وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

وبلاگ شخصی رسول چگینی

جستارهایی در تاریخ اسلام | امامت اهل بیت علیهم السلام | نقد وهابیت |

پیوندها

۷ مطلب با موضوع «حدیث پژوهی» ثبت شده است

 

 

 

 

   ماه مبارک رمضان که به ماه نزول قرآن و برکات آسمانی مشهور است و یکی از بهترین ماه ها برای ارتباط با خداوند است. شخص روزه دار به جهت پاکسازی روحی که بر اثر پیروی از دستور خداوند به دست آورده، دارای تقرّبی شده است که دعای او را به استجابت نزدیک کرده است؛ بنابراین، نوع دعا و نحوه درخواست او از خداوند بسیار اهمیت دارد. اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، ادعیه ای را برای ماه مبارک رمضان بیان کرده اند که بهترین شیوه جهت تحقق خواسته های دنیوی و اخروی مؤمنان است.

اعمال ماه رمضان در دو بخش اعمال مشترک ماه مبارک رمضان و اعمال اختصاصی روزها و شب های این ماه پرفضیلت بخش بندی می شود. در این مجال تنها به دعاهای مشترک ماه مبارک رمضان اشاره می کنیم و دعاهای مختص هر روز را به کتاب مفاتیح الجنان ارجاع می دهیم.

قرائت قرآن

بهترین اعمال در ایام مبارک رمضان تلاوت قرآن است. با وجود اینکه خواندن قرآن در همه اوقات ثواب دارد اما ماه رمضان، بهار قرآن است و ثواب خواندن یک آیه از آن برابر است با ثواب تلاوت کل قرآن در سایر ماه های سال.

ادعیه مشترک ماه مبارک رمضان

چون متن دعاها مفصّل اند، تنها به عباراتی از شروع دعاها بسنده می کنیم:

  1. دعاهاى پس از نمازهاى واجب:
  1. دعاى «اَللّهمَّ أَدْخِلْ عَلى أَهْلِ القُبورِ السُّرورَ»: خداوندا! هر گرسنه اى را سیر کن. خداوندا! هر برهنه اى را بپوشان. خداوندا! بدهىِ هر بدهکارى را ادا کن. خدایا! گرفتارىِ هر گرفتارى را برطرف ساز...[۱].
  2. دعاى حج: سید بن طاوس روایت کرده از حضرت امام جعفر صادق و امام موسى کاظم علیهما السلام که فرمودند: می گویى در ماه رمضان از اول تا به آخر آن بعد از هر فریضه: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ...[۲].
  3. دعاى «یا عَلىُّ یا عَظیمُ»: اى والا، اى بزرگ، اى آمرزنده، اى مهربان! تو، آن پروردگار بزرگى که همانند او چیزى نیست و او شنواى بیناست، و این، ماهى است که آن را بزرگ داشته، کرامت و شرافت بخشیده، و بر [دیگر] ماه ها برترى داده ای...[۳].
  1. دعاهاى هر شب:
  1. دعا براى حج: از تو مى خواهم در آنچه حتمى و مقدّر مى کنى، از فرمان قطعى در امر حکیمانه،از آن تقدیرى که بر نمى گردد و عوض نمى شود، که مرا از حُجّاج خانة باحرمت خویش قرار دهى...[۴].
  2. دعا براى تقدیر نیکو: خداوندا! از تو مى خواهم در آنچه حتمى و مقدّر مى کنى، از فرمان قطعى در امر حکیمانة خویش در شب قدر، در آن تقدیرى که بر نمى گردد و عوض نمى شود، که عمرم را طولانى سازى و روزى ام را وسعت بخشى و مرا از کسانى قرار دهى که با او دینت را یارى مى کنى و دیگرى را جایگزین من نسازى![۵].
  3. صلوات بر پیامبر و خاندانش: اى آن که پیش از هر چیز بود، سپس همه چیز را آفرید، سپس باقى مى مانَد و همه چیز، فانى مى شود! اى آن که چیزى همانند او نیست! اى آن که نه در آسمان هاى بلند و نه در زمین هاى پایین و نه بالاى آنها و نه زیر آنها و نه میان آنها، معبودى جز او نیست که پرستیده شود! تو را حمد و سپاس، حمدى که کسى جز تو بر شمارش آن توانا نیست. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست؛ درودى که کسى جز تو، شمارش آن را نمی تواند![۶].
  4. دعاى افتتاح: خداوندا! من ستایشت را با حمد تو آغاز مى کنم و تو با نعمت خویش توفیق دهنده بر راه درستى. یقین دارم که تو، در جاى گذشت و رحمت، مهربان ترینِ مهربانانى و در جاى کیفر و انتقام، سرسخت ترینِ کیفردهندگانى و در جایگاه بزرگى و عظمت، بزرگ ترین جبّارانى...[۷].
  5. دعاى «ورود به جمع صالحان»: خداوندا! به رحمتت، ما را در جمع شایستگان وارد کن و در بهشت برین، بالایمان ببر و به ما جامى گوارا از چشمۀ سلسبیل بنوشان...[۸].
  1. دعاهاى سحر:
  1. دعاى سحر: امام باقر(ع) در این دعا فرمودند: «اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ بَهاَّئِکَ بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهاَّئِکَ بَهِىُّ...»[۹].
  2. دعاى ابو حمزه ثُمالى: خدایا! مرا با کیفرت ادب نکن و با عقوبت غافلگیرکننده ات، به من نیرنگ مزن. پروردگارا!  برایم از کجا خیر تواند بود، با آن که جز از پیش تو یافت نمى شود؛ و برایم از کجا رهایى خواهد بود، با آن که جز به یارى ات، در توان نیست؟...[۱۰].
  3. دعاى ادریس(ع): پاک و منزهی تو. معبودی جز تو نیست. ای پروردگار و واث همه چیز! اى خداى همۀ معبودها که در شُکوهت والایى! اى خداوندى که در همة کارهایت ستوده اى! اى بخشنده و بخشایشگر هر چیز!...[۱۱].
  4. دعاى «یا عُدَّتى فى کُرْبَتى»: اى پشتوانة من در پریشانى ام! اى همراه من در سختى ام! اى سرپرست من در برخوردارى ام! اى منتهاى اشتیاقم! تویى پوشانندة عیبم و ایمنى بخش هراسم و درگذرنده از خطایم. پس گناهم را بیامرز!...[۱۲].
  5. دعاى «یا مَفْزَعى عِندَ کُرْبتى»: اى پناهگاه من در هنگام گرفتارى ام! اى فریادرس من در هنگام سختى ام! به آستان تو پناه آورده ام و تو را به فریادرسى مى خوانم و به تو پناهنده شده ام. جز به تو به کسى پناه نمى برم و جز از تو، از کسى گشایش نمى طلبم. پس به فریادم برس و گشایشم ده!...[۱۳].
  6. تسبیح هنگاه سحر: منزّه است خدایى که دستاوردهاى دل ها را مى داند. منزّه است آن که تعداد گناهان را بر مى شمارد. منزّه است آن که هیچ پوشیده و پنهانى در آسمان ها و زمین ها بر او پنهان نیست. منزّه است پروردگار مهربان. منزّه است آن یکتاى بى همتا...[۱۴].
  1. دعاهاى هر روز:
  1. دعاى امام سجّاد(ع): خداوندا! این، ماه رمضان است. ماه روزه دارى است. ماه بازگشت است. ماه توبه است. ماه آمرزش و رحمت است. ماه آزادى از آتش و رسیدن به بهشت است. خداوندا! آن را برایم سلامت بدار و آن را از من، سالم بگیر و مرا با بهترین یارى ات، بر [روزه دارىِ] آن، یارى کن...[۱۵].
  2. صلوات بر پیامبر و خاندانش: خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و به محمّد و خاندان محمّد برکت عطا کن، آن گونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم، درود و خجستگى نثار کردى! همانا تو ستوده و بزرگوارى...[۱۶].
  3. دعاى «اللّهمّ ربَّ شهر رمضان»: خداوندا! اى پروردگار ماه رمضان که در آن قرآن را نازل کرده و روزه دارى در آن را بر بندگانت واجب ساخته اى! امسال و همه سال، حجّ خانة خودت را روزى ام کن و گناهان بزرگ مرا بیامرز؛ چرا که جز تو، آنها را نمى آمرزد، اى صاحب شُکوه و بزرگوارى![۱۷].
  4. دعاى جوشن کبیر: منزّهى تو، اى آن که معبودى جز تو نیست! به فریاد رس، به فریاد رس، به فریاد رس. پروردگارا! ما را از آتش، نجات بده...[۱۸].[۱۹].

 

درنگی در برخی ادعیه ماه مبارک رمضان

درباره برخی ادعیه ماه مبارک رمضان تأملاتی وجود دارد که در ادامه به دو موضوع اشاره می شود:

  1. علت تأکید فراوان بر توفیق حج رفتن در ادعیه ماه مبارک رمضان؛
  2. اعتبارسنجی دعای روزهای ماه مبارک رمضان.

هر دو مسئله را باید به صورت دقیق مورد بررسی قرار داد.

چرا در ادعیه ماه رمضان، بر توفیق حج رفتن تأکید شده است؟

یکی از خواسته هایی که در ادعیه ماه مبارک رمضان پرتکرار است، درخواست توفیق انجام حج از خداوند است. این دعا از شب اول ماه رمضان تا عید فطر همواره تکرار شده است. در دعای شب اول که امام صادق(ع) بیان فرموده اند، این درخواست وجود دارد:

«اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ مُنَزِّلَ الْقُرْآنِ... وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ لِی فِی عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ عَلَیَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ»[20]

در دعای هر شب ماه رمضان نیز این درخواست وجود دارد:

«اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَی عِبَادِکَ فِیهِ الصِّیَامَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی عامی هذَا وَ فِی کُلِّ عَام وَ اغْفِرْ لِیَ تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ، فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُهَا غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلامُ» [21].(سید بن طاووس، اقبال الأعمال،).

دعای توفیق حج، در شبهای قدر نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که مقدّرات شب قدر غیر قابل تغییر است، اگر کسی به عنوان زائر بیت الله الحرام معین گردد، لاجرم به این سفر خواهد رفت حتی اگر فقیر و بیمار باشد و اگر کسی به عنوان مسافر حق مقدر نشد، توان انجام حج را نخواهد داشت حتی اگر تندرست و ثروتمند باشد [22].

غیر از دعاهای شب ها و روزهای ماه مبارک رمضان ـ که زیارت خانه خدا در آن ها درخواست شده ـ در دعای روز عید فطر نیز این خواسته وجود دارد. در دعای این روز، که پس از نماز عید خوانده می شود، بار دیگر حجّ خانه خدا آرزو شده است. امام صادق(ع) از امیرمؤمنان، علی(ع) نقل کرده که آن حضرت، دعایی را که بعد از نماز عید فطر خوانده می شود، مطرح کرد. در بخشی از این دعا آمده است:

«...أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ أَنْ تَقْبَلَ مِنِّی شَهْرَ رَمَضَانَ وَ تَکْتُبَنِی فِی الْوَافِدِینَ إِلَی بَیْتِکَ الْحَرَامِ...» [23].

در این دعا که در حال سجده خوانده می شود، پس از صلوات برمحمد و آل محمد، چند خواسته آمده، که نخستین آن ها پذیرش ماه رمضان و اعمال و عبادات این ماه، سپس میهمان کردن در خانه خدا، بخشش گناهان و مشمول رحمت خدا قرار دادن است.

عالمان اسلامی دیدگاه های متعدد ولی همگون درباره علت اصرار و پافشاری بر درخواست زیارت خانه خدا و انجام حج در ماه مبارک رمضان مطرح کرده اند که عمده این دیدگاه ها، پیرامون اهمیت مسئله حج و ارزش والای این عبادت معرفت‌افزا است. در حقیقت علت تأکید زیاد در ادعیه ماه مبارک رمضان بر موضوع «حج» و درخواست زیارت بیت الله الحرام را باید در حکمت های آن جستجو کرد. مهمترین فلسفه حج، تجدید بیعت با ولایت و امامت، اذعان و اعتراف به جایگاه عظیم اهل بیت (ع) و اعلام آمادگی برای نصرت و یاری ایشان است؛ امری که فلسفه همه مناسک و افعال شرعی به شمار رفته و به بیانی دیگر، روح همه عبادات به شمار می رود.

با توجه به اینکه این درخواست، باید همواره و در طول سال از خداوند طلب کرده شود، به نظر می رسد اهتمام فراوان بر تکرار این خواسته در ماه رمضان، می تواند به مسئله دیگری نیز اشاره داشته باشد.

در نگاه اول می توان این ادعیه را به آیه «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ» (حج در ماه های معینی است) مرتبط دانست؛ زیرا علمای شیعه و سنی اتفاق نظر دارند که مراد از ماه های معین، ماه شوال، ذی القعده و ذی الحجه است. بنابراین، ماه رمضان در آستانه ماه های انجام عمره تمتع (ماه شوال) قرار گرفته است و در واقع دعای توفیق حج، به منظور آماده سازی جامعه جهت انجام این فریضه الهی است.

همچنین این ادعیه می تواند ناظر به برخی رویدادهای تاریخ اجتماعی مسلمانان نیز باشد؛ توضیح سخن اینکه با گسترش اسلام به مناطق خارج از جزیرة العرب، مسلمانان زیادی از سرزمین های اسلامی، به منظور زیارت خانه خدا و قبر مطهر پیامبر اکرم(ص)، عازم مکه و مدینه می‌شدند. مسافت زیاد، استفاده از مرکب و چهارپایان برای جابجایی و سختی های فراوانی که در گذشته برای مسافرت وجود داشته، مدت زمان این سفرها را طولانی می کرد. به همین منظور، کاروانهای حجاج، مجبور بودند از ماه ها قبل از زمان آغاز حج تمتع در ماه ذی الحجه، خود را مهیای انجام سفر حج کنند.

با نگاهی به مسیر حرکت کاروان های حجاج، می توان به خوبی علت طولانی شدن این سفرها را دریافت. مورخان اسلامی، مسیرهای چندگانه ای را برای سفر حجاج از سرزمین های اسلامی به مکه مکرمه ترسیم کرده اند که به آنها «طریق الحج» یا «درب الحج» گفته می شود. مشهورترین طریق های حج عبارتند از: العراقی، الشامی، المصری، الیمانی، العمانی [24]. هر یک از این راه ها، دارای منازل متعددی بوده اند که عموماً فاصله هر منزل از دیگری، میزان مسافتی بوده که کاروان ها در طول روز پیمایش می کردند. ابن خرداذبه (م حدود 300ق) از مورخان و جغرافی‌دانان برجسته اسلامی منازل این مسیرها را نام برده است. تعداد منازلی که ابن خرداذبه از سرزمین های اسلامی به مقصد مکه نام برده بدین ترتیب است: از بصره 24 منزل، از یمامه 33 منزل، از عمان 24 منزل، از مصر 25 منزل، از دمشق 18 منزل [25].

با توجه به اینکه کاروان های حاجیان، از شتابزدگی در طی مسیر پرهیز می کردند، در صورتی که در بین راه به شهرها و مناطقِ آباد می رسیدند، توقف های بیشتری داشتند، به همین دلیل مدت زمان طی مسیر برای آنان طولانی‌تر می شد. بر این اساس، آغاز حرکت کاروان های حاجیان، چیزی در حدود دو ماه قبل از موسم حج انجام می گرفته است. به همین جهت، آغاز سفرهای حج از ماه شوال شروع می شد و در اواخر ماه محرم، کاروان های حاجیان به سرزمین های خود باز می گشتند.

مورخان نیز تصریح کرده اند که کاروان های حجاج، معمولاً از اوایل ماه شوال، سفر خود را به سرزمین وحی آغاز می کردند. برای نمونه ابن جبیر (م 614ق) جهانگرد اندلسی که همراه با یکی از این قافله ها عازم سرزمین وحی شده، تاریخ خارج شدن از غرناطه (از شهرهای اندلس) را ششم شوال گفته است [26].

این وضعیت تا سده های اخیر نیز ادامه داشته است به گونه ای که محمد کُرْد عَلی (م 1372ق) طول زمان سفر حج از مسیر شام با کمک چهارپایان را 50 روز تخمین زده است. او نیز پنجم ماه شوال را آغاز حرکت قافله های حج دانسته است [27].

نتیجه بررسی های فوق اینکه ادعیه رمضانی که بر توفیق انجام مناسک حج تأکید دارند، در حقیقت برای زمینه‌سازی و ایجاد شوق در بین مسلمانان است که خود را مهیای انجام سفر حج کنند. این ادعیه، بانگ رحیل کاروان هایی است که کمر همت بر طواف معبود بسته اند تا مسلمانان با فراهم کردن زاد و توشه خود، مهیای کسب معرفت در صحرای عرفه گردند و به پروردگار خویش لبیک گویند. نظیر این اتفاق امروزه نیز روی می دهد؛ آنجایی که با سر زدن هلال ماه محرم، درخواست های مسلمانان از خداوند فزونی می باید که توفیق زیارت مرقد مطهر سید الشهدا(ع) و درک زیارت اربعین را روزی آنان گرداند.

 

اعتبارسنجی دعای روزهای ماه مبارک رمضان

یکی از ادعیه ای که در ماه مبارک رمضان قرائت می شود، دعاهای مختصری است که برای هر روز به صورت جداگانه در کتب ادعیه ذکر شده و به عنوان دعاهای روزهای سی‌گانه ماه مبارک رمضان شناخته می شود.

اما آیا این دعا مأثور است؟

مأثور دعایی است که از طریق معصومین علیهم السلام رسیده باشد.

در پاسخ باید گفت قدیمی ترین منبع ذکر این دعا، کتاب «جُنة الأمان الواقیة و جَنة الإیمان الباقیة»، معروف به مصباح الکفعمی تألیف تقى‌الدین ابراهیم بن على کفعمى(۸۴۰ - ۹۰۵ هجرى) است.

این کتاب جایگاه مهمی نزد شیعیان دارد و به عنوان دومین کتاب دعای مشهور پس از مصباح المتهجد شیخ طوسی شناخته می شود.

بنابراین منبع ذکر دعا معتبر است.

اما ایشان این دعا را به نقل از کتاب الذخیره آورده که هیچ نام و نشانی از این کتاب و مولف آن موجود نیست.

در کتاب الذخیره، این دعا به نقل از ابن عباس، از رسول خدا(ص) روایت شده است.

با توجه به اینکه در هیچیک از منابع متقدم شیعه این دعا ذکر نشده، و همچنین اسناد شیعی از ابن عباس بسیار محدود هستند، این گمان به وجود می آید که این دعا، از منابع اهل سنت اخذ شده باشد. بعلاوه اینکه مرحوم کفعمی در تالیفات خود، از منابع اهل سنت بسیار نقل کرده است! مؤید دیگر اینکه در دعای روز ۲۷، درخواست درک فضیلت شب قدر  بیان شده است که برخلاف دیدگاه شیعه درباره شب قدر (۲۳ ماه رمضان) و موافق دیدگاه اهل سنت است.

اما این اشکال وجود دارد که این دعا در هیچیک از منابع موجود اهل سنت وجود ندارد و امروزه اهل سنت نیز این دعا را به عنوان دعای مأثور قبول ندارند و آن را برساخته منابع شیعی می دانند!

در نتیجه به نظر می رسد در خوشبینانه ترین حالت، این دعا از ادعیه انشایی برخی علمای شیعه با گرایشهای عرفانی باشد که در میان برخی اهل سنت نیز رواج یافته است.

تایید این مطلب اینکه دعای روز اول ماه رمضان را سید بن طاووس به عنوان یکی از ادعیه ماه رمضان ذکر کرده است. البته همچنان ناسازگاری محتوای دعای برخی روزها با باورهای شیعه و کمرنگ بودن یاد اهل بیت(ع) در آن، از شیعی بودن این ادعیه می کاهد.

این سوال باقی می ماند که آیا استفاده از این دعا جایز است؟

در پاسخ باید گفت حتی با فرض اثبات غیر مأثور بودن دعای روزهای ماه مبارک رمضان، خواندن این دعا به قصد ورود جایز نیست اما استفاده از آن به عنوان درخواست از خداوند صحیح است و ان شاءالله مورد اجابت قرار می گیرد.

 

پی نوشت:

[۱]. ر.ک: المصباح، کفعمی، ص ۸۱۶ (از پیامبر(ص)).

[۲]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۷۹ (از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع)).

[۳]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۷۹.

[۴]. ر.ک: الکافی، ج ۴، ص ۱۶۱، ح ۳ (از امام صادق(ع)).

[۵]. ر.ک: تهذیب الأحکام، ج ۳، ص ۱۰۲، ح ۲۶۴ (از امام صادق(ع)).

[۶]. ر.ک: المقنعة، ص ۳۲۰ (از امام جواد(ع)).

[۷]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۳۸.

[۸]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۴۳.

[۹]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۷۵ (از امام رضا(ع)).

[۱۰]. ر.ک: مصباح المتهجّد، ص ۵۸۲ (از امام سجاد(ع)).

[۱۱]. ر.ک: مصباح المتهجّد، ص ۶۰۱.

[۱۲]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۷۷.

[۱۳]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۸۳.

[۱۴]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۱۸۴.

[۱۵]. ر.ک: الإقبال، ج ۱، ص ۲۰۸.

[۱۶]. ر.ک: مصباح المتهجّد، ص۶۲۰.

[۱۷]. ر.ک: البلد الأمین، ۲۲۳.

[۱۸]. ر.ک: المصباح، کفعمی، ۳۳۴ (از پیامبر خدا(ص) و امام زین العابدین(ع)). این دعا صد فراز دارد و در هر فراز، ده نام خداوند آمده است و در پایان هر بخش آن، عبارت «سبحانک یا لا إله إلاّ أنت! الغَوث، الغَوث، الغَوث، خَلِّصنا مِنَ النّار یا ربّ» می آید که ترجمۀ آن را در متن آوردیم.

[۱۹]. برای مطالعۀ دعاهای ماه رمضان، ر.ک: مفاتیح الجنان، دعاهای روزها، شب ها و سحرهای ماه رمضان؛ ماه خدا، ص ۳۶۸ - ۴۹۷.

[20]. الإقبال، ج1، ص77.

[21]. الإقبال، ج1، ص144.

[22]. بحار الانوار، ج98، ص142.

[23]. بحار الانوار ج91، ص120.

[24]. عبدالمجید البکر، الملامح الجغرافیه لدروب الحجیج، ص 229.

[25]. ابن خرداذبه، المسالک والممالک، ص 146-150.

[26]. رحلة ابن جبیر، ص 41.

[27]. خطط الشام، ج 5 ص 168.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۰۶
رسول چگینی
يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۲۷ ق.ظ

آیا گفتن «صدق الله العظیم» صحیح است؟

یکی از سؤالاتی که علاقه مندان به قرائت قرآن مطرح می کنند، این است که آیا اتمام قرائت قرآن با عبارت «صدق الله العلی العظیم» صحیح است؟ اگر این عبارت صحیح است، چرا اهل سنت از عبارت «صدق الله العظیم» استفاده می کنند؟

برای پاسخ به این پرسش توجه به چند نکته ضروری است:

1.  بیان عباراتی انشائی و دعایی در اتمام برخی آیات قرآن، امری متداول بوده است. به گونه ای که پس از قرائت سوره توحید عبارت «کذالک الله ربی» گفته می شود و یا پس از قرائت آیه «فبای آلاء ربکما تکذبان» (سوره الرحمن) گفته می شود: «لا بشیء من آلائک رب اکذب» و یا اینکه پس از قرائت آیاتی که به سجده کردن اشاره دارد، عمل سجده انجام می گیرد. هنگام قرائت قرآن نیز این امر متداول بوده است که در ابتدای قرائت عبارت «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» گفته می شود و در پایان قرائت از عباراتی که بر ایمان و تصدیق سخنان الهی دلالت دارد، استفاده می شود.

2.  تصدیق خداوند برگرفته از آیاتی از قبیل «قل صدق الله» (آل عمران: 95) است، به همین دلیل بیان این تصدیق مورد اتفاق علمای شیعه و اهل سنت است. تنها اختلاف موجود، بر سر صفاتی است که برای خداوند ذکر شده است. اهل سنت تنها صفت «العظیم» را برای خداوند ذکر می کنند و شیعه به دو صفت «العلی العظیم» اشاره دارد. در نگاه نخست، عبارتی که صفات بیشتری از خداوند را در بر می گیرد، بر عبارتی که این ویژگی را ندارد، ترجیح پیدا می کند؛ زیرا خداوند دارای اسماء نیکویی است که خواندن خداوند با چنین صفاتی، مورد پسند خداوند واقع می شود.

3.  شاید بتوان قدیمی ترین استعمال عبارت «صدق الله العظیم» در منابع اهل سنت را به حسن بصری (م 110ق) نسبت داد (ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج 3 ص 642)؛ همچنین قدیمی ترین کتابی که این عبارت در آن استفاده شده «المغازی» واقدی (م 207ق) است که کتاب خود را با عبارت «صدق الله العظیم» به اتمام رسانده است (واقدی، المغاری، ج 3 ص 1127). اما در منابع دیگر نیز این عبارت پس از ذکر آیه یا آیاتی از قرآن متداول بوده است (برای نمونه: ابن ابی شیبه، فضائل القرآن، ص 24؛ ابن طفیل اندلسی، حی بن یقظان، ص 12؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج 13 ص 15).

4.  به اعتراف علمای اهل سنت و وهابیت، هیچ دلیل نقلی (کتاب و سنت) بر لزوم یا استحباب بیان هیچ یک از عبارات فوق (صدق الله العلی العظیم یا صدق الله العظیم) وجود ندارد. به این دلیل بن باز عالم مطرح وهابی اذعان می کند که بیان این عبارت پس از قرائت قرآن بدعت است (https://binbaz.org.sa/fatwas/2061)؛ حتی بن عثیمین دیگر عالم وهابی تصریح کرده که به دلیل عدم وجود هیچ دلیلی بر مشروعیت این عبارت، ختم تلاوت با آن غیر مشروع است (https://binothaimeen.net/content/9336). لجنه دائم افتاء سعودی نیز نوشته است: «در پایان قرائت قرآن، گفتن «صدق الله العظیم» بدعت است.» (فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الإفتاء: 4/ 149، فتوی رقم 3303). بنابراین عبارتی که اهل سنت پس از ختم قرآن بیان می کنند، از منظر آنان بی اعتبار و غیر مستند است.

5.  ممکن است برخی اهل سنت تصور کنند که این عبارت، برگرفته از آیاتی است که خداوند را با صفات «العظیم» توصیف کرده است: «بالله العظیم» (الحاقه: 33) «ربک العظیم» (واقعه: 74 و 96؛ الحاقه: 52). اما نه این آیات ویژگی منحصر‌به‌فردی دارند و نه این استعمال، بیشترین استعمال است. اگر کثرت استعمال مراد بود، باید از عبارت «صدق الله ذو الفضل العظیم» استفاده می کردند؛ زیرا واژه «العظیم» 6 مرتبه با عبارت «ذو الفضل» ترکیب یافته است: «ذو الفضل العظیم» (بقره: 105؛ آل عمران: 74؛ انفال: 29؛ حدید: 21 و 29؛ جمعه: 4).

6.  به نظر می رسد استفاده از عبارت «صدق الله العظیم» پس از اتمام قرائت قرآن در ادبیات اهل سنت، برگرفته از ادعیه ای باشد که آنان پس از اتمام قرائت قرآن در نمازهای خود به ویژه نماز تراویح مستحب دانسته اند (ابوعلی التنوخی، نشوار المحاضرة وأخبار المذاکرة، ج 1 ص 15). آنان در خاتمه ماه رمضان و با پایان یافتن قرائت قرآن، دعاهایی را به شکرانه ختم قرآن می خوانند. برای نمونه عبدالقادر گیلانی (م 561ق) دعای ختم قرآن را با عبارت «صدق الله العظیم» آغاز کرده است (عبدالقادر گیلانی، الغنیة لطالبی طریق الحق عز وجل، ج 2 ص 256؛ زبیدی، اتحاف السادة المتقین، ج 4 ص 524). برخی از این ادعیه از طریق روایاتی به آنها رسیده اما برخی دیگر، برساخته علما است مانند دعای «صدق الله العظیم وبلغ رسوله الکریم، وهذا تنزیل من رب العالمین» (ابن الجزری، النشر فی القراءات العشر، ج 2 ص 462). نتیجه بررسی منابع اهل سنت اینکه عبارت «صدق الله العظیم»، عبارتی است که از دیدگاه اهل سنت هیچ مستند نقلی ندارد و توسط علمای عامه ایجاد شده است.

7.  اما در منابع شیعه، نخست باید گفت که با استناد به فتوای برخی علمای شیعه به خصوص مقام معظم رهبری و آیت الله سیستانی، استعمال هر دو عبارت، صحیح است و هیچ اشکالی در استفاده از عبارت «صدق الله العظیم» وجود ندارد. همچنین شیعه هیچگاه از عبارت «العلی العظیم»، اراده ای جز صفات باری تعالی نداشته است؛ بنابراین ایراد این اتهام که مراد از «العلی»، امام علی(ع) است، سخن باطلی است که هیچ شاهدی برای آن وجود ندارد. 

8.  ممکن است تصور شود که مستند عبارت «العلی العظیم» در منابع شیعه، روایتی باشد که علامه مجلسی آن را ذکر کرده است. در این روایت بیان شده است که عبد الله بن سلام که تازه اسلام آورده بود، سؤالات متعددی از پیامبر اکرم(ص) درباره اسلام پرسید؛ او در ضمن سؤالات خود پرسید: 
در ابتدا و انتهای [قرائت] قرآن چه [بگوییم]؟ حضرت فرمودند: در ابتدای قرآن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»‏ و در پایان آن «صَدَقَ‏ اللَّهُ‏ [الْعَلِیُ‏] الْعَظِیم» (بحار الانوار، ج 60 ص 243). اما درباره این روایت باید گفت که در نسخه های اصلی بحار الانوار، عبارت به صورت «صدق الله العظیم» نقل شده است و واژه «العلی» به آن افزوده شده و به صورت «صدق الله [العلی] العظیم» ثبت شده است. در تأیید افزوده بودن این واژه می توان به منبع اصلی این روایت که علامه مجلسی از آن نقل کرده، استناد کرد؛ زیرا آنگونه که علامه مجلسی ذکر کرده، این روایت را از کتاب «خریدة العجائب وفریدة الغرائب» تألیف سراج الدین ابن الوردی (م 852ق) نقل کرده است. در آن کتاب عبارت «صدق الله العظیم» وارد شده است (ص 395). البته به جهت مرسل بودن این روایت، منابع اهل سنت به این روایت اعتنایی ندارد و هیچ کسی سخن خود را مستند به این روایت نکرده است. بنابراین، این روایت هیچ کمکی به استعمال شیعه یا اهل سنت نمی کند.

9.  به نظر می رسد مهمترین دلیل شیعه برای چنین استعمالی، استناد به آیات قرآن به ویژه آیة الکرسی باشد؛ زیرا عبارت «العلی العظیم» در دو آیه قرآن ذکر شده است (بقره: 255؛ شوری: 4) که یکی از این آیات، «آیة الکرسی» است. در فتوایی که از آیت الله صافی گلپایگانی وجود دارد، ایشان بر این نکته تصریح کرده است: «همانطوری که در آیه شریفه (آیة الکرسی) قرآن می فرماید: و هو العلی العظیم. لذا شما هم درختم قرآن بگویید صدق الله العلی العظیم.» (www.islamquest.net/fa/archive/id21365). البته گمان نشود که استعمال شیعه، تنها به جهت کثرت استعمال «العلی العظیم» در قرآن است؛ زیرا واژه «العلی» 4 مرتبه در کنار واژه «الکبیر» آمده است: «العلی الکبیر» (حج: 62؛ لقمان: 30؛ سبأ: 23؛ غافر: 12). 
بنابراین، اگر کثرت استعمال مراد بود، استفاده از عبارت «صدق الله العلی الکبیر» موجه‌تر می‌شد. اما انتخاب شیعه، به جهت ارزش افزوده ای است که این عبارت دارد. بر اساس روایات وارده، این آیه به عنوان «اعظم آیة فی کتاب الله» (صحیح مسلم، ج 1 ص 556) و «سیدة آیات القرآن» (شعب الایمان بیهقی، ج 4 ص 54) شناخته می شود و در نزد مسلمانان، کاربرد فراوانی دارد. 

بنابراین استعمال اهل سنت، بدون هیچ مزیت و ویژگی افزوده ای، تعیین شده است، اما استعمال شیعه، افزون بر دارا بودن صفات بیشتر خداوند، از با شرافت‌ترین آیه قرآن استفاده شده است.

سؤالی که باقی می ماند این است که با وجود دو مزیتِ «کثرت صفات باری تعالی» و «یادکرد با شرافت‌ترین آیه قرآن» در عبارت «صدق الله العلی العظیم»، چرا اهل سنت از این عبارت در پایان قرائت قرآن استفاده نمی کنند و همچنان بر صدق الله العظیم اصرار می ورزند؟
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۲ ، ۰۸:۲۷
رسول چگینی
يكشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۳۳ ق.ظ

تواشیح اسماء الحسنی و ترویج یک نماد مذهبی!

همه ساله در ماه مبارک رمضان، هنگام افطار نوای دلنشین تواشیح اسماء الحسنی، نویدبخش فرارسیدن افطار و پایان یک روز روزه داری است.
این تواشیح اولین مرتبه توسط سید محمد النقشبندی متوفای ۱۳۵۵ شمسی، مبتهل مشهور اهل سنت مصری اجرا شد.

نکته مهم که لازم است به آن توجه شود اینکه پایان این تواشیح با درود بر پیامبر(ص) و اهل بیت(ص) و صحابه به اتمام می رسد با این عبارت:
اللهم صل افضل صلاه علی اسعد مخلوقاتک سیدنا محمد و علی اله و صحبه و سلم 
خداوندا برترین دوردهایت را بر خوشبخت‌ترین بندگانت آقای ما محمد و بر اهل بیت ایشان و صحابه ایشان نثار کن.

با این عبارت، مطلق صحابه مورد درود و رحمت خداوند قرار می گیرند در حالی که در قرآن و روایات اهل بیت(ع)، هیچگاه مطلق صحابه مورد ستایش قرار نگرفته اند. از دیدگاه قرآن، صرف صحبت و همراهی با پیامبر(ص)، باعث تقدیس و دستیابی به درجات والای نفسانی نخواهد شد، بلکه همراهی و پایبندی به دستورات و وصایای ایشان، موجبات سعادتمندی را فراهم می آورد. فراموش نمیکنیم که همین صحابه مانع از خلافت بلافصل امیرالمومنین علی(ع) شدند.

به دلیل این منطق، در طول تاریخ درود بر مطلق صحابه به یکی از نمادهای گفتاری و نوشتاری اهل سنت تبدیل شد. این در حالی است که علمای شیعه از کاربست چنین ادبیاتی اجتناب ورزیده اند.
در سالهای ابتدایی انقلاب که این تواشیح در صداوسیمای ایران پخش می شد، بخش انتهایی تواشیح را تصحیح کردند و عبارت (و صحبه) را حذف کردند.
اما در سالهای اخیر، گروه هایی که به بازخوانی این تواشیح پرداخته اند، بدون توجه به این منطق قرآنی و شعار نمادین، عبارت (و صحبه) را در تواشیح جای داده اند.

ناگفته نماند ذکر نام صحابه به صورت مقید، این اشکال را برطرف میکند به همین دلیل مقام معظم رهبری در سخنرانیهای خودشان از عبارت (و صحبه المنتجبین): (صحابه نجیب و وارسته) استفاده می کنند که هوشمندانه‌ترین شیوه استفاده از این اصطلاح است.

بدون شک بی‌توجهی به چنین نمادهایی، موجب فرهنگ‌سازی و نهادینه شدن این عقیده در میان شیعیان خواهد شد، بنابراین لازم است گروه‌های همخوانی و تواسیح و صداوسیما نسبت به تولید و پخش چنین برنامه‌هایی دقت بیشتری به خرج دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۲ ، ۰۸:۳۳
رسول چگینی
شنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۳۶ ب.ظ

اعتبار دعای روزهای ماه مبارک رمضان

یکی از ادعیه ای که در ماه مبارک رمضان قرائت می شود، دعاهای مختصری است که برای هر روز به صورت جداگانه در کتب ادعیه ذکر شده و به عنوان دعاهای روزهای سی‌گانه ماه مبارک رمضان شناخته می شود.

 

اما آیا این دعا مأثور است؟
مأثور دعایی است که از طریق معصومین علیهم السلام رسیده باشد.

در پاسخ باید گفت قدیمی ترین منبع ذکر این دعا، کتاب «جُنة الأمان الواقیة و جَنة الإیمان الباقیة»، معروف به مصباح الکفعمی تألیف تقى‌الدین ابراهیم بن على کفعمى(۸۴۰ - ۹۰۵ هجرى) است.
این کتاب جایگاه مهمی نزد شیعیان دارد و به عنوان دومین کتاب دعای مشهور پس از مصباح المتهجد شیخ طوسی شناخته می شود.
بنابراین منبع ذکر دعا معتبر است.

اما ایشان این دعا را به نقل از کتاب الذخیره آورده که هیچ نام و نشانی از این کتاب و مولف آن موجود نیست.
در کتاب الذخیره، این دعا به نقل از ابن عباس، از رسول خدا(ص) روایت شده است. 

با توجه به اینکه در هیچیک از منابع متقدم شیعه این دعا ذکر نشده، و همچنین اسناد شیعی از ابن عباس بسیار محدود هستند، این گمان به وجود می آید که این دعا، از منابع اهل سنت اخذ شده باشد. بعلاوه اینکه مرحوم کفعمی در تالیفات خود، از منابع اهل سنت بسیار نقل کرده است! مؤید دیگر اینکه در دعای روز ۲۷، درخواست درک فضیلت شب قدر  بیان شده است که برخلاف دیدگاه شیعه درباره شب قدر (۲۳ ماه رمضان) و موافق دیدگاه اهل سنت است.

اما این اشکال وجود دارد که این دعا در هیچیک از منابع موجود اهل سنت وجود ندارد و امروزه اهل سنت نیز این دعا را به عنوان دعای مأثور قبول ندارند و آن را برساخته منابع شیعی می دانند!

در نتیجه به نظر می رسد در خوشبینانه ترین حالت، این دعا از ادعیه انشایی برخی علمای شیعه با گرایشهای عرفانی باشد که در میان برخی اهل سنت نیز رواج یافته است. 
تایید این مطلب اینکه دعای روز اول ماه رمضان را سید بن طاووس به عنوان یکی از ادعیه ماه رمضان ذکر کرده است. البته همچنان ناسازگاری محتوای دعای برخی روزها با باورهای شیعه و کمرنگ بودن یاد اهل بیت(ع) در آن، از شیعی بودن این ادعیه می کاهد.

 

اما این سوال باقی می ماند که آیا استفاده از این دعا جایز است؟

در پاسخ باید گفت با فرض اثبات فرضیه نگارنده، خواندن این دعا به قصد ورود جایز نیست اما استفاده از آن به عنوان درخواست از خداوند صحیح است.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۲ ، ۱۵:۳۶
رسول چگینی

یکی از عباراتی که این روزها زیاد دست به دست می شود، جمله معروفی است که پیرامون شرائط پایدار ماندن حکومت است. در این عبارت می خوانیم: «الحکم یبقی مع الظلم و لایبقی مع الکفر»: حکومت با کفر باقی می ماند اما با ظلم باقی نمی ماند. امروزه عموم کسانی که به این جمله استناد می کنند، آن را به عنوان حدیث پیامبر خدا(ص) نقل می کنند.

اما بررسی منابع تاریخی و حدیثی شیعه و سنی بیانگر این است که این سخن، به عنوان حدیث در منابع متقدم ثبت نشده است. قدیمی ترین منبعی که ذکری از این سخن در آن وجود دارد، کتاب «مفید العلوم ومبید الهموم» ابوبکر خوارزمی (م 383هـ) شاعر، کاتب و ادیب مشهور شیعی است. اما با توجه به اینکه مؤلف این کتاب، به احتمال قریب به یقین، زکریای قزوینی (م 682هـ) جغرافی‌دان و تاریخ‌نویس سنی است، نمی توان آن را به عنوان متقدم ترین منبع معرفی کرد. پس از این منبع، کتاب «التمثیل والمحاضره» ابومنصور ثعالبی (م 429هـ) قدیمی ترین منبعی است که این عبارت را گزارش کرده است. ثعالبی در بخشی از این کتاب که درباره ضرب المثلهای پیرامون سطان و پادشاه است، بدون اشاره به اینکه این سخن، حدیث نبوی باشد می نویسد: «الملک یبقى على الکفر، ولا یبقى على الظلم» (التمثیل و المحاضره، ص 130).

پس از آن برخی منابع دیگر این سخن را به عنوان سخن حکیمانه نقل کرده اند و کسی آن را حدیث نبوی معرفی نکرده است تا اینکه غزالی (م 505هـ) در کتاب «التبر المسبوک فی نصیحة الملوک» سخنی درباره لزوم رعایت عدالت از سوی حاکم بیان کرده و سخن خود را به این عبارت کامل می کند: «أن النبی صلى الله علیه [وآله] وسلم یقول: (الملک یبقى مع الکفر ولا یبقى مع الظلم)» (التبر المسبوک فی نصیحة الملوک، ص 44). و اینگونه شد که این سخن حکیمانه، به عنوان حدیث نبوی در منابع اسلامی جای خود را محکم کرد؛ برای نمونه نجم الدین رازی (م 654هـ) در کتاب مرصاد العباد می نویسد: «جای دیگر [پیامبر(ص)] فرمود: الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الجور» (مرصاد العباد، ص 248). 

در قرنهای بعدی این حدیث به منابع شیعه هم راه یافت و مانند بسیاری دیگر از سخنان مجهول که از منابع اهل سنت به منابع شیعه راه یافته، این سخن نیز به عنوان حدیث نبوی در منابع شیعه ثبت شد. اگرچه بسیاری از علمای شیعه مانند علامه مجلسی، فیض کاشانی، مرحوم نائینی و... متفتن منبع صدور این سخن بودند و همواره بر حدیث نبودن آن تأکید کرده اند. در نتیجه این سخن را نمی توان به عنوان حدیث به شمار آورد.

درباره محتوای این سخن نیز باید گفت که این تنها یک سخن تجربی است که غالباً اینگونه دیده شده است اما مواردی وجود دارد که مدلول مطابقی و تضمنی آن را نقض می کند. مانند حکومت عادلانه امیرالمؤمنین علی(ع) که با وجود گسترانیده بودن عدالت نسبی در سرزمین های اسلامی، اما حدود پنج سال دوام یافت. از سوی دیگر حکومتهای ظالمانه ای وجود داشته اند که تخت پادشاهی آنان مستدام بوده مانند حکومت بنی امیه، بنی عباس، عثمانی و... .

بنابراین جمله مزبور تنها بر اهمیت عدالت و پرهیز از ظلم برای استمرار حکومت تأکید دارد و نمی توان با استناد به آن هیچ قاعده عمومی و فراگیری استخراج کرد.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۱ ، ۰۹:۲۵
رسول چگینی
سه شنبه, ۲۸ تیر ۱۴۰۱، ۰۸:۵۵ ق.ظ

امامزاده های جدید التأسیس!

یکی از سؤالاتی که پیرامون امامزاده‌ها و بقاع متبرکه پرسیده میشود این است که برخی از این اماکن جدیدالتأسیس هستند و افراد مدفون در آنجا، فاصله زیادی از جهت نسب با امام معصوم دارند و برخی از آنان حتی در دوره صفویه، قاجار و حتی جمهوری اسلامی بنا شده اند، بنابراین چه دلیلی بر لزوم تعظیم و بزرگداشت آنان وجود دارد؟

در پاسخ باید گفت تعظیم و احترام امام‌زادگان غیر از وجود شجره نامه، به دو دلیل صورت میپذیرد:
۱. شرافت نسب و انتساب به پیامبر اکرم(ص)
۲. وجاهت عندالله و دارا بودن ملکات نفسانی

در این میان آنچه اهمیت بیشتری دارد، دلیل دوم است. چونکه شرافت نسب به تنهایی بر لزوم تعظیم افراد دلالت ندارد؛ زیرا به تاریخ و تجربه ثابت شده که افرادی از ذریه پیامبر(ص)، از مسیر ایشان منحرف شده و حتی به مخالفت و دشمنی با اهل بیت(ع) پرداختند، ماجرای سادات بنی الحسن و افرادی چون جعفر کذاب گواه بر این ادعا است.
در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده:
نسبت ولایتى خود با على بن ابى طالب علیه السلام را از نسبت ولادتى خود با او، بیشتر دوست دارم ؛ چون ولایت او بر من فریضت است و ولادتم از او فَضیلت!
البته توجه به روایتی از رسول الله(ص) که بر احترام سادات ناخلف دلالت دارد، دور از نظر قرار نگیرد.

بنابراین مهمترین دلیل بر تعظیم امام‌زادگان، جایگاه معنوی و صلاحیت نفسانی بوده که آنان را به عنوان اولیاء الهی شناسانده است. در روایت مشهوری که به قرب نوافل شناخته میشود و شیعه و اهل سنت آن را نقل کرده، انسان در اثر مراعات تقوای الهی به درجه ای می رسد که حضور خداوند در همه اعمال و سکنات او هویدا می گردد و هیچ امری بر خلاف رضای معبود انجام نمی دهد. این افراد نشانه هایی از خداوند بر روی زمین هستند تا دلهای خفته را بیدار و قلبهای زنگارزده را جلا دهند. این اولیای الهی دارای مکانتی می گردند که خداوند دعای آنان را مستجاب و خواسته هایشان را برآورده می کند.
چنین افرادی پس از مرگ نیز مورد توجه مؤمنین قرار گرفته و قبر و مدفن آنان، به مکانهایی برای ارتباط بندگان با خداوند تبدیل می شود. این اماکن به عنوان امام‌زاده و بقعه متبرکه شناخته میشود.

نتیجه کلام اینکه اهمیت یک امام‌زاده، فقط به نزدیکی نسب او به امام معصوم نیست بلکه به جایگاه اخلاقی و صلاحیتهای نفسانی او است که بر این اساس، حتی اگر یک امام‌زاده، هزارسال با امام معصوم فاصله داشته باشد اما دارای درجات برجسته اخلاقی باشد، خللی به اعتبار و لزوم احترام او وارد نمی کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۱ ، ۰۸:۵۵
رسول چگینی
يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۰۸ ق.ظ

حدیثی جعلی اما مشهور!

یکی از روایاتی که شهرت زیادی میان عوام دارد، حدیثی از رسول خدا(ص) است که ایشان فرمودند: علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل:
علمای امت من از انبیای بنی اسرائیل برتر هستند.

هیچ نشانه ای از این روایت در منابع متقدم شیعه و اهل سنت وجود ندارد و اولین نفر علامه حلی متوفای ۷۲۶ق آن را ذکر کرده و بعد از ایشان در منابع شیعه نقل شده است.
به نظر میرسد علامه حلی آن را از منابع اهل سنت نقل کرده و جالب اینکه خود اهل سنت تصریح میکنند که این حدیث ضعیف و موضوع(جعلی) است.

غیر از سند، محتوای آن هم نادرست است زیرا مرتبه علما هرچه باشند قابل مقایسه با مرتبه انبیاء نیستند و این حدیث به نوعی کنار گذاشتن مبانی اعتقادی در اصطفای انبیاء است.

مگراینکه گفته شود مراد از علما، اهل بیت(ع) هستند که در این صورت علما تخصصا از شمول این روایت خارج میشوند. برخی از علما همین توجیه را برای این روایت آورده اند که پذیرش این توجیه فرع پذیرش حجیت آن است که حجیت آن قابل اثبات نیست.

اشکال این توجیه این است که انبیاء بنی اسرائیل هیچ خصوصیت مرتبتی ندارند که برتری اهل بیت(ع) از ایشان، فضیلت چشمگیری برای اهل بیت(ع) به شمار رود بلکه بر اساس دیدگاه امامیه، اهل بیت(ع) از همه انبیاء غیر از خاتم الانبیاء افضل هستند. بنابراین این روایت که در مقام بیان فضیلت است، به نکته مهمی اشاره نکرده است.

تنها یک روایت در منابع متقدم شیعه است با این عبارت "منزلة الفقیه فی هذا الوقت کمنزلة الأنبیاء فی بنی إسرائیل"

الفقه الرضوی ص338.

البته مراد از فقیه در این روایت، امام معصوم است و انطباقی بر علما ندارد. همچنین در این روایت اشاره ای به افضلیت نشده است.
.
بهترین روایتی که جایگاه علما را آشکار میسازد روایتی از رسول خدا(ص) است که فرمودند:
العلماء ورثة الأنبیاء: علما وارثان پیامبران هستند.

عالم اگر وظایف خود را به درستی انجام دهد، ورثه پیامبران است. همچنین این روایت وظیفه مومنین را نسبت به علما نشان میدهد که احترام به عالم احترام به میراث نبوت است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۰۸
رسول چگینی