود إذا أسلم یتشیع لانه رای فی التوراة ذکر الاثنی عشر

بسیاری از یهودیان هنگامی که اسلام می آورند شیعه می شوند چرا که در تورات اشاره به «اثنی عشر» (دوازده رئیس و امیر) را دیده اند.

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی ابوالعباس منهاج السنة النبویة ج۸ ص۲۴۲.

 

امّا نقل تورات

اما در خصوص ‌اسماعیل‌ تو را اجابت‌ فرمودم‌. اینک‌ او را برکت‌ داده‌ بارور گردانم‌ و او را بسیار کثیر گردانم‌ دوازده‌ رئیس‌ از وی‌ پدید آیند و امتی‌ عظیم‌ از وی‌ بوجود آورم‌

عهد عتیق سفر پیدایش فصل ۱۷ فقره ۲۰

توضیح: در منابع شیعه و مخالفین حدیثی معتبر تحت عنوان حدیث «خلفائی اثنی عشر» (خلفای دوازده گانه) وجود دارد که مخالفین علی رغم تلاش های بسیار نتوانسته اند مصادیق معینی از سوی خود در مورد این حدیث ارائه کنند و در این میان تنها مذهب شیعه است که به صورت اجماعی ائمه دوازده گانه را مصادیق این حدیث شریف می داند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۳ ، ۱۰:۲۷
رسول چگینی

یکی از فضائلی که برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده است، مقام عین الله ایشان است. در زیارت ششم از زیارتهایی که در کنار قبر مطهر ایشان خوانده میشود این عبارت آمده است:

السلام‏ عَلَیْکَ یا عَیْنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ، وَ یَدَهُ الباسِطَةَ وَ اُذُنَهُ الْواعِیَةَ

سلام بر تو ای درب خداوند،‌ سلام بر تو ای چشم نگارنده خداوند و دست گسترده او، و گوش شنوای او.

نکته قابل توجه اینکه این فضیلت در منابع اهل سنت نیز نقل شده است، آنهم توسط عمر بن خطاب!

در کتاب (الریاض النضره فی مناقب العشره) تألیف محب الدین طبری متوفای ۶۹۴ هجری، از محدثان حجاز و شیخ شافعیان در مکه که به نقل فضائل عشره مبشره (بر مبنای عقیده اهل سنت) پرداخته، به این اعتراف عمر بن خطاب اشاره می کند.

در این نقل تاریخی آمده است:
کان عمر حاجا، فجاءه رجل قد لطمت عینه، فقال: من لطم عینک؟ قال: علی بن ابی طالب. فقال: لقد وقعت علیک عین الله؛ و لم یسأل ما جری منه و لم لطمه. فجاءه علی والرجل عند عمر، فقال علی: هذا الرجل رأیته یطوف و هو ینظر الی الحرم فی الطواف، فقال عمر: لقد نظرت بنور الله.

عمر به حج رفته بود، مردی نزد او آمد که [سیلی خورده بود و ] چشمش زخمی شده بود، عمر گفت: چه کسی چشم تو را زخمی کرده؟ مرد گفت: علی بن ابی طالب. پس عمر گفت: به یقین چشم خدا تو را دیده است؛ و دیگر نپرسید چه اتفاقی افتاده و چرا حضرت علی او را زخمی کرده است. پس علی به نزد عمر آمد در حالی که آن مرد در کنار عمر بود، پس علی گفت: این مرد را دیدم که هنگام طواف به نوامیس مردم نگاه می کند، پس عمر گفت: به یقین تو با نور خدا نگاه کرده ای.

محب الدین طبری، ریاض النضره فی المناقب العشره، ج ۳ ص ۱۶۴.

توضیح اینکه: اینگونه تعبیرات، شبیه جملة «روح الله» برای حضرت عیسی علیه السّلام است، که به منظور «اضافه تشریفی» گفته می‌شود، نه اینکه منظور، آن باشد که خدا، روح یا دست و چشم دارد.

صلی الله علیک یا عین الله الناظره یا علی بن ابی طالب روحی لک الفداء

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۳ ، ۰۸:۴۸
رسول چگینی

بر خلاف ادعای وهابیت مبنی بر بدعی بودن عزاداری، نه تنها مشروعیت عزاداری با استناد به کتاب و سنت اثبات می شود، بلکه حتی مشروعیت روضه‌خوانی نیز در سیره عملی رسول الله(ص) قابل اثبات است.

روضه‌خوانی در اصطلاح به معنای بیان مصیبتهای یکی از بزرگان دین است که با گریه و ماتم همراه است.
این عمل نه تنها در سیره قولی و فعلی اهل بیت(ع) ثبت شده است، بلکه حتی در سیره عملی پیامبر خدا(ص) نیز به چشم می خورد.

در حدیثی که در صحیح بخاری نقل شده است، درباره وقایع پس از جنگ موته، به ماجرای مهمی اشاره شده است. جنگ موته از بزرگترین سریه‌های تاریخ صدر اسلام که در سال هشتم هجری بین سپاه اسلام و سپاه روم رخ داد. فرماندهی سپاه اسلام در این جنگ، بر عهده جعفر بن ابی طالب، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه بود که هر سه فرمانده شهید شدند. پس از شهادت این افراد، رسول خدا(ص) از این اتفاق با خبر شدند و در جمع صحابه، مصیبت شهادت فرماندهان لشکر را بازگو کردند:

عنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَخَذَ الرَّایَةَ زَیْدٌ فَأُصِیبَ، ثُمَّ أَخَذَهَا جَعْفَرٌ فَأُصِیبَ، ثُمَّ أَخَذَهَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَوَاحَةَ فَأُصِیبَ  وَإِنَّ عَیْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَتَذْرِفَانِ...» 

▫️رسول خدا(ص)  فرمود: زید پرچم را در دست گرفت و به شهادت رسید، سپس جعفر پرچم را در دست گرفت و او نیز به شهادت رسید، سپس عبدالله بن رواحه در دست گرفت و او نیز به شهادت رسید، پیامبر خدا(ص) در حالی این وقایع را بیان می کرد که چشمان ایشان اشکبار بود.

صحیح بخاری، حدیث ۱۲۴۶.

این عمل پیامبر(ص) در جمع صحابه بوده و بدون شک با گریه و زاری صحابه همراه بوده است. این عمل پیامبر(ص) دقیقاً به معنای ذکر مصیبت همراه با گریه و ماتم است. رسول الله(ص) این عمل را در آخرین سالهای حیات مبارک انجام دادند و هیچ نسخ و تبدیلی برای آن وجود ندارد. بنابراین ذکر مصیبت کسانی که در راه خداوند جان خود را از دست داده اند همراه با گریه و ماتم، امر مشروع و به تبعیت از پیامبر اکرم(ص) است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۳ ، ۰۹:۱۰
رسول چگینی