وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت امام حسین» ثبت شده است

پنجشنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۱۸ ق.ظ

آیا تعبیر «گودال قتلگاه» صحیح است؟

یکی از روضه های مشهوری که هنگام مقتل خوانی بیان می شود، مسائل مربوط به گودال قتلگاه است. اینکه تا چه میزان عبارت «گودال قتلگاه» مطابق با واقع بوده یا نه، توسط برخی مورد انکار قرار می گیرد.

در پاسخ به این پرسش باید گفت:
تعبیر گودال قتلگاه، ترجمه فارسی عباراتی است که شواهد تاریخی و روایی برای آن وجود دارد.

 تعبیر پایین رفتن: از برخی عباراتی که در مقاتل ذکر شده اند، می توان به شاخصه گودال بودن محل شهادت امام حسین (علیه السلام) پی برد. عمر بن سعد در واپسین لحظات حیات سید الشهدا (علیه السلام)، به خولی بن یزید اصبحی دستور داد که برای به شهادت رساندن امام (علیه السلام)، نزد پیکر حضرت پایین برود؛ وقتی او نتوانست این جنایت را انجام دهد، سنان بن انس پایین رفت:
«فَقَالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ لِرَجُلٍ عَنْ یَمِینِهِ انْزِلْ وَیْحَکَ إِلَى الْحُسَیْنِ ع فَأَرِحْهُ قَالَ فَبَدَرَ إِلَیْهِ خَوَلِیُّ بْنُ یَزِیدَ الْأَصْبَحِیُّ لِیَحْتَزَّ رَأْسَهُ فَأُرْعِدَ فَنَزَلَ إِلَیْهِ سِنَانُ بْنُ أَنَسٍ النَّخَعِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ.» 
ابن طاووس، على بن موسى‏، اللهوف على قتلى الطفوف‏، ص 126، تهران، جهان، 1348ش.

عبارت «انزل الیه» دلالت بر محل گودی دارد که پیکر پاک سید الشهدا (علیه السلام) در آنجا قرار داشت.

 

 تعبیر حفره: برخی روایات به این ویژگی ظاهری محل قبر امام حسین (علیه السلام) نیز اشاره دارند. امام صادق (علیه السلام)، سخنی از امام حسین (علیه السلام) نقل کرده اند که ایشان محل قبر خویش را با عنوان «المَوعِدُ حُفرَتیِ وَ بُقعَتیِ الَّتی اُستَشهَدُ فِیهَا و هِی کربَلَاء»
محل دیدار من حفره و موضعی است که در آن به شهادت می‌رسم و آن کربلاست.
ابن طاووس، على بن موسى‏، اللهوف على قتلى الطفوف‏، ص 66.

روایت دیگری که گفت‌وگوی امام با اُم سلمه را نشان می‌دهد نیز بر وجود این گودال اشاره دارد: 
«وَ اللهِ یا أُمِّ إِنِّی لَأَعرِفُ الیَومَ الَّذِی أُقتَلُ فِیهِ وَالسَّاعَهَ الَّتِی أُحمَلُ فِیهَا وَالحُفرَهَ الَّتِی أُدفَنُ فِیهَا»
قسم به خدا ای مادر من می شناسم روز و ساعتی را که در آن به قتل می رسم و حفره ای که در آن دفن می شوم.
خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 203، بیروت، البلاغ، 1419ق.
اگرچه ممکن است این روایات ناظر به گودی قبر باشد، اما می توان به عنوان شاهدی بر وجود گودال در محل قبر امام حسین (علیه السلام) نیز مورد استناد قرار گیرد.

 

 تعبیر حائر: یکی از تعابیری که در طول تاریخ برای مرقد مطهر امام حسین (علیه السلام) استفاده شده است، حائر است. حائر در لغت به معنای سرگردان و متحیر است. به مکان گودی که وسط آن صاف و اطرافش بلند باشد و آبِ جمع شده در آن راه خروج نداشته باشد نیز حائر می‌گویند. روایات زیادی از این عنوان برای اشاره به قبر امام حسین (علیه السلام) استفاده کرده اند.
درباره سبب حائر نامیده شدن حرم حسینی و رواج این واژه، چند قول مطرح شده است، از همه مشهورتر آن است که پس از فرمان متوکل عباسی (حک: 232ـ247ق) مبنی بر ویران کردن بنای روی قبر و آب بستن به قبر، آب نزدیک قبر ایستاد و آن را فرا نگرفت (حارَ الماء) و ازاین‌رو، این مکان به حائر شهرت یافت. ولی این دیدگاه محل تردید است؛ زیرا روایاتی از امام صادق (علیه السلام) (م 148ق) وجود دارد که حضرت پیش از زمان متوکل، از نام حائر برای این مکان استفاده کرده اند.  شیعیان نیز در آن دوره این نام را به کار می بردند؛ بنابراین، فلسفه این نامگذاری به دلیل دیگری باز می گردد. با استناد به قرائن پیشین، می توان این احتمال را تقویت کرد که علت نامگذاری محل قبر امام حسین (علیه السلام) به حائر، ویژگی جغرافیایی آن نقطه بوده که به صورت گودال وجود داشته است. بیان شد که حائر در لغت به معنای منطقه گودی است که آب در آنجا جمع می شود؛ بنابراین، تناسب زیادی میان معنای لغوی و ویژگی طبیعی محل قبر امام حسین (علیه السلام) وجود دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۳ ، ۱۱:۱۸
رسول چگینی

 

 

یکی از سنت های پسندیده مسلمانان در طول تاریخ، گریه و عزاداری برای شهادت امام حسین علیه السلام بوده است. با نگاهی به منابع تاریخی و حدیثی، می توان به وجود چنین سنتی در میان اهل سنت نیز پی برد. در این نوشتار، ابتدا روایاتی که بر فضیلت گریه بر امام حسین علیه السلام وجود دارد، بیان می گردد و در ادامه، سیره پیامبر صلی الله علیه وآله، صحابه و تابعان در گریه برای سید الشهدا علیه السلام ذکر می شود.

 

فضیلت گریه برای امام حسین علیه السلام در احادیث اهل سنت

در روایات معتبر اهل سنت برای گریه، عزاداری، و حتی صرف حزن‌ و اندوه، در عزای اهل‌بیت علیهم السلام پاداش بیان شده است. از جمله در کتاب «فضائل الصحابه»، احمد بن حنبل (م 241ق) رئیس مذهب حنبلی‌ها روایتی را از امام حسین علیه السلام نقل کرده که آن حضرت پاداش یک قطره اشک ریختن در عزای اهل‌بیت علیهم السلام را داخل شدن در بهشت می‌داند.

حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ اِسْرَائِیلَ، قَالَ: رَاَیْتُ فِی کِتَابِ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ رَحِمَهُ اللَّهُ بِخَطِّ یَدِهِ، نا اَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ اَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قثنا الرَّبِیعُ بْنُ مُنْذِرٍ، عَنْ اَبِیهِ، قَالَ: کَانَ حُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ، یَقُولُ: مَنْ دَمَعَتَا عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَةً، اَوْ قَطَرَتْ عَیْنَاهُ فِینَا قَطْرَةً، اَثْوَاهُ اللَّهُ (عزّوجلّ) الْجَنَّةَ.[1]

احمد بن اسرائیل می‌گوید: در کتاب احمد بن محمد بن حنبل با دست خط خودش دیدم که اسود بن عامر (ابوعبدالرحمن) از ربیع بن منذر نقل کرد که پدرش گفته: حسین بن علی همیشه می‌فرمود: هر کس چشمانش برای ما پراشک شود و یا یک قطره اشک برای ما بریزد خداوند او را در بهشت جای خواهد داد.

منابع دیگری نیز این حدیث را منعکس کرده اند از قبیل: محب الدین طبری (م 694ق)،[2] سخاوی شافعی (م 902ق)،[3] ملاعلی قاری (م 1014ق)،[4] و قندوزی حنفی (م 1294ق).[5]

بر اساس این روایت، گریه در عزای اهل‌بیت علیهم السلام و به ویژه امام حسین علیه السلام نه تنها جایز و مشروع است، بلکه مطلوب و پسندیده بوده و از ثواب فوق‌العاده‌ای برخوردار است، به گونه ای که هر کسی در عزای ائمه و امام حسین علیه السلام بگرید، حق‌تعالی او را در بهشت جای خواهد داد.

گریه بر امام حسین علیه السلام در سیره پیامبر (ص) و صحابه

در این بخش، روایات و گزارشات تاریخی اهل سنت درباره گریه و عزاداری در سیره پیامبر (ص)، اهل بیت (ص)، صحابه و تابعان بر امام حسین علیه السلام گردآوری شده است.

احمد بن حنبل (م۲۴۱ ق) به اسنادش از عبدالله بن نجی از پدرش نقل نموده که: من همراه علی رضی الله عنه به سوی صفین در حرکت بویدم که به نینویَ رسیدیم، پس علی رضی الله عنه صدا کرد: صبر کن ای اباعبدالله، در نزد رودخانه ی فرات صبر کن، سوال کردم: برای چه؟ فرمود: روزی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل گردیدم در حالی که از چشمانش اشک جاری بود، گفتم: ای فرستاده ی خدا آیا کسی شما را ناراحت کرد؛ که از چشمانتان اشک جاریست؟ رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: لحظاتی قبل جبرئیل نزد من بود و به من خبر داد که حسین نزدیک رودخانه ای فرات کشته خواهد شد، پس به من فرمود آیا می خواهی تربتی را که او در آنجا کشته خواهد شد را به تو بدهم تا او را بو کنی، گفتم: آری، پس جبرئیل مقداری از خاک او را به من داد و منتوانستم جلوی اشکهای چشم را بگیرم.[6]

هیثمی (م۸۰۷ ق) رجال این حدیث را توثیق کرده است.[7]

بلاذری (م۲۷۹ ق) نقل می کند: هنگامی که خبر شهادت حسین به اهالی مدینه رسید، بسیار به نوحه سرای و فریاد زدن بر او پرداختند که بیشترین این نوحه سرایی از خانه های بنی هاشم بود.[8]

و یا به اسنادش از ابوبکر هذلی از حسن بصری نقل می کند: هنگامی که حسین کشته شد و خبرش را به حسن بصری دادند، به گونه ای گریه نمود که دو کتفش تکان خورد (کنایه از شدت گریه است) و گفت: پسر پست‌ترین کنیزان، پسر پیامبرش را کشت![9]

ترمذی (م۲۹۷ ق) به اسنادش از سلمی نقل می کند: برای سلمه همسر رسول خدا صلی الله علیه و اله وارد شدم در حالی که گریان بود، گفتم: چه چیز تو را گریان کرده است؟ گفت: رسول خدا را در خواب دیدم در حالی که سر و محاسنش خاک آلود بود، گفتم: ای رسول خدا تو را چه شده است؟ فرمود: الان من شاهد کشته شدن حسین بودم.[10]

طبری (م۳10 ق) از قرة بن قیس تمیمی نقل می کند: زنان را دیدم، وقتی که بر حسین و یاران و فرزندان وی گذتشه، فغان می کردند و به صورتهای خویش می زدند. هر چه را فراموش کنم گفته ی زینب دختر فاطمه را فراموش نمی کنم که وقتی بر برادر مقتول خویش گذشت می گفت: ای محمدم، ای محمدم، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گونید، این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون اعضای بریده! ای محمدم، دخترانت اسیرند، باقیماندگانت کشتگانند که باد بر آنها می وزد؛ گوید: به خدا همه ی دشمن و دوست را به گریه انداخت.[11]

طبرانی (م۳۶۰ ق) به اسنادش از عمار بن ابی عمار نقل می کند که از ام سلمه شنیدم که می گفت: شنیدم که جنیان بر حسین گریه می کردند و بر او نوحه می خوانند.[12] هیثمی رجال سند این حدیث را صحیح دانسته است.[13]

ابن جوزی (م ۶۵۴ ق) به اسنادش از حسن بن کثیر نقل می کند: هنگمی که علی علیه السلام به کربلا رسید، توقف نمود و گریه کرد و گفت: در اینجا کشته می شوند، اینجا محل اقامت چهارپایانشان است و اینجا محل بارهایشان و اینجا محل شهادت مردانشان، پس بسیار گریه نمود.[14]

ذهبی (م ۷۴۸ ق) به اسنادش از شهر بن حَوثَب نقل می کند هنامی که خبر کشته شدن حسین را آوردند، من نزد ام سلمه همسر رسول خدا صلی الله علیه و اله بودم، پس گفت: آیا به تحقیق چنین کردند؟! خداوند خانه هایشان و قبرهایشان را زا آتش پرکند، پس بیهوش افتاد.[15]

هیثمی (م ۸۰۷ ق) به اسنادش از عایشه نقل کرده که: حسین در حالی که بر رسول خدا وحی می شود، بر او وارد گردید و نزد رسول خدا رفت و بر پشت وی سوار شد، جبرئیل به رسول خدا گفت: آیا او را دوست داری ای محمد؟! رسول خدا فرمودند: ای جبرئیل چرا نباید فرزندم را دوست نداشته باشم؟ جبرئیل گفت: امتت بعد از تو او را خواهند کشت، پس دستش را دراز نمود و مقداری تربت سفید به او داد و گفت: این سرزمینی است که فرزندت در آن کشته خواهد و اسمش طف است؛ هنگامی که جبرئیل از نزد رسول خدا خارج گردید، رسول خدا از اتاق خارج شد در حالی که تربت را در دست داشت و گریه می نمود و گفت: ای عایشه همانا جبرئیل به من خبر داده که فرزندم حسین در زمین طف (سوزناک) کشته خواهد شد و امت من بعد از من دچار فتنه خواهند شد، پس در حالی که گریان بود نزد یارانش علی، ابوبکر، عمر، حذیفه، عمار و ابوذر رفت و آنان گفتند: چه چیز تو را گریان کرده است ای رسول خدا؟ گفت: جبرئیل مرا خبر داده است که فرزندم حسین بعد از من در سرزمین طف کشته خواهد شد و برای من این خاک را آورده و از مکان قبرش مرا آگاه کرده است.[16]

ابن حجر عسقلانی (م ۸۵۲ ق): هنگامی که کاروان بازماندگان کربلا وارد مدینه شدند، زنی از دختران عبدالمطلب در حالی که موهایش را پریشان نموده بود و دستش را بر سرش گذاشته بود با گریه می گفت: چه می گویید به رسولتان اگر بگویید؛ چه کردید با عترت و خانواده ی من بعد از فقدانم در حالی که آخرین امت بودید! گروهی از آنها اسیر و گروهی در خون خود آغشته شدند، این پاداشن من نبود که مشا را نصیحت کردم شما بعد از من بدترین رفتار را با صاحبان رحمم نمودید.[17]

وجود این سیره در میان مسلمانان باعث شده بود که برخی علمای اهل سنت نیز به گریه و عزاداری برای امام حسین علیه السلام بپردازند. برای نمونه ابن کثیر (م 774ق) در تاریخ خود چنین می نویسد:

در روز عاشورا از سبط ابن جوزی خواسته شد که بر فراز منبر رفته و از مقتل و چگونگی شهادت امام حسین علیه السلام برای مردم سخن گوید. سبط ابن جوزی این خواسته را پذیرفت و بر بالای منبر تکیه زد، او پس از یک سکوت طولانی، دستمال خویش بر صورت نهاد و گریه شدیدی سرداد و آن گاه در حالی که می گریست این دو بیت شعر را سرود:

ویل لمن شفعاؤه خصماؤه

و الصور فی نشرالخلایق ینفخ

لابد أن ترد القیامه فاطم

و قمیصها بدم الحسین ملطخ

وای به حال کسی که شفیع اش دشمن او باشد! در هنگامه قیامت، که برای بیرون آمدن مردم از زمین در صور دمیده می شود.

سرانجام در قیامت فاطمه زهرا وارد محشر می شود، در حالی که پیراهن او به خون حسین علیه السلام آغشته است.

سپس سبط ابن جوزی از منبر پایین آمد و اشک ریزان به خانه خویش رفت.[18]

بنابراین فهمیده می شود در منابع اهل سنت روایات متعددی وجود دارد که بر فضیلت گریه بر اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام حسین علیه السلام و سیره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و صحابه در عزاداری برای ایشان دلالت دارد.

 

[1] . فضائل الصحابه، ج 2 ص 675.

[2] . ذخائر العقبی، ج ۱ ص ۱۹.

[3] . استجلاب ارتقاء الغرف بحب اقرباء الرسول ذوی الشرف، ج ۱ ص ۴۳۱-۴۳۲ ح ۱۶۰.

[4] . البته او این حدیث را به نقل از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل کرده است. مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج ۹ ص ۳۹۸۰.

[5] . ینابیع المودة لذوی القربی، ج ۲ ص ۱۱۷.

[6] . مسند احمد حنبل ج 1 ح 649 ص 137 / تهذیب التهذیب ج 2 ش 1391 ص 319 / تذکره الخواص ص 319/ مسند ابویعلی ش 363/ مسند بزار ش 2641/ معجم الکبیر ش 2811/ سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 407.

[7] . مجمع الزوائد ج 9 باب 16 ح 15112 ص 301.

[8] . انساب الاشراف ج 3 ص 417.

[9] . انساب الاشراف ج 3 ص 425 / تذکره الخواص ص 338.

[10] . سنن ترمذی کتاب المناقب باب 31 ح 3780 / تهذیب التهذیب ج 2 ش 1391 ص 325 / تاریخ الخلفا ص 208/ سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 428.

[11] . تاریخ طبری ج 7 ص 3065 / تذکره الخواص ص 326.

[12] . معجم الکبیر ح 2862 – 2867 / سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 428.

[13] . مجمع الزوائد ج 9 ش 15179.

[14] . تذکره الخواص ص 319.

[15] . سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 429 / تذکره الخواص ص 338/ البدایه و النهایه ج 5 ص 501.

[16] . مجمع الزوائد ج 9 ش 15114.

[17] . تهذیب التهذیب ج 2 ش 1391 ص 323.

[18] . البدایه و النهایه، ج ۱۳، ص ۲۰۷ (حوادث ۶۵۴ هجری قمری).

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۳ ، ۱۲:۰۱
رسول چگینی

در نوشته پیشین توضیح دادیم که قدیمی ترین سند تاریخی که به ماجرای نحوه شهادت دختر خردسالی از فرزندان امام حسین علیه السلام اشاره دارد، مربوط به کتاب «کامل بهایی» عماد الدین طبری (م حدود 700 ق) است. طبری این سخن خود را از کتاب «الحاوِیَةُ فِی مَذَمّاتِ معاویه یا مَثالِبُ بنی‎اُمَیَّة» نوشتة قاسم‌ بن‌ محمد‌ بن‌ احمد مأمونی (م حدود 500 ق) نقل کرده است.

خبر خوش برای پژوهشگران تاریخ و حدیث اینکه در جدیدترین کاوشهای علمی، نسخه ای نفیس و نایاب از یکی از کتابهای مأمونی در کتابخانه سلیمیه شهر ادرنه ترکیه به دست آمده است که ماجرای شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها در آن نقل شده است.

بر این اساس، قدمت منبع نقل شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها، تا قرن پنجم هجری مستند می شود.

البته در این گزارش، تصریحی به نام دختر خردسال و نسبت او با امام حسین علیه السلام نشده است اما این ماجرا، دقیقا مطابق جریان شهادت حضرت رقیه بنت الحسین علیهما السلام است.

 

در این کتاب اینگونه ثبت شده است:

 

 

«انّ یزید لمّا أنزل آل النبی بیتاً من بیوت داره کان فیهم صبیة.. ابنة أربع سنین، وکانت مشتاقة إلی ابیها، وکانوا یکتمون ذلک عنها.. فانتبهت من منامها فی الهاجرة وقالت: یا امّاه رأیت أبی فی المنام.. وأین هو؟ فصیحن بأجمعهنّ. فبعث إلیهنّ یزید أن یسألهنّ؛ وذلک أنه کان فی مقیله فانتبه لصحیهنّ، فسألهنّ فقلن: إنّ هذه الصبیة رأت أباها فی المنام، وقصصن علیه القصة. فأخبره بذلک وأمره اللعین بطرح رأس أبیها فی حجرها. فعلوا کذلک فصاحت: ما هذا؟ فقالوا: رأس أبیک. ففزعت الصبیة وفاضت وماتت».

 

هنگامی که یزید خاندان پیامبر را در یکی از خانه ها ساکن کرد در میان آنها دختری چهارساله وجود داشت که خیلی برای دیدار پدرش مشتاق بود ولی [شهادت پدرش] را از او مخفی کرده بودند،... شبی از خواب بیدار شد و گفت: ای مادرم من پدرم را در خواب دیدم... پدرم کجاست؟ پس همه زنان شیون و فریاد کردند. یزید از صدای گریه زنان بیدار شد و شخصی را فرستاد تا علت این سروصدا را از آنها بپرسد، زنان جریان را برای او تعریف کردند که این دختر پدرش را در خواب دیده است. وقتی این خبر به یزید رسید، آن ملعون دستور داد که سر پدرش را در دامن آن کودک بگذارند. پس وقتی این کار را کردند دختر فریاد زد: این کیست؟ به او گفتند: سر پدرت است. پس دختر بی تابی و گریه فراوانی کرد و از دنیا رفت.

 السنی فی قتل أولاد النبی (ص) تألیف مأمونی صاحب الحاویة، ص 104.

 

گفتنی است نسخه خطی کتاب نایاب و ارزشمند السنی فی قتل أولاد النبی (ص) به وسیله استاد سید محمد موسوی نژاد در حال تصحیح است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۳ ، ۱۱:۴۵
رسول چگینی
سه شنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۲۴ ق.ظ

چرا فاطمیه خط مقدم ماست؟!

ممکن است این سؤال در ذهن برخی وجود داشته باشد که با وجود اینکه مصیبت امام حسین(ع)، بزرگترین مصائب است و انس و جن بر مظلومیت سیدالشهدا گریسته اند، اما چرا خط مقدم را فاطمیه معرفی می کنند؟

پاسخ را با ذکر مقدمه ای بیان میکنیم:
قرآن مجید آوردگاه نزاع جبهه حق و باطل است و همواره از رویارویی اولیاء خدا با اولیاء شیطان سخن رانده است. نبرد حق و باطل برای دستیابی به ولایت است. قرآن مجید از ما نیز خواسته که خود را به اردوگاه اولیاء خداوند برسانیم و از لشکر اولیاء شیطان دوری گزینیم.
ما یقین داریم مکتب اهل بیت(ع) همان جبهه حق است که با ورود به این دژ پولادین، سعادت و کامیابی دنیوی و اخروی ما تأمین خواهد بود. اما غافل از جبهه باطل نیز نیستیم و از همنوائی با اولیاء شیطان اجتناب می‌ورزیم.
در میان مکتب اهل بیت(ع)، دو چراغ فروزان نورافشانی میکند که امر هدایت خلق الله را بر عهده دارند.

اما حقیقت این است که در ماجرای شهادت امام حسین(ع)، بسیاری از اهل سنت نیز خود را در زمره عزاداران حضرت می‌دانند و حتی قاتلین ایشان را لعن میکنند به حدی که در کتاب (الرد علی المتعصب العنید المانع من لعن یزید) به صراحت جواز لعن یزید از دیدگاه برخی علمای اهل سنت را اثبات می‌کند.
در این اوضاع، عامه خود را خارج از نزاع فرض کرده بنابراین نه از لعن قاتلین سیدالشهدا و نه از درود فرستادن به سیدالشهدا، متوجه دوری خود از ولایت اهل بیت(ع) نمی‌گردند. در واقع برای آنان عزاداری برای امام حسین(ع) با باقی ماندن بر ولایت خلفا قابل جمع است.

اما این قضیه در ماجرای شهادت حضرت فاطمه(س) کاملا متفاوت است؛ زیرا اصلا نمیتوان میان عزاداری برای حضرت فاطمه(س) و پذیرش ولایت خلفا جمع کرد چون قبول شهادت حضرت فاطمه(س)، مساوی با غاصبانه دانستن خلافت خلفا است. این تلازم با دقت در علت هجوم به خانه حضرت فاطمه(س) و معنای شهادت و مظلومیت حضرت زهرا(س) دانسته می‌شود.
در نتیجه برای اثبات ولایت اولیاء خداوند، اثبات شهادت حضرت فاطمه(س)، راه میانبری است که هر جوینده حقیقتی را به راحتی به سرمنزل مقصود رهنمون می سازد.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۰۹:۲۴
رسول چگینی