وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خانواده» ثبت شده است

 

چرا امام حسین خانواده خود را به کربلا برد؟

 

حجت‌الاسلام‌والمسلمین رسول چگینی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، عنوان کرد: یکی از ابعاد قابل توجه در نهضت سیدالشهدا علیه السلام، حضور خانواده و نوامیس امام حسین علیه السلام در سرزمین کربلا است. ناموس در لغت به معنای خواهر یا مادر یا همسر مرد است که وظیفه حفظ حرمت آن‌ها بر عهدۀ اوست.

وی ادامه داد: در گزارش‌های تاریخی زیادی نقل شده است که امام حسین علیه‌السلام برخی از همسران؛ دختران و خواهران خود را هنگام عزیمت به کربلا با خود همراه کردند که پژوهشگران اسلامی انگیزه‌های مختلفی برای به همراه داشتن خانواده بیان کرده‌اند.

 

پذیرش مصلحت و اراده الهی

کارشناس مذهبی بیان کرد: امام حسین علیه السلام به سبب سخنان رسول خدا صلی الله علیه وآله، از سرنوشت خویش آگاهی داشتند و می‌دانستند که قیام ایشان به شهادت منجر می‌شود. از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «هنگامی که حسین به نزد رسول خدا بود، ناگاه جبرئیل بر پیامبر وارد شد و عرضه داشت: ای محمد: آیا او را دوست داری؟ حضرت فرمود: آری. جبرئیل گفت: امت تو او را خواهند کشت. پیامبر از این سخن بسیار غمگین شد. پس جبرئیل گفت: آیا دیدن خاکی که حسین روی آن کشته می‌شود، تو را شادمان می‌کند؟ حضرت فرمود: بلی، پس جبرئیل فاصله بین محل نشستن رسول خدا و کربلا را فرو برد؛ به طوری که این دو قطعه زمین این گونه به هم متصل شدند (و دو انگشت سبابه خویش را به هم چسباند). آن گاه جبرئیل با دو بال خود، مقداری از تربت کربلا را برداشته و به رسول خدا داد. سپس به یک چشم بر هم زدن، زمین را گستراند (و به حالت اول برگرداند). رسول خدا فرمود: خوشا بر تو ای خاک، و خوشا به حال کسی که در توای کربلا کشته می‌شود.»

وی افزود: پیش‌گویی های پیامبر صلی الله علیه وآله به گونه‌ای بوده که حضرت حتی به مکان و نحوه شهادت خود و اصحابشان آگاه شده بودند. بی تردید، این اخبار به اطلاع امام حسین علیه السلام نیز رسیده بود و حضرت نسبت به فرجام اقدام خویش آگاهی داشتند. به همین جهت وقتی محمد بن حنفیه برای منصرف ساختن امام حسین علیه السلام از قیام تلاش می‌کرد، حضرت در پاسخ فرمودند: در عالم رؤیا جدّم رسول الله را دیدم که به من فرمود: «انَّ اللهَ شاءَ انْ یَراکَ قَتیلاً»؛ «خدا می‌خواهد تو را کشته ببیند». محمد بن حنفیه گفت: پس اگر این‌طور است، چرا خانواده را همراهتان می‌برید؟ که پاسخ شنیدند: این را هم جدّم فرمود: «انَّ اللهَ شاءَ انْ یَراهُنَّ سَبایا»؛ «خدا می‌خواهد آنان را در لباس اسارت ببیند.»

حجت‌الاسلام‌والمسلمین چگینی اضافه کرد: مشیّت یا اراده خدا در خود قرآن در دو مورد به کار می‌رود که یکی را اصطلاحاً «اراده تکوینی» و دیگری را «اراده تشریعی» می‌گویند. اراده تکوینی؛ یعنی قضا و قدر الهی که اگر چیزی قضا و قدر حتمی الهی به آن تعلّق گرفت، معنایش این است که در مقابل آن دیگر کاری نمی‌شود کرد.

وی گفت: معنای اراده تشریعی این است که خدا این‌طور راضی است، و این‌چنین می‌خواهد. پس خدا خواسته است که امام حسین (ع) شهید باشد، و خانواده او اسیر باشند؛ یعنی رضای حق تعالی در مصلحت است و مصلحت؛ یعنی جهت کمال فرد و بشریّت؛ لذا این‌طور نبود که وقتی از ایشان می‌پرسیدند چرا زنان و فرزندان را می‌برید، بفرماید اصلاً من در این قضیه بی‌اختیارم، بلکه به این صورت می‌شنیدند که با الهامی که از عالم معنا به من شده است، من چنین تشخیص داده‌ام که مصلحت در این است و این کاری است که من از روی اختیار انجام می‌دهم، ولی براساس آن چیزی که آن را مصلحت تشخیص می‌دهم؛ از این‌رو هرکس این جواب امام حسین (ع) را می‌شنید، دیگر چیزی نمی‌گفت.

 

حفاظت و نگهداری از خانواده در برابر یزیدیان

پژوهشگر امامت اظهار کرد: امام حسین علیه السلام هنگام خروج از مدینه به سمت کوفه، نگران اسارت خانواده خویش در حال حیاتشان بودند؛ زیرا احتمال قوی وجود داشت که دولت‌مردان و مأموران یزید، زنان و فرزندان امام را در همان مدینه، دستگیر کرده و به گروگان بگیرند و در نتیجه، امام به ناچار برای خلاصی و رهایی زنان و خواهران خود، مجبور می‌شد خود را معرفی و تسلیم نماید و بعد از تسلیم نیز دو پیشنهاد بر سر راهش گذاشته می‌شد، یا با ذلت و خواری بیعت کند و یا به شیوه مرموزی به قتل می‌رسید، و هیچ دردسری هم برای دستگاه حاکم به وجود نمی‌آمد.

وی بیان کرد: سید بن طاووس می‌گوید: «از مواردی که ممکن است سبب همراهی زنان اهل‌بیت (ع) تلقی شود این است که اگر امام حسین (ع) زنان و فرزندان خود را در مدینه و یا جایی غیر از آن، می‌گذاشت، احتمال می‌رفت که یزید بن معاویه زن و فرزند امام را دستگیر کرده و سپس عواقب شوم و رفتارهای زننده‌ای پیش می‌آمد که امام حسین (ع) را از جهاد و شهادت باز می‌داشت.»

کارشناس مذهبی تصریح کرد: بنابراین، وقتی عاقبت امر، چنین باشد، چرا امام کاری کند که در نهایت به ذلت و خواری بینجامد، بلکه از همان ابتدا با عزت و سربلندی، تمام راه‌های نفوذ را بر دشمن بسته و دشمن را از این نظر خلع سلاح می‌کند، و این کاری بود که امام علیه السلام انجام داد.

وی افزود: در مورد مکه نیز همین سخن جاری است؛ زیرا وقتی امام در مدینه که سال‌ها در آن زندگی کرد و اکنون نیز محل زندگی او بود، پناهگاه و محل امنی نداشته باشد، در مکه حتماً محل امنی نخواهد داشت.

 

کامل کردن نهضت عاشورا

حجت‌الاسلام‌والمسلمین چگینی گفت: انگیزه دیگری که می‌توان برای حضور خانواده امام حسین علیه السلام در کربلا ذکر کرد، این است که قیام حضرت بدون آنها کامل نمی‌شد. امام حسین علیه السلام با علم به توانمندی‌های بانوان و نقش آنان در گزارش وقایع عاشورا، با تدبیر و حسابگری دقیق زنان و فرزندان را همراه خود به کربلا برد تا راوی رنج‌ها و گزارشگر صحنه‌های عاشورا و پیام‌رسان خون شهیدان باشند و سلطه یزیدی نتواند بر آن جنایت عظیم پرده بکشد یا قضایا را به گونه‌ای دیگر وانمود کند.

وی اضافه کرد: امام حسین (ع) می‌دانست که اصحابش توسط سپاه یزید به شهادت می‌رسند و هیچ‌کسی از افراد بشر به این فاجعه و هدف آن آگاه نمی‌شوند؛ پس احتیاج به مروجینی دارد که ندای حق و حقیقت را به گوش انسان‌های عاقل برسانند و آن مروجین اهل‌بیت و زن‌ها و بچه‌های او بودند که مکمل قیام خونین کربلا بودند.

پژوهشگر امامت یادآور شد: یکی از هدف‌های تبلیغاتی حضرت این بود که اهل‌بیت و کودکان خود را همراه خود ببرد و به این وسیله در واقع دشمن را ناآگاهانه استخدام کرد که حامل یک عده مبلغ برای امام حسین علیه السلام و برای اسلام حسینی علیه یزید باشد و این یکی از مهم‌ترین عناصر تبلیغی امام حسین علیه السلام بود.

وی گفت: هدف امام حسین این نبود که خود و یاران و فرزندان خویش را به کشتن دهد بلکه هدف ایشان متوجه کردن مردم به فساد بنی‌امیه بود و این‌که حکومت آنها حکومت اسلامی نیست و آنها در صدد محو و نابودی اسلام به خصوص اسم پیامبر هستند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین چگینی تصریح کرد: بنابراین ایشان کاملاً عالمانه اقدام به این کار نمود و به مردم دنیا ثابت کرد که اینها حاضر نیستند احدی از بنی‌هاشم زنده بماند حتی طفل شیرخوار را هم هدف تیر خواهند کرد و با اهل بیت پیغمبر (ص) نوعی رفتار می‌کنند که با امرای مشرکین هم آن‌طور سخت رفتار نکرده‌اند و نظرشان جز نابودی اسلام و آثار نبوت و ریاست و حکومت چیزی دیگری نیست.

 

 

کدام زنان بنی‌هاشم در کربلا حضور داشتند؟

خواهران امام حسین علیه السلام

حضرت زینب (س)

وی با بیان اینکه مهم‌ترین اقدامات روشنگرانه‌ای که پس از شهادت امام حسین علیه السلام اتفاق افتاد، توسط خواهران حضرت بود، گفت: زینب کبری (س) دختر امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بود که در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله متولد شد و در دامن آنان پرورش یافت. کنیه شان حضرت ام کلثوم و القاب ایشان عقیله بنی هاشم، عالمه، عابده آل علی علیه السلام کامله و فاضله بود.

کارشناس مذهبی ادامه داد: حضرت زینب (س) از جهت علم و تقوا، جمال و عفاف در میان زنان عصرش به راستی یگانه بود. چنان که از نظر دانش امام سجاد (ع)، وی را دانشمندی آموزش ندیده دانسته است و از نشر پارسایی و عبودیت در شب یازدهم حرم و دوران اسارت با همه سختی‌ها و مشکلاتی که داشت نماز شب را فراموش نکرد.

ام کلثوم (س)

وی اضافه کرد: یکی دیگر از زنانی در این حادثه عظیم نقش داشته است، حضرت ام کلثوم سلام‌الله‌علیها دختر دیگر امام علی علیه السلام و خواهر پدری امام حسین علیه السلام است. او همگام با خواهرش زینب سلام‌الله‌علیها، در رساندن پیام شهدا و رسوا کردن بنی امیه نقش آفریده است و در کوفه به ایراد خطبه پرداخته است.

زینب صغری

حجت‌الاسلام‌والمسلمین چگینی اظهار کرد: یکی دیگر از دختران امیرالمؤمنین علیه السلام بود که با محمد بن عقیل بن ابی‌طالب ازدواج کرده بود.

رقیه دختر حضرت علی (ع)

وی بیان کرد: لقبش ام کلثوم صغری و مادرش ام حبیبه است که نامش «صهبا» بود. دختر او عاتکه نیز با او بود که بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و هنگام حمله دشمن به خیام در زیر پای اسبان به شهادت رسید.

 

همسران امام حسین علیه السلام

پژوهشگر امامت عنوان کرد: بر پایه گزارش منابع تاریخی، امام حسین علیه السلام در طول زندگی، با پنج زن ازدواج کرده است. این افراد عبارت‌اند از:

۱. شهربانو: مادر امام سجاد علیه السلام است. وی به هنگام تولد امام زین‌العابدین علیه السلام از دنیا رفت؛ لذا در کربلا حضور نداشت.

۲. لیلی: او مادر علی اکبر (ع) است، در مورد زندگی این بانو، از جمله تاریخ ولادت و وفات و مدت عمر، زمان ازدواج و . .، آگاهی معتبری در دست نیست. اما از شواهد و همین اطلاعات می‌توان گفت که ایشان قبل از سال ۶۰ هجری از دنیا رفته‌اند؛ همچنین هیچ سند معتبری برای حضور او در واقعه کربلا وجود ندارد.

۳. رباب: وی مادر سکینه و عبدالله است. او به همراه فرزندانش در کربلا حضور داشت و به همراه اسرا به شام رفت. رباب پس از شهادت همسرش امام حسین علیه السلام یک سال بیشتر زنده نماند و در تمام این مدت به زیر هیچ مکانی که سایه داشته باشد، نرفت تا آن که از غم فراق او از دنیا رفت.

۴. ام اسحاق: وی ابتدا همسر امام مجتبی علیه السلام بود. ایشان به هنگام شهادت به امام حسین علیه السلام وصیت نمود مراقبت از او را بر عهده گیرد. از این رو امام حسین علیه السلام پس از شهادت برادرش، با ام اسحاق ازدواج کرد و از او صاحب دختری به نام فاطمه شد. او در کربلا همراه امام حسین علیه السلام بود.

۵. ام جعفر: وی مادر جعفر بن حسین است. در برخی منابع گفته شده که او از قبیله قضاعه بوده است. از وی (غیر از این همین مقدار) هیچ‌گونه اطلاعات دیگری در دست نیست.

کارشناس مذهبی اضافه کرد: با توجه گزارش‌های تاریخی رباب و ام اسحاق در کربلا حضور داشتند و همراه اسرا به شام برده شدند. همسران دیگر ایشان مانند لیلی و شهربانو که قبل از سال ۶۰ هجری از دنیا رفته بودند پس نمی‌توانستند در کربلا حاضر شوند. از ام جعفر اطلاعات تاریخی در دسترس نیست؛ بنابراین نمی‌توان در مورد ایشان اظهار نظری انجام داد.

 

دختران امام حسین علیه السلام

فاطمه

وی با بیان اینکه از دختران امام حسین علیه السلام، فاطمه، سکینه و رقیه در واقعه عاشورا حضور داشته است، گفت: فاطمه که مادرش ام اسحاق بوده از زنان بافضیلت و نمونه روزگار خویش بود، وی به عنوان راوی حدیث از پدرش امام حسین علیه السلام، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، ابن عباس، بلال مؤذن پیامبر صلی الله علیه وآله حدیث نقل کرده است. فاطمه با فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام به نام حسن مثنی ازدواج کرده است.

سکینه

حجت‌الاسلام‌والمسلمین چگینی افزود: سکینه دختر امام حسین علیه السلام و رباب است. وی سید زنان عصر خویش بود. در عقل و ادب، اخلاق و عفت بر زنان برتری داشت. ایشان را عفیفه، بخشنده، باوقار و نیکوکارترین زنان عصر خویش معرفی کرده‌اند. سکینه در واقعه عاشورا دوازده یا پانزده سال سن داشت. همسرش عبدالله حسن، در روز عاشورا شهید شد.

وی ادامه داد: ایشان جزء شعرای زمان خویش بود و شاعران به خدمت ایشان می‌آمدند و شعرهایشان را عرضه می‌کردند و ایشان اشکال شعرها را بیان می‌کرد. همچنین جزء راویان حدیث است و این حدیث را از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل کرده است: حملة القران عرفاء اهل الجنة یوم القیامة؛ حاملان (عمل کنندگان) قرآن، سروران اهل بهشت در روز قیامت هستند.

فاطمه صغری یا رقیه

پژوهشگر امامت عنوان کرد: در برخی منابع می‌توان وجود دختری به نام فاطمه صغری یا رقیه را برای امام حسین علیه السلام ثبت کرده‌اند؛ مانند لباب الانساب ابن فندق (م 565ق).

وی گفت: عماد الدین طبری (قرن هفتم) در کتاب «کامل بهایی» ماجرای خرابه شام را اینگونه نقل کرده است: «زنان خاندان نبوّت در حالت اسیری، حال مردانی را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده می داشتند و هرکودکی را وعده می دادندکه پدرتو به فلان سفر رفته است باز می آید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکی بود چهارساله، شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان وکودکان جمله درگریه افتادند وفغان ازایشان برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدارشد و از ماجرا سؤال کرد. خبر بردندکه ماجرا چنین است آن لعین درحال گفت: بروند سر پدر را بیاورند و در کنار او نهند. پس آن سر مقدّس را بیاوردند و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید این چیست؟ گفتند: سر پدر توست. دختر بترسید و فریاد برآورد ورنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۳ ، ۱۱:۲۵
رسول چگینی
جمعه, ۹ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۰۳ ب.ظ

مهندسی فرهنگ در قیام امام حسین(ع)

از مهم‌ترین عوامل مانایی جریان عاشورا، درهم‌تنیده شدن این واقعه با فرهنگ و اندیشه مسلمانان است. مؤلفه‌های حیاتبخش این رویداد، از بلندای تاریخ بر منظومه فکری اسلام حکم رانده و دل هر آزادمردی را شیفته خود گردانیده است.

این جوشش سعادت‌طلبی جز از مسیر خروش رهبر این نهضت سرچشمه نگرفته است. امام حسین(ع) با پشت‌پا زدن بر هنجارها و ناهنجارهای موجود در عصر اموی، علم رادمردی را برافراشتند و الگوی جاودانی برای همه آزادگان جهان شدند.

اما این فرهنگ همانند گفته امام خمینی(ع) باید زنده نگه داشته شود و نیازمند توجه و زنده نگهداشتن است؛ چرا که بی توجهی به این فرهنگ، زمینه تحریف و انحراف در این فرهنگ اصیل اسلامی را به وجود می آورد. به همین منظور لازم است به مهمترین مؤلفه های فرهنگی موجود در نهضت امام حسین(ع) اشاره شود.
معنا شناسی فرهنگ

فرهنگ یک مفهوم گسترده‌ شامل باورها، ارزش‌ها، رفتارها است که مطابق ارزش‌های اجتماعی و هنجار‌های موجود در جوامع بشری مطرح شده است. فرهنگ، سرمایه معنوی یک جامعه است و همه آثار ادبی، هنری و فکری را در بر می‌گیرد.

مهندسی فرهنگ کوششی سنجیده برای جلوگیری از مشکلات فرهنگی آینده یا بهبود جامعه فردا با طرح و اجرای نقشه‌های دقیق و محدود است. اصلاح مؤلفه‌ها و اجزای فرهنگ به معنای تجدید کارکرد بایسته آنها در نظام فرهنگی جامعه، یکی از محورهای مهم مهندسی به شمار می آید.

اصلاح فرهنگ اگر چه می‌تواند با تلاش فکری و توشة عقلی انسان ها صورت گیرد؛ اما بدون استمداد از منبع الهی و فرا انسانی، که فارغ از محدودیت‌های ذهنی و احساسی به کلیت زندگی وگسترة تجلیات فکری و روانی انسان‌ها بنگرد و به کژی‌ها و کاستی‌های آن آگاهی داشته باشد، کاری ناقص و نافرجام می نماید؛ زیرا فرهنگ محصول انسان است وکژی ها وکاستی هایش نیز معلول وی خواهد بود و عاملی که سبب نقصان است، نمی تواند به طور کامل و جامع سبب کمال باشد، اگر چه به صورت جزئی و موردی این توانایی را داشته باشد.

از این رو قرآن کریم، فرستادن پیامبران را برای بشریت به عنوان «اتمام حجت» یاد می‌کند؛ «رُسُلا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا»(نساء/۱۶۵) (پیامبرانى که بشارتگر و هشدار دهنده بودند، تا براى مردم، پس از [فرستادن‏] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد، و خدا توانا و حکیم است.)‏

بنابراین، اگر دین الهی را عامل اصلی و اصیل اصلاح فرهنگ بشر بدانیم، دور از واقع سخن نگفته‌ایم. بر این اساس نهضت امام حسین (ع) که به درستی ترجمان دین الهی است، یکی از برهه‌های اصلاح فرهنگ در تاریخ اسلام است.

به منظور آشنایی با شیوه مهندسی فرهنگ در قیام سید الشهداء(ع)، مهم‌ترین مؤلفه‌های فرهنگ‌ساز را مورد بررسی قرار می‌دهیم و با استناد به برخی سخنان و رویدادهای مشهور مربوط به واقعه کربلا، جایگاه فرهنگ در نهضت امام حسین‌(ع) را تبیین می‌کنیم.

 

جلوه‌های مهندسی فرهنگ در نهضت عاشورا
با نگاهی به نهضت عاشورا، شاهد جلوه‌های ماندگاری از اصلاح فرهنگی هستیم که آثار آن در اصلاح راهبرد حرکت جهانی اسلام قابل پیگیری است. در این نهضت، امام حسین (ع) اصول بنیادین اسلام در عرصه فرهنگ را بازسازی کرده و خاک از چهره غبارآلود اسلام آن دوره، زدودند. برای دستیابی به این موارد، به مهمترین اصول فرهنگ اسلامی اشاره می کنیم:

 

۱) ربوبیت آفریدگار یکتا
دین اسلام، دین تسلیم در مقابله الله می‌باشد. الله آن واقعیت متعالی است که همه مراتب دیگر واقعیت از او نشات می‌گیرد و همه چیز به او باز می‌گردد؛ زیرا الله مبدا، خالق، حاکم، حافظ و غایت هستی است. اسلام به فضل همین تسلیم به صلح و سلام نیز دست می‌یابد. اسلام چیزی نیست جز زندگی کردن مطابق خواست و مشیت الله برای حصول به صلح و سلام در دنیا و سعادت و فلاح در آخرت.

آثار این اصل در لحظه لحظه نهضت امام حسین(ع) متبلور است. چه آن زمانی که در دعای عرفه به نجوای عاشقانه با معبود خویش مشغول بود و فرمود: «اِلهى اَغْنِنى بِتَدْبیرِکَ لى عَنْ تَدْبیرى، وَبِاخْتِیارِکَ عَنِ اخْتِیارى»؛  (خدایا! مرا با تکیه بر تدبیرت از تدبیر خودم بی نیاز گردان و به اختیارت از اختیارم غنی کن.)

و چه در آخرین لحظات زندگی و زمانی که سر مبارک امام حسین(ع) از تن جدا می‌شد، ایشان ذکر و نام خداوند را به زبان داشتند و در آخرین دعاى خود ‌فرمودند: «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ»؛ (خداوندا راضیم به رضای تو، تسلیم امر تو هستم، هیچ معبودى جز تو نیست، ای فریاد رس فریادخواهان.)

بنابراین، قیام امام حسین(ع) اصل نیازمندی بنده به خداوند که زمام امورش را در کنف ربوبیت خداوند قلمداد کند، را برای مسلمانان معنا کرده است و هرگونه خضوع و کرنش در برابر هر موجودی غیر خدا را نفی می کند.

 

۲) جهان‌بینی توحیدی
براساس خداشناسی اسلامی، جهان مخلوق واحد و مستقلی است که سرشار از زندگی و زیبایی است و با توجه به کمالات خداوند، نظم و هماهنگی بر همه جای آن حکومت می‌کند و سیر تکاملی دارد و براساس حق و عدالت استوار شده است. در این جهان‌بینی، آغاز و انجامی برای حیات انسان وجود دارد و آدمی در برزخی میان ازل و ابد واقع شده است که این زندگی موقت، با زایشی آغاز و با قطع نفس، به اتمام می رسد. مرگ، نیستی و عدم نیست و بلکه آغاز مسیری است که غایة القصوی آن آمیخته با رضوان الهی است. در این دستگاه فکری، زندگی با هر هدفی، هدف آفرینش نیست بلکه رنگ خدایی بخشیدن به آنات و سکنات، مورد نظر است.

سیدالشهداء(ع) نیز زندگی و مرگ را در این قاموس تفسیر کرده اند. ایشان زندگی در ذلت را، از خود دور دانسته اند «هیهات منی الذلة»، که شهادت با آرمانهای توحیدی را، چیزی جز سعادت و نیک‌روزی ندانسته اند «إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلا بَرَماً»؛ (به راستی که من مرگ را جز سعادت نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز ملال.)

کسی که باور خدامحوری را جایگزین انسان‌محوری کرده، سختی‌های این راه را به جان خریده و برای نیل به اهداف والا، بر تمایلات نفسانی چشم می‌پوشاند. امام حسین(ع) با علم به پایان کار خویش که شهادت و اسارت خانواده را به همراه داشته، اما در مسیر بندگی گام نهاد و فرهنگ خدامحوری را به همگان آموخت؛ حضرت فرمودند: پیامبر خدا(ص) به من فرمود: (اى حسین! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را کشته ببیند.) «فان الله قد شاء أن یراک قتیلا.»

این باور در میان اصحاب امام حسین(ع) نیز وجود داشته است؛ وقتی که در شب عاشورا سید الشهداء(ع) از قاسم بن الحسن، درباره جایگاه شهادت از او پرسید و قاسم پاسخ داد: «احلی من العسل». همچنین سخن یکی از اصحاب حضرت که گفت: «به خدا اگر بدانم کشته می شوم سپس دوباره زنده شده و می سوزم و خاکسترم به باد می رود و هفتاد بار با من چنین کنند از تو جدا نشوم تا در راه تو جان دهم.» یکی دیگر از جلوه های خداباوری در فرهنگ عاشورا است.

 

۳) انسان
در نگرش اسلامی، انسان کارگزار یا «خلیفه» خداوند بر روی زمین و عبد اوست. این دو وجه با هم، فطرت یا طبیعت بنیادی انسان را می‌سازد. انسان در مقام «عبد» خداوند باید مطیع خداوند و مشیت او باشد و برای زندگی خویش و نحوه تحقق بخشیدن به خواست خداوند از او هدایت و دستور بگیرد. اما در مقام کارگزاری یا خلافت خداوند بر روی زمین باید فعال باشد؛ زیرا که کلیه اسرار آفرینش به دست او سپرده شده و راه کشف حقایق و وسیله دستیابی به همه چیز به او تعلیم داده شده است. در ادبیات اسلام، انسان با وجود اینکه بدون اذن الهی توان انجام هیچ کاری را ندارد، اما دارای حق انتخاب آزادانه است و سرنوشت خویش را رقم می زند.

امام حسین(ع) این آموزه را در سیره خویش به کار بستند و برای پیروی از دین خداوند، قیام کردند و در عین حال که قدمی از فرامین اسلام فراتر نگذاشتند، اما به عنوان یک کنشگر فعال، نقش خود را برای بیدار ساختن انسان ها ایفا نمودند. حضرت در نامه‌ای به جمعی از بزرگان بصره، هدف از قیام بر ضد حکومت یزید را احیای سنت پیامبر(ص) می داند و  می‌فرماید: «و أنا اَدْعُوکُمْ إلی کتابِ اللهِ و سُنَّةِ نَبِیِّهِ(ص) فَإنَّ السُّنَّةَ قَدْ أمِیتَتْ»؛ (من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا می‌خوانم؛ چرا که (این گروه) سنت پیامبر(ص) را از بین برده‌اند.)

به رسمیت شناختن آزادی انسان و انتخاب آگاهانه، در شب عاشورا نمایان شد؛ آن زمانی که سید الشهداء(ع) بیعت خویش را از اصحاب برداشته و اعلام کردند هر کسی بخواهد، می‌تواند اردوگاه عاشوراییان را ترک کند. اما اصحاب حضرت که از سرچشمه معرفت ولایی نوشیده بودند، با آگاهی کامل، شهادت در رکاب حضرت را انتخاب کردند.

 

۴) جامعه
جامعه نیز در اسلام مفهوم معینی دارد. در این تفسیر، جامعه از وجود انسان سرچشمه گرفته و برای رفاه و سعادت انسان‌ها به‌وجود آمده است و به همین دلیل، جامعه اسلامی نه رنگ فردی دارد(اصالت فرد) و نه رنگ اجتماعی(اصالت جامعه). در این میان، اصلاح جامعه از مهمترین اقداماتی است که مهندسی فرهنگی را در مسیر صحیح قرار می دهد.

با نگاهی به نهضت امام حسین(ع)، شاهد هستیم که اصلاح جامعه سهم زیادی از فلسفه قیام را به خود اختصاص داده است. حضرت در نامه ای که به محمد بن حنفیه ارسال کردند، هدف از قیام را اصلاح امت اسلامی معرفی کرده اند:

«و إنّی لَم أخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإصلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی اُرِیدُ أن آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و أنهی عَنِ الْمُنکَرِ و أسِیرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ أبی عَلیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السّلام»؛ (من برای رسیدن به مقام و مال دنیا فساد و ستم در جامعه اسلامی قیام نکرده ام من فقط برای اینکه جامعه اسلامی را اصلاح کنم قیام کرده ام. اراده دارم تا امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم علی ابن ابی طالب علیه السّلام رفتار نمایم.)

 

۵) خانواده
اسلام بیش از هر چیز بر حفظ بنیان این قطب واقعیت اجتماعی، یعنی خانواده، تاکید کرده است. منظور خانواده در اسلام، همان خانوادۀ کوچک (هسته‌ای) در غرب نیست، بلکه دودمان وسیع‌تری را دربرمی‌گیرد که شامل پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و حتی عمه، خاله، عمو، دایی و اولاد آنان نیز می‌شود. بر حفظ روابط در درون خانواده و اصطلاحاً «صله ارحام»، یعنی حفظ روابط میان همه کسانی که زاده یک رحم یا دارای پیوندهای خونی و نسبی‌اند، به‌اندازه‌ای تاکید شده است که دیدار با خویشاوندان و نزدیک بودن به ایشان و حفظ روابط و پیوندهای خانوادگی، یکی از تکالیف دینی هر زن و مرد مسلمان تلقی شده است.

سیدالشهدا(ع) در آغاز نهضت، با نامه‌نگاری به نزدیکان و ارحام خویش، تلاش داشتند ایشان را نیز در این قیام، شریک گردانند اما با استنکاف برخی از بستگان، حضرت خانواده خویش را با خود همراه ساختند و سایر اصحاب نیز به حضرت تأسی کردند؛ زیرا این بیم وجود داشت که یزیدیان، رفتار نامناسبی با خانواده ایشان داشته باشند و یا با گِرو کشی، آزادی عمل را از آنان سلب کنند.

البته وجود پیوند خانوادگی، نباید هیچگاه مانع از بروز دیگر عناصر اخلاقی شود و مقوله ای مانند ایثار، نباید تحت تأثیر علقه نسبی قرار گیرد. به همین دلیل، امام حسین(ع) در روز عاشورا، پس از شهادت اصحاب، اولین شخصی که بدون درنگ به میدان فرستادند، علی اکبر بود.

بر این اساس، می توان نهضت امام حسین(ع) را در واقع یک مهندسی فرهنگی دانست که با هدف اصلاح باورها و بیداری قلب‌های خفته و زدودن زنگار انحراف و بدعت از آخرین دین آسمانیِ جهان شمول انجام گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۲ ، ۲۱:۰۳
رسول چگینی